اصول نگارگری اصولی
گفتوگو با فرح اصولی، نقاش ایرانی که رویکردی متفاوت به نگارگری سنتی دارد
مرتضی کاردر ـ روزنامه نگار
هر بار که بحث از رویکردهای مدرن و امروزی به هنرهای سنتی بهویژه نگارگری (مینیاتور) میشود یکی از نخستین نامهایی که به میان میآید فرح اصولی است؛ نقاش و تصویرگری که بیشتر از همه با نگارگریهای امروزیاش شناخته میشود؛ آثاری که روایتهایی متفاوت از نگارگری سنتی ایرانی به شمار میروند. جمعه گذشته کتاب گفتوگوی بهرنگ صمدزادگان با فرح اصولی با عنوان «جاری در زمان» در گالری پروژههای «009821» رونمایی شد. همزمان 21 اثر از کارهای اصولی نیز در گالری به نمایش گذاشته شده است. روز افتتاحیه نمایشگاه با استقبال بسیاری از دوستداران هنرهای تجسمی و هنرمندان دیگر حوزهها مثل سینما و عکاسی و... که فرح اصولی در هر کدام از آنها سابقهای دارد، برگزار شد. در حاشیه نمایشگاه فرصتی فراهم شد تا با فرح اصولی گفتوگو کنیم و از تفاوتهای نقاشیهای او با نگارگری سنتی ایرانی بپرسیم. نمایشگاه «جاری در زمان» تا 11تیرماه در گالری پروژههای «009821» دایر است.
بسیاری شما را یکی از اصلیترین هنرمندان رویکرد مدرن به نگارگری میدانند اما کارهای شما آنقدر که شایسته است مورد توجه منتقدان هنری و تاریخنگاران هنر معاصر در ایران قرار نگرفته است و شماری از آنها کارهای شما را ادامه نگارگری سنتی دانستهاند. چه ویژگیهایی کارهای شما را از نگارگری سنتی متمایز میکند؟
در 40 سال گذشته چه از نظر فرم و چه از نظر محتوا، اتفاقات زیادی در نقاشیهای من افتاده است. در دورههای مختلف رویکردهای متفاوتی به نگارگری داشتهام. در این رویکردها محدود به نگارگری سنتی یک دوره تاریخی خاص مثلاً دوره صفوی یا سلجوقی نبودهام؛ مثلاً همواره به ترکیببندی هندسی در هنر ایرانی توجه داشتهام؛ از کاشی و آینهکاری و گچبری گرفته تا گلیم و گبه. ترکیببندی کارهایم ارجاعاتی به ارزشهای هنر سنتی ایران دارد و محدود به نگارگری نیست یا مثلاً مقوله رنگ برایم اهمیت بسیار دارد و کارهای من از نظر ترکیب رنگ با نگارگریهای سنتی فرق دارد یا مثلاً فیگورهایی که خودم طراحی کردهام از مشخصههای کار من است.
از نظر محتوایی کارهای من انسانها را در موقعیتهای مختلف معاصر قرار میدهد؛ مثل جنگ یا انقلاب یا یک موقعیت فلسفی؛ مجموعه کارهای «گوش کن، وزش ظلمت را میشنوی؟» که درباره اتفاقات منطقه است. زنان حضور پررنگی در کارهای من دارند. به گمانم مجموع اینها ازجمله مشخصههایی است که کارهای مرا از نگارگریهای سنتی متمایز میکند. منتها در ایران تقسیمبندی و توجه به این تمایزها خیلی زیاد نیست و به لایههای آثار من توجه نمیشود. میگویند مینیاتور است دیگر. اما کیوریتورها و منتقدان خارجی نگاه دقیقتری به دوره نقاشیهای من دارند و مرا بهدلیل نگاه و قرائت متفاوت از هنر سنتی و توجه به جنسیت و مفاهیم معاصر و... ذیل پستمدرنیستها قرار میدهند.
در میان معاصران، شما تنها کسی هستید که چنین رویکردی دارد. چرا هیچکس از نگارگران یا نقاشان همدوره شما یا حتی بعد از شما چنین رویکردی نداشتهاند؟
زمانی که من در دانشگاه درس میخواندم در دانشگاه مینیاتور یاد نمیدادند و آن را جزو هنرهای سنتی طبقهبندی میکردند. توجه چندانی هم به هنرهای سنتی ایران نداشتند. همیشه جدال بین سنتیها و مدرنها وجود داشته است. هنوز هم تقریباً همینطور است. من در هنرستان نقاشی و مجسمه خواندم. در دانشگاه رشتهام گرافیک بود و در سالهای بعد عکاسی کردم و نقاشی و تصویرگری کتاب کودک. تجربههایی در انیمیشن نیز داشتهام. در عین حال شعر کلاسیک و معاصر ایران را میخواندم یا سالهایی هنر شرق دور یعنی چین، ژاپن و کره را مطالعه کردهام. آنچه کارهای مرا شکل داده مجموعه این تجربههاست.
من ابتدا نقاشی را به سبک غربی شروع کردم نه به سبک سنتی ایرانی. بعد از آن طرف، یعنی از منظر نقاش امروزی به نگارگری نگاه کردهام. خودم را نگارگر یا مینیاتوریست نمیدانم، بلکه نقاشی هستم که از نگارگری در کارهایش استفاده کرده است و ارجاعات به نگارگری و هنرهای سنتی در کارهایش زیاد است.
اینکه میگویید در کارهای دیگران اتفاق نیفتاده به این خاطر است که کسی از آن طرف به نگارگری نگاه نکرده است؛ یعنی ما نه نقاشی داشتهایم که از این طرف سراغ نگارگری برود و رویکرد متفاوتی داشته باشد، نه نگارگری که بتواند از نگارگری سنتی فاصله بگیرد و من عملا تنها بودهام.
برخلاف هنرمندان کشورهای دیگر که رویکردهای امروزیشان به نگارگری از ما جدیتر بوده است.
بله، هنرمندان کشورهایی مثل پاکستان که چند نفر بودند و توانستند خودشان را به شکل یک مکتب و جریان مطرح کنند و مورد توجه کشورهای دیگر قرار بگیرند، مثل عمران قریشی و شازیا سکندر و دیگران. اما من در ایران تنها بودهام. خاطرم هست که کیوریتوری آمده بود و در ایران بهدنبال نقاشانی بود که چنین رویکردی داشته باشند اما میگفت که به جز تو کسی را پیدا نکردهام.
نگارگری در تاریخ ایران با کتابهایی مثل شاهنامه پیوند خورده است. شما هیچوقت تلاش نکردید که متون کلاسیک ادبیات فارسی مثل شاهنامه فردوسی یا آثار نظامی را با رویکردی امروزی تصویرگری کنید؟
چرا، 50بیت حافظ را تصویرگری کردهام که بهزودی کتاب میشود و قرار است در روز حافظ منتشر شود. ماجرای سیاوش را به روایت خودم در یک اثر سهتکه بزرگ کار کردهام و هفتگنبد نظامی را نیز کار کردهام. در عین حال با الهام از آثار شاعران معاصر مثل احمد شاملو و فروغ فرخزاد نیز آثاری خلق کردهام.
یکی از ویژگیهای هنرمندان مدرن این است که کارهایشان را در اندازههای بزرگ اجرا کردهاند اما هنر سنتی ما چه نگارگری و چه خوشنویسی در قطعهای کوچک است. چرا هیچوقت سراغ اجرای نگارگری در اندازههای خیلی بزرگ نرفتید؟
یکی از جذابیتهای نگارگری، فارغ از جذابیتی که کلیت اثر دارد، این است که شما بهکار نزدیک شوید و از درک جزئیات کار لذت ببرید. نگارگری نباید بهگونهای باشد که تماشاگران پیام را مستقیم و فوری دریافت کنند. بزرگترین اندازه کارهای من 110در 75سانتیمتر است. منتها کارهای بزرگ را معمولاً در چند تکه (لت) اجرا میکنم. کارهای 3یا 4تکه دارم مثل سیاوش که 3تکه است یا یکی از کارهای «وزش ظلمت » که در 4تکه اجرا کردهام.
از مینیاتور، آن زمان متنفر بودم
«جاری در زمان» گفتوگوی بهرنگ صمدزادگان با فرح اصولی است به همراه منتخبی از کارهای فرح اصولی که به شکل کتابی نفیس چاپ شده است. بخشهایی از گفتوگو را انتخاب کردهایم که فرح اصولی از عدمعلاقهاش به نگارگری میگوید تا زمانی که از سر اتفاق به نگارگری روی میآورد.
- اصلاً در مورد مینیاتور جبهه داشتیم. خودم در کلاس آقای فرشچیان با اکراه و تنفر کار میکردم؛ با وجود این همیشه سعی میکردم کارم را به بهترین شکل انجام بدهم. آقای فرشچیان خیلی به من لطف داشت و آزادم میگذاشت تا آزاد کار کنم. معتقد بود من جایگزین او خواهم شد! اما من مدام میگفتم که نمیخواهم مینیاتور کار کنم! در واقع از مینیاتور ، آن زمان متنفر بودم. خب جَو هنر نوگرا هم ضد آن بود و مخرب شمرده میشد. من هم آن را نوعی عقبگرد و ارتجاع میدانستم؛ اما بعدها که مینیاتور قدیم را شناختم، خیلی به آن علاقهمند شدم.
- مینیاتور کار نمیکردم. خسرو سینایی (شوهر فرح اصولی) فیلمی به نام نیشابور کار کرد، در سال1363 یا 1364، که برای بخشهایی از آن تعدادی مینیاتور کار کردم و از آنجا شروع شد. آن کارها را در یک نمایشگاه انفرادی در منزل نمایش دادم و نمایشگاه انفرادی بعدیام را هم در منزل رایزن مطبوعاتی سفارت آلمان برگزار کردم.
گالریها تعطیل بودند و ما مجبور بودیم در منزل یا سفارتخانهها نمایشگاه بگذاریم؛ تا سال1368 که نخستین نمایشگاه انفرادی در گالری را در گالری «سیحون» گذاشتم.
- فقط یکبار پیش از انقلاب یک جلد صفحه با یک فیگور مینیاتوری برای مؤسسه «بتهوون» کار کردم. گیزلا وارگا سینایی آن را دید و متعجب شده بود که من مینیاتور بلد هستم و خیلی تشویقم کرد تا از آن در نقاشی استفاده کنم.