صادرات استارتاپی از قائن تا قلب اروپا
داستان جوانی که از شهر به روستا برگشت تا شغل آباواجدادیاش را پیش بگیرد؛ فرایند مهمیکه یک استارتاپ در به نتیجه رسیدن آن نقش مهمی ایفا کرده است
اشکان خسروپور ـ خبرنگار
سالها در کشور، آمدن از روستا به شهر برای پیدا کردن کار و درآمد بیشتر مسئلهای عادی بوده است. حالا اما چند وقتی است که با رشد اکوسیستم استارتاپی در ایران، کمکم دارد مهاجرت معکوس شکل میگیرد. استفاده از فناوری باعث شده حالا خیلیها از همان روستاها بتوانند شغلهای درست و درآمد مکفی برای زندگی بهتر داشته باشند. علی، پسر حاجیحسین قائنی، یکی از این آدمها بهحساب میآید که زندگی در شهر را رها میکند و برمیگردد به روستای آبا و اجدادی، پی یک کار قدیمی که هرچند آبوتاب زیادی دارد، اما به گفته او «برکت دارد و حلال است و بیکلک». علی حجیسی یا علی حاجینژاد زعفرانکار است و در قائن، روستایی کوچکی در خراسان جنوبی زعفران میکارد؛ سالی یکبار، هربار حدود 3 کیلو. اما همزمان سنگتراشی هم میکند تا زندگی کمتر به او سخت بگیرد. پسر سیساله حجیسی در گفتوگو با همشهری از کاری میگوید که چند نسل در خانواده آنها انجام میشده و حالا او و اقوامش آن را دنبال میکنند؛ زعفرانکاری محلی در قائن که اگر پدرش حاجحسین نبود و بعدتر، یک استارتاپ محلی دستشان را نمیگرفت، شاید این روزها اثر چندانی از آن باقی نمیماند.
زنده نگه داشتن یک روستا
حاجی حسین حاجینژاد، پدر علی، سواد آکادمیک چندانی نداشت اما در کشاورزی خبره بود و زعفران را خوب میشناخت. تمام قائن همیشه به نیکی از او یاد میکردند و برای مشورت رویش حساب میکردند. هرچه باشد، حاجی حسین از کودکی در زمینهای پدری مشغول کشاورزی بود و پربیراه نبود اگر بعد از این همه سال، بابت تمام تجاربی که کسب کرده، در تمام قائن و اطراف او را به نام سالار بشناسند. کشاورزها به کسی سالار میگویند که در کشاورزی تبدیل به یک مرجع شده است و سایرین برای چند و چون کشت و کار خود به او رجوع میکنند. سالار در رشد زعفرانکاری منطقه تأثیر جدی داشت. جدا از خودش که یکی از بهترین زمینهای زعفران قائن را داشت، بهصورت ارگانیک در آن زعفرانکاری میکرد و از گاو و جانوران بومی کمک میگرفت؛ تا حد امکان خودکفا و متکی به امکانات ساده روستایی. جز اینها، حاجی حسین، برادر و برخی دیگر از اقوامش را که به کار دیگری مشغول بودند، سرِ زمین کشاورزی برگرداند و به زعفرانکاری مشغولشان کرد. هرچند این، در بعضی موارد کار اصلیشان نشد اما بههرحال کسب و کار خانوادگی و روستاییشان را یاد گرفته بودند؛ با همه فوتوفنهای ریز و درشتش.
مهاجرت معکوس
روزگار جوانی علی به تحصیل در قائن، سربازی در یزد و قائن، درس خواندن در کرمان و مشهد و بعدتر، کار و زندگی در مشهد گذشته بود. جز دوران کودکی و جوانی که گاهی در کشتزار خانوادگی، همراه بعضی دیگر از خویشاوندان در کارهای زمین مشارکت میکرد، تجربه دیگری در زمینه کشاورزی نداشت. خودش میگوید: «البته در همان کمککردنها اطلاعات زیادی دستگیرم میشد و فوت کار را یاد میگرفتم اما نوع کار کردنم تماموقت نبود. گاهی به درخواست بابا میرفتیم سر کشمون (کشتزار به زبان محلی) و کمک میکردیم. به گمانم خیلیها همینطور بودند». بعدتر هم که برای تحصیل و کار پایش به شهر رسید، کمتر درگیر کشاورزی میشد. هرچند لیسانس متالورژی داشت اما بهخاطر حقوق پایینی که پیشنهاد میکردند، ترجیح داد خرج زندگی را از میوهفروشی بدهد. همهچیز عادی پیش میرفت تا اینکه خبری ناگوار مسیرش را تغییر داد؛ «حدود 2 سال پیش خبر دادند بابا سرطان گرفته و حالش خوش نیست. عمویم حرف خوبی زد. گفت آدم که ۱۰ تا پدر و مادر ندارد. بیا کنارشان باش. حرفش را گوش کردم. میوهفروشی مشهد را تعطیل کردم و برگشتم قائن پیش پدر و مادرم. چندماه بعد از برگشتنم به قائن بابا از دنیا رفت؛ من ماندم و یک زمین زعفران که نام سالار قائن رویش بود. اگر زمین بیزعفران میماند، حجیسی خاطره میشد و ممکن بود مردم بعد از چند سال او را فراموش کنند.»
در این میان اما یک استارتاپ نقش مهمی در کارهای مردم این روستا داشت.
زعفران؛ مستقیم، بدون تقلب
استارتاپ فعال در این روستا کاری را با استفاده از فناوری انجام میدهد که قبلا ممکن نبوده است؛ رساندن زعفران سالم و بدون تقلب بهصورت مستقیم به مشتری اصلی؛ حتی اگر در اروپا باشد. در واقع مشتری میفهمد که زعفران را از کدام کشاورز میخرد و محصول چطور کاشته شده و بهدست آمده است. علی حاجینژاد که حالا محصول زعفرانش را به این استارتاپ میفروشد، تقلبهایی که در زمینه محصولات مختلف بهخصوص زعفران رخ میدهد را کار دلالها و غیرکشاورزان میداند و میگوید: «کشاورزی که یک سال تمام برای به بار نشستن محصولش زحمت میکشد و عرق میریزد، برای نفع مالی تقلب نمیکند. اگر قرار به تقلب کردن یا بهدست آوردن پول بیشتر باشد، نیازی به کشاورزی نیست. زعفرانکار میتواند یک کیلو زعفران بخرد، ناخالصی قاطیاش کند و بفروشد. اما در موارد خیلی محدود کسی اینکار را نمیکند چون بهکار حلال باور دارد». او حالا سالی چند کیلو (معمولا 2تا 3کیلو) زعفران برداشت میکند که هر کیلویش حدود 8میلیون و نیم قیمت دارد. او تمام محصولات زعفرانیاش را به یک استارتاپ محلی میفروشد؛ «کشمون را یکی از اقوام نزدیکمان راه انداخت. بابا نخستین کسی بود که زعفرانهایش را به محمد، مدیر این استارتاپ سپرد تا برایش بفروشد. بعد هم بقیه آمدند؛ دایی و پسردایی و دیگران. حالا دیگر نگران مشتری نیستیم. دلالی هم به روستا نمیآید که بخواهد زعفران را از ما به قیمت کمتر بخرد. از طرفی، این استارتاپ میگوید باید کارهایی برای مصرف کمتر آب انجام بدهیم. اگر کمپول بشویم، مثل قبل دلشوره نداریم. دستکم میدانیم محمد (مدیر استارتاپ) هست و هوایمان را دارد. همین، دلگرممان میکند».
کشاورزی که یک سال تمام برای به بار نشستن محصولش زحمت میکشد و عرق میریزد، برای نفع مالی تقلب نمیکند
نجات آب با استارتاپ
گفتوگو با کسبوکار نوپایی که یکی از کشاورززادههای قائن راهانداخت و هدفش بهبود وضعیت روستاست
قائن بعد از خشک شدن قناتهایش در چند سال پیش شرایط سختی داشت. آب چاه چندان برای کشاورزی مناسب نبود و هرکسی باید آب را دبهدبه میخرید. این شرایط، وضعیت را برای کشت زعفران دشوار میکند. استارتاپ کشمون، کسبوکار نوپایی که زعفرانکارهای قائن را تحت پوشش دارد، از دل بحران کمآبی در قائن بیرون آمد. از همان روزهای اول ایده این استارتاپ، تشویق کشاورزان به کم کردن مصرف آب بود. اما پیش از این باید دست دلالها را از بازار کوتاه میکرد و اعتماد کشاورزان را بهدست میآورد. در نتیجه، سامانهای آنلاین به راه افتاد و محمد قائمپناه که خودش کشاورززاده و از اهالی بود، با کمک برادر و اقوام نزدیکش زعفرانفروشی آنلاین را کلید زد. حجیسی، پدر علی نخستین کشاورزی بود که زعفرانهایش را برای فروش به این استارتاپ سپرد و حالا پسر جایش را گرفته است. محمد قائمپناه که چندی پیش استارتاپ خود را برای رئیس جمهور هم توضیح داده است درباره راهکارهای نوینی که برای کاهش مصرف آب و بهبود وضعیت روستا دارد، با همشهری گفتوگو کرده است.
او درباره نخستین راهکار تشویق زعفرانکارها میگوید: «برای تشویق کشاورزها، ابتدا سراغ کسانی رفتیم که از منابع پایدار آب استفاده میکنند. در فرمول محاسبه درآمد، گروهی که از آب قنات استفاده کنند، نسبت به آنهایی که آب چاه داشته باشند درآمد بیشتری خواهند داشت. در مرحله دوم، خواستیم برای کسانی که از آب چاه استفاده میکنند هم مزیت ایجاد کنیم. با این شرط که اگر کسی داوطلبانه بخشی از چاه آبش را خاموش کند، سهم بیشتری بهدست میآورد. ما برای انتخاب روش کاهش مصرف آب دخالتی نداریم و این را به خود کشاورز واگذار کردهایم چون برای هر کس روش خاصی جواب میدهد. یکی ممکن است بخواهد سطح زیرکشت محصولات آبخور مثل گندم را کاهش داده و به زعفران اضافه کند. یکی دیگر، از هدر رفتن آب در مسیر جلوگیری کرده یا آبیاری قطرهای را اجرا میکند و... هرکس سهم بیشتری در این زمینه داشته باشد، درآمدش افزایش خواهد داشت».
برای محاسبه میزان کاهش مصرف آب باید یک وسیله سنجش دقیق وجود میداشت که بگوید هر کشاورز دقیقا چقدر توانسته در مصرف آب صرفهجویی کند. از میان راهحلهای زیادی که وجود داشت، سنجش وضعیت زمین با تصاویر فضایی انتخاب شد. محمد قائمپناه میگوید: «یک گروه در دانشگاه شریف با کمک تصاویر ماهوارهای میزان سطح زیرکشت یک منطقه، میزان تبخیر و تعرق زمین را میسنجند. این طرح فعلا در مرحله پژوهش و توسعه است اما میتواند وضعیت زمین و مصرف آب را مشخص کند. در آینده قرار است برنامههای دیگری برگزار کنیم که بتوان راهحلهای مشابه دیگر را نیز سنجید و بهترینشان را انتخاب کرد».
فروش جهانی، بهعنوان برند ایرانی
به گفته بچههای این استارتاپ وقتی موضوع زعفران مطرح میشود، اولین مشکل کشاورزها پیش از هر چیزی این است که زعفرانشان بهدست واسطهها میرسد و سود کمی نصیب خودشان میشود.
دومین مشکل این است که زعفران کشاورزهای مختلف با هم قاطی میشود و معلوم نیست چهکسی با کیفیت کار کرده و مواد شیمیایی نزده است. محمد میگوید: «خیلی از اهالی روستا حالا گوشی هوشمند دارند و هر کدام هم بچهای دارند که در اینستاگرام فعال است. اگر یکی از آنها را تبلیغ کنیم میبینند و گاه معترض میشوند که چرا بقیه را تبلیغ نکردهایم. البته اگر بهصورت ساده به آنها بگوییم زعفرانت را داخل گوشی میاندازی و مردم با گوشی زعفران میخرند راحت درک میکنند!». این استارتاپ چند وقتی است، زعفرانهایش را با وجود تحریمها به خارج از ایران صادر میکند. برخلاف بسیاری کسب و کارها که هویت ایرانیشان را مخفی نگه میدارند تا از تحریمها در امان بمانند، ایرانی بودن این سامانه کاملا مشخص است. حتی تلفن پاسخگویی به مشتریان نیز در تهران ثبت شده است. محمد قائمپناه دراینباره میگوید: «ایرانی بودن ما مسئلهای نبود که قابل پنهان کردن باشد. چون پروفایل کشاورزهایمان کاملا مشخص است، زعفران نیز یک محصول ایرانی است و چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد. در نتیجه چیزی برای مخفی کردن نداشتیم.
2 انبار در انگلیس و آلمان داریم که درصورت دریافت سفارش از نقاط دیگر جهان، میتوانیم محصولاتمان را از همانجا برایشان بفرستیم.» این گروه بهزودی، با سامانههای توزیع بینالمللی نیـز همکاری خواهند کرد.
عرضه مستقیم
استارتاپ فعال در این روستا کاری را با استفاده از فناوری انجام میدهد که قبلا ممکن نبوده است. رساندن زعفران سالم و بدون تقلب بهصورت مستقیم به مشتری اصلی؛ حتی اگر در اروپا باشد. در واقع مشتری میفهمد که زعفران را از کدام کشاورز میخرد و محصول چطور کاشته شده و بهدست آمده است
سالار
کشاورزها به کسی سالار میگویند که در کشاورزی تبدیل به یک مرجع شده است و سایرین برای چند و چون کشت و کار خود به او رجوع میکنند. سالار در رشد زعفرانکاری منطقه تأثیر جدی داشت