نسخه شفابخش طبیعت
گالریهای تهران در هفته نخست شهریور میزبان چه آثاری هستند
مرتضی کاردر ـ روزنامه نگار
روزهای نخست ماه آخر تابستان است. شماری از گالریها هنوز در تعطیلات تابستانی بهسرمیبرند و شماری دیگر نمایشگاههایی برگزار میکنند که بیشتر ویژه ایام تابستان است؛ مثل نمایش منتخب آثار سالانه یا نمایش آثار نسلنو و استعدادهای جوان. چنین نمایشگاههایی معمولاً بازدیدکنندگان بیشتری را به گالریها میکشانند؛ چرا که اغلب این نمایشگاهها گروهی هستند و هر کدام از هنرمندان دستهای از تماشاگران را به گالریها میآورند و در عین حال دوستداران هنرهای تجسمی که در پی کشف استعدادهای جوان هستند نیز رغبت بیشتری به این نمایشگاهها نشان میدهند. به سراغ گالریها میرویم تا ببینیم در این هفته برای دوستداران هنرهای تجسمی چه تدارک دیدهاند.
در دریای توفانی
«قایقها» عنوان نمایشگاه محمد عباسی در گالری هما مجموعهای است از قایقهای تنها در ساحلهای توفانی؛ قایقهایی شبیه به هم در ساحلهایی شبیه به هم. نقاش میتوانست با تغییر منظر و تغییر زمان و تغییر موقعیت قایقها، با استفاده از قابلیت رنگها مجموعهای متفاوت و متنوع از قایقها نقاشی کند اما حاصل کار او در نمایشگاه فعلی قایقهایی است که چندان وجه تمایزی از یکدیگر ندارند و تماشای یکی دو تا از آنها کفایت میکند.
یک نقاشی در اندازههای گوناگون
تصویرکردن منظرههای شهری را باید یکی از اصلیترین رویکردهای نقاشی حال حاضر ایران دانست. آنچه در زندگی شهری امروز ایران، بهویژه در تهران، شکل گرفته با همه زیباییها و زشتیهایی که دارد، دستمایه خلق آثار بسیاری شده است. توجه به واقعیتهای پیرامونی، تصویرکردن متروکهها و فراموششدهها یا ساختمانهای نیمهکاره که سیمای شهر را تغییر دادهاند، از رویکردهایی است که نقاشان جوانتر بسیار بدان توجه کرده و به سبک و بیان ویژه خود دست یافتهاند؛ مثل ایمان افسریان، جواد منتظری، طاهر پورحیدری و امیر راهساز.
حالا نقاشی چنین منظرههایی را تصویر کرده که از پاریس آمده است؛ بنفشه نیلی تجربههای هنریاش را در فرانسه تکمیل کرده و از دانشگاه سوربن دکتری هنرهای تجسمی گرفته است. نقاشیهایی که بنفشه نیلی از ساختمانهای نیمهکاره و پوششهایی که بخشهایی از ساختمانها را در برگرفتهاند، کشیده است، بیشتر از آنکه رویکردی متفاوت در نقاشی و تلاش برای تسری و اجرای آن با موضوعات گوناگون و پیگیری آن در جاهای مختلف باشد یک نقاشی است که در اندازههای گوناگون و شکلهایی شبیه به هم تکرار شده است. نقاشان جوان ایرانی این روزها در چنین رویکردی بسیار از بنفشه نیلی جلوترند.
جای خالی مظروف
«فرم فرزانه را دنبال میکند» مجموعهای است از چیدمان، نقاشی، ویدئوآرت، صدا و... که فرزانه وزیریتبار در «گالری شیرین» برگزار کرده است؛ زرورقهایی که به شکلهای گوناگون درآمده و روی دیوار نصب شدهاند و ویدئویی که هنرمند را در حال بازی با زرورقی که صورتش را پوشانده نشان میدهد. ویدئوآرتی دیگر سر هنرمند در کیسهای نایلونی است و او برای نفسکشیدن تقلا میکند و... .
خلاقیت فرزانه وزیریتبار به شکلهای گوناگون اجرا جالبتوجه است اما تماشاگران کمتر با چیزی که فرمهای گوناگون قرار است ارائه کنند، مواجه میشوند. اما آنچه غلبه دارد فرم است و انگار هنرمند در کنار ظرفهای مختلف چندان به مظروفها فکر نکرده و تنها مرعوبکردن تماشاگر را در شیوههای بیانی گوناگون مدنظر داشته است. اغلب هنرمندانی که درگیر فرمها و مدیاها و شیوههای بیانی گوناگون میشوند در برقرارکردن تعادل میان فرم و محتوا ناتوان میمانند.
نمایشگاه فرم فرزانه را دنبال میکند چیز چندانی به تماشاگران نمیدهد و سختگیرانه اگر بخواهیم بنگریم بسیاری را دست خالی به بیرون میفرستد.
نه خط، نه معنا
سخن از نقاشیخط که به میان میآید با شمار بسیاری از هنرمندان مواجه میشویم که تلاش میکنند با رویکردهای متفاوت به خوشنویسی ایرانی، همچنان هنر ملی ایران را زنده نگه دارند. چنانکه چند تن از شخصیتهای بینالمللی هنر معاصر ایران مثل حسین زندهرودی و محمد احصایی بهدلیل چنین رویکردی شناخته شدهاند و از اقبال برخوردارند.
نمایشگاه نقاشیخطهای «خط معنا۲» مجموعه آثار اهورا محمدی، محسن محبعلی و سیما هاشمی است. آثار هنرمندان نمایشگاه بیشتر از آنکه کوششی برای رسیدن به فرمهای تازه از طریق هنر خوشنویسی و خط فارسی باشد (مثل آثار محمد احصایی) بر مبنای تلفیق شکل گرفته است. آمیختن نقاشی با خط بهگونهای که بعضی از کارها دو تکه بهنظر میرسند، استفاده از رنگهای گوناگون که منطق مشخصی ندارند و صرفاً کارها را رنگارنگ میکنند، آثار نمایشگاه را به آثاری اغلب بلاتکلیف تبدیل کرده که نحوه مواجهه تماشاگر با آنها مشخص نیست. نه میتواند لذت تماشای خوشنویسی را ببرد نه هنرمندان در رسیدن به ترکیببندی تازه از رنگها موفق بودهاند تا تماشاگر بتواند بهعنوان اثر نقاشی با آنها مواجه شود. ترکیب «خطمعنا» نیز بیشتر از آنکه کمکی به درک آثار بکند بر سرگردانی تماشاگران میافزاید. بهترین کارهای نمایشگاه «خط معنا» در گالری ایده، آثار اهورا محمدی است که گردآورنده نمایشگاه نیز بوده است.
کنار هم بر دیوار گالری
«خانم و آقای هنرمند» مجموعهای است با ایدهای متفاوت که آثار زوجهای هنرمند را به نمایش گذاشته است. 40 اثر از 20 زوج هنرمند نشان میدهد که هر کدام از آنها در زیست هنرمندانهشان در کنار یکدیگر چه کردهاند. چقدر از هم مستقل بودهاند، چقدر بر هم تأثیر گذاشتهاند، چگونه راه خود را رفتهاند، نام کدام یک از دیگری سبقت گرفته است و.... در عین حال، نمایشگاه خانم و آقای هنرمندکه به همت رودابه نژاد و فریدون فربود برپا شده است، تصویری متنوع از هنر معاصر ایران نیز بهدست میدهد.
آثار زوجهای هنری از نسلهای مختلف در نمایشگاه خانم و آقای هنرمند گرد هم آمده است؛ حبیبالله آیتاللهی و مهین نورماه، محمدحسین ماهر و سهیلا شیبانی، ایرج اسکندری و فاطمه چاوشی، زندهیاد علیرضا اسپهبد و میترا ابراهیمی، مهرنوش عسکری طاری و هومن خطیبی، اثر مشترکی از گیزلا وارگا و فرح اصولی با یادداشتی از خسرو سینایی و آخر از همه که شاید جالبترین انتخاب نمایشگاه باشد اثری از پرویز شاپور در کنار اثری از فروغ فرخزاد که البته بیشتر وجه نمادین دارد اما قطعاً هر بینندهای را مجذوب خواهد کرد.
قابهای زوال
چند هفتهای است که گالری ایجی سلسله نمایشگاههای «استعدادهای ایجی» را برگزار میکند؛ نمایشگاه عکاسانی که قرار است از عکاسان خوشآتیه سالهای آینده باشند. چهارمین نمایشگاه استعدادهای ایجی در هفته جاری میزبان عکسهای مهری رحیمزاده، صبا خوانساری و بیتا هوشمند است.
وجه تمایز همه عکاسان توجه به سوژههای فراموششدهای است که عکاسان دیگر کمتر به سراغ آنها رفتهاند یا انتخاب زاویهدیدهای متفاوت در عکاسی؛ مثل آرش میرقاضی از عکاسان هفته سوم که گوشههای فراموششده قابها را کانون عکسهای خود کرده بود یا بیتا هوشمند که بیشتر به دستهای آدمها توجه کرده و چیزهایی که در دست دارند از عروسک و بستنی تا کیسههای خرید و... هرچند بهگمانم زاویه دوربین عکاس در عکسبرداری از عابران در حال حرکت چندان مناسب نیست و عکاس میتوانست با اندکی تأمل عکسهای بهتری ثبت کند. صبا خوانساری بیشتر متوجه کودکان شده است و حس رهاشدگی و سرخوشی کودکانه عکسهایش را متمایز میکند. مهری رحیمزاده در مجموعه عکسهایش با عنوان «تاریخ طبیعی زوال» بیشتر متوجه زوال طبیعت بوده است. کنار هم قراردادن بخشهای رو بهزوال طبیعت و تکههایی مصنوعی از طبیعت که به زندگی امروز رسیدهاند، تضادهای گاه تکاندهندهای ایجاد کرده است؛ مثل گوزنی مرده که لاشههای بدن او در طبیعت باقی مانده و اسبی خسته در مسابقه سوارکاری که او را در پتوی پلنگی پیچیدهاند یا نهنگی مرده در ساحل تیس چابهار یا تپهای در دل کویر که آکنده از تکههای شیشه است. عکسها نشان میدهد که گنجینه عکاس از طبیعت رو به زوال بسیار بیشتر از اینهاست. یکی از جالبترین عکسهای نمایشگاه عکس اسبهایی است که در دشت میدوند و آب رودخانه از سم ضربههایشان به هوا برخاسته است. عکس از روی پوستری عکاسی شده است. چنین عکسی وقتی در نمایشگاهی با عنوان تاریخ طبیعی زوال قرار میگیرد قابلیت تفسیر و تأویل بسیار مییابد.
اما مسئله سلسله نمایشگاههای استعدادهای ایجی این است که بهدلیل کثرت هنرمندان جای کافی برای نمایش عکسها وجود ندارد و اغلب عکسها در اندازههای کوچک به نمایش درمیآیند. پس بهناگزیر تأثیر لازم را نمیگذارند و تماشاگران باید برای دیدن جزئیات عکسها بسیار در آنها دقیق شوند.
دورهمی نقاشان جوان
«گالری اُ» در طبقه بالای خود که انگار «گالری اردیبهشت» نام دارد در هفتههای اخیر میزبان نمایشگاه آثار هنرمندان جوان است. هفته گذشته نمایشگاه «پروژه تابستانی سه در سه» با نمایش آثار آرمین عالمیان، محمد رامشه و قدرت رفیعی برگزار شد. در میان آثار سهنقاش جوان، کارهای محمد رامشه متفاوتتر از دو تای دیگر بود.
محمد رامشه با استفاده از مداد و زغال و خودکار نقاشیهایی سیاه و سفید از طبیعت خلق کرده بود؛ تصویرهایی از طبیعت که آنقدر محو شده بودند که شبیه کارهای انتزاعی بهنظر میرسیدند. او با ادامه رویکرد خود و اجرای آنها در اندازههای بزرگتر میتواند یکی از نقاشان متفاوت سالهای آینده باشد.
این هفته آثار شهناز دارمی، محدثه عیوضخانی و آناهیتا ذابحی نمایشگاه دوم پروژه تابستانی گالری را شکل دادهاند؛ نقاشان جوانی که هر کدام تجربههایی متفاوت را به تماشا گذاشتهاند. محدثه عیوضخانی با نقاشیهای کوچک طبیعتگرایانهاش تلاش کرده است ارزش جزئیات نقاشی طبیعتگرایانه را به رخ بکشد و قرائت متفاوتی از نقاشی گذشته بهدست دهد.
آناهیتا ذابحی نیز در دنیای جذاب نقاشان گذشته به سر میبرد و تلاش میکند با بازآفرینی تجربههای نقاشان امپرسیونیست به افقهای تازه دست پیدا کند. قابها و رنگهایی که آناهیتا ذابحی بهکار میبرد، نقاشیهای پدرش حسینعلی ذابحی را تداعی میکند؛ هرچند او دنیایی متفاوت دارد. مثل همه نمایشگاههای گذشته سه در سه، منطق کنار هم قرارگرفتن آثار و نحوه انتخاب آنها مشخص نیست.
سادگی
در ازدحام نقاشیها و آثار هنری که هر کدام در جستوجوی فرمها و شیوههای بیانی و ظرفهای تازه برای بیان ایدههای خود میگردند، سادگی جلوه بیشتری پیدا میکند؛ خاصه اگر این سادگی در بازگشت به طبیعت باشد و آگاهانه، پس از تجربههای گوناگون، انجام شود. نسخه شفابخش طبیعت هنوز هم میتواند معجزه کند.
«منظرهها» تازهترین نمایشگاه آثار ساسان نصیری در گالری ایرانشهر است؛ نقاشیهای سادهای که منظرههای طبیعی را بازمینمایند؛ درختها و دشتها و کوههایی که به سبک نقاشان کلاسیک طبیعتگرا خلق شدهاند. در چنین رویکردی حذفها و اضافهها بسیار تعیینکنندهاند؛ عناصری که از نقاشی حذف میشوند و نقاشی را به نهایت سادگی میرسانند و جزئیاتی که اضافه میشوند تا به سادگی هر چه بیشتر کمک کنند.
ساسان نصیری در نمایشگاه منظرهها به زبان شخصی خود دست یافته است و از این منظر نمایشگاه منظرهها را باید نمایشگاهی موفق دانست. فقط کاش نقاش در خلق منظرههای طبیعی بیشتر به اقلیم ایران توجه میکرد تا منظرهها بومیتر باشند و اینجایی بهنظر برسند.
تصویرکردن منظرههای شهری را باید یکی از اصلیترین رویکردهای نقاشی حال حاضر ایران دانست. آنچه در زندگی شهری امروز ایران، بهویژه در تهران، شکل گرفته با همه زیباییها و زشتیهایی که دارد، دستمایه خلق آثار بسیاری شده است. توجه به واقعیتهای پیرامونی، تصویرکردن متروکهها و فراموششدهها یا ساختمانهای نیمهکاره که سیمای شهر را تغییر دادهاند، از رویکردهایی است که نقاشان جوانتر بسیار بدان توجه کرده و به سبک و بیان ویژه خود دست یافتهاند