جستاری در نمایشگاه گردشگری تهران
گردشگری مقام سوم درآمدزایی دردنیا
افسانه خلیلی
سوم تا ششم بهمنماه96 نمایشگاه بینالمللی تهران میزبان دستاوردها، امکانات و ظرفیتهای کشور در حوزه گردشگری و هتلداری بود. یازدهمین نمایشگاه گردشگری و صنایع وابسته تهران در فضایی به وسعت 35هزار مترمربع، در10سالن نمایشگاهی برپا شد. شناسایی مشکلات، موانع و نقاط ضعف موجود در این دو حوزه، ترغیب و تشویق افراد، شرکتها و مؤسسات به ورود و فعالیت در این دو بخش و وادارکردن سازمانهای دولتی متولی گردشگری به حمایت و مساعدت دستاندرکاران صنعت مذکور، ایجاد زمینههای مناسب به منظور بهرهگیری از ظرفیتهای گردشگری و ایجاد اشتغال در کشور، فراهمکردن بسترهای لازم برای ورود گردشگر به کشور و یافتن راهکارهای لازم به منظور رفع موانع موجود تا حد امکان و درنظرگرفتن معیارها و شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور، از اهداف این نمایشگاه بود.
11صبح وقتی وارد محوطه غربی نمایشگاه بینالمللی تهران میشوم، صدای موسیقی محلی مرا به خود میخواند. در فضای باز، سیاهچادرهای عشایر ایران با ترکیبی چشمنواز برپا شده است. روبهروی سیاهچادر عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد، تعدادی از مردان این استان با لباس محلی و همراهی نوای کرنا و دهل، به رقص مشغول هستند و تعداد زیادی از بازدیدکنندگان هم گرداگرد آنها به تماشای این هنر بومی کشورمان ایستادهاند. رقص دستمال با لباسهای محلی شال، دلق، چوقال، کلاه و پاپیچ پوششی که بخشی از تاریخ و فرهنگ کشورمان را حکایت میکند، حرکتهایی با ریتم و هماهنگیای زیبا میآفریند.
زنان هم با لباس بومی، کنار مردانشان دستپختههای سنتی خود را عرضه میکنند که هر کدام با رایحه و عصاره طبیعت و طعم محبت دستان هنرمند این زنان، آماده شده و هویت ایرانی را نشان میدهد؛ چه گرم و چه شیرین!
برخی از کودکان با لباسهای محلی استان خود در سیاهچادرها با مادرانشان همراهی میکنند، در حالی که نوجوانانی در گروههای موسیقی بازدیدکنندگان را متوجه سالن18 نمایشگاه کردهاند.
همدان در این نمایشگاه با رویکرد «پایتخت گردشگری آسیا» حضور یافته است.
در این بخش از نمایشگاه، تشکلهای حرفهای در غرفههایی با طراحی خاص و بهرهگیری از المان همدان2018 بستههای پیشنهادیشان را به مشتاقان گردشگری ارائه میکنند. وارد سالن که میشوم انگار به شهر جهانی منبت یا شهر جهانی سفال پاگذاشتهام؛ ضمن اینکه استیج اجرای کودکان و نوجوانان هنرمند همدانی، آنتن شبکههای دو و کودک را به خود اختصاص داده تا این رویداد را رسانهای کنند.
همدان که در سالهای اخیر میزبان جشنوارههای بینالمللی فیلم و تئاتر کودک و نوجوان بوده، از گذشته تا حال، همواره یکی از اولین مقاصد گردشگری خانوادهها محسوب شده است.
طعم کنجد و سیاهدانه
از سالن همدان که فاصله میگیرم، چادرهای اقامتگاههای بومگردی کشورمان جلب نظر میکند. کمی جلوتر بوی نان محلی، قدمهایم را سست میکند. وقتی نگاهش میکنم با لباس محلی استان فارس، نان تعارفم میکند و با لهجه شیرین شیرازی میگوید: «این نان محلی ماست. از روستای دربقلعه استهبان آمدهایم. با آرد سبوسدار پخته شده است». طعم کنجد و سیاهدانه را در نان تازهاش حس میکنم و حسرت میخورم که زندگی ماشینی چقدر ما را از این موهبت دورکرده است!
او ادامه میدهد: «ما از مهمانان دعوت میکنیم که به اقامتگاه خانهدایی در استهبان تشریف بیاورند و تفاوت را ببینند»؛ بعد هم کاچی و آش محلیاش را تعارفم میکند.
به این فکر میکنم که «این نمایشگاه چقدر میتواند در معرفی توانمندیهای بومی کشورمان مؤثر باشد؟» و در ذهنم مرور میکنم که هرساله در تمامی کشورهای صاحب صنعت گردشگری، نمایشگاههایی به منظور ترویج صنعت سفر و گردشگری، برگزار و به عنوان ابزاری مناسب برای بهرخکشیدن داشتههای فرهنگی، تاریخی، طبیعی یا صنعتی آن کشور به کار گرفته میشوند.
برخی از این کشورها این نمایشگاهها را برای معرفی سوابق تاریخی خود برپا میکنند و بعضی دیگر برای ارائه دستاوردها و تلاشهای چند دهه اخیر جامعه خود در جهت پیشرفت و توسعه دست به این کار میزنند ولی در هر صورت همگی تا حد امکان و تا جایی که ظرفیت تاریخیشان اجازه دهد (و یا حتی فراتر از ظرفیت واقعی) نقبی به گذشته خود میزنند و آنچه را از گذشتگان برایشان به میراث باقی مانده با تبلیغات بسیار، به سایر جوامع معرفی میکنند. شناساندن ظرفیتهای توریستی در کشورهایی که در این زمینه موفق عمل کردهاند موجب شده که صنعت گردشگری به یکی از مهمترین یا حتی در بعضی موارد، به اصلیترین منبع درآمدهای ارزیشان بدل شود.
صدای گروه موسیقی دیگری نزدیک و نزدیکتر میشود. هنرمندان سیستانوبلوچستان با لباس محلی به رقص شمشیر مشغولند.
به یاد میآورم که جایی خواندهام سیستانوبلوچستان سرزمینیاست که ساکنانش ـ چه در اسطورهها و چه در تاریخ ـ همواره کمربسته دفاع از مرزهای ایران بودهاند و مردانش، همیشه سربازان آماده ایران به شمار رفتهاند. رقص آیینی شمشیر، رقص دیرپاییاست که پیشینه آن به بیش از 3هزار سال پیش میرسد و نسل به نسل به فرزندان این دیار منتقل شده است.
با نوای موسیقی وارد سالن38 (یکی از اصلیترین سالنهای نمایشگاه) میشوم. فارس، آذربایجان غربی، خراسان جنوبی، چهارمحالوبختیاری، قزوین، کردستان، اردبیل، خراسان رضوی، سیستانوبلوچستان، ایلام، خراسان شمالی، لرستان، سمنان، گلستان، کرمان، تهران، آذربایجان شرقی، یزد، بوشهر، خوزستان، اصفهان، مرکزی، البرز، گیلان، زنجان، هرمزگان، کرمانشاه و... همه آوردههای خود را به نمایش گذاشتهاند.
هرکدام از آنها مجموعه شگفتانگیزی از لباس، موسیقی و صنایعدستی با خود آوردهاند که نشان از تاریخ، فرهنگ و سرمایه کشورمان دارد و اقامتگاههای بومگردیشان را هم معرفی میکند.
وقتی تاریخ را ورق میزنیم، همواره نام کشورهایی مانند ایران، یونان، مصر، چین و ایتالیا یادآور تمدنهای باستانیاست و جالب اینکه قدرت و عظمت این تمدنها در دورانی مسجل بوده که هنوز شالوده 80درصد کشورهای فعلی جهان پیریزی نشده بود.
این در حالیاست که کشور ایران از نظر تنوع اقلیمی و زیستی، جزو 5کشور برتر جهان است و از نظر تاریخی و فرهنگی، بین 10کشور برتر دنیا قرار دارد. به عبارت دیگر از نظر جاذبههای توریستی، کشورمان جزو 10کشور برتر دنیاست.
اما سؤالهایی که به ذهن میرسد این است که میزان موفقیت کشور ما در ارائه و معرفی داشتههای تمدنی کهن خود در مقایسه با 4کشور دیگری که نام بردیم، قابل مقایسه است؟ چقدر به آن اهمیت دادهایم؟ ورود جهانگردان به کشورمان حداقل از لحاظ اقتصادی چه منافع و درآمدی نصیبمان میکند؟
فکرکردن به پاسخ سؤالهایم با توجه به اینکه مردان هنرمند کرمانشاهی در سالن مشغول اجرای هل پرکه (رقص و آیین قدیمی کرمانشاهی) هستند و جمعیت زیادی را دور خود جمع کردهاند، ناتمام میماند؛ آن هم درحالیکه شیرینیهای چیدهشده در ظرف (نان کلانه و برساق) به بازدیدکنندگان تعارف میشود.
صدایی آمیخته به موسیقی وسط جمعیت میگوید: «کرمانشاه با صنعت سبز توریسم میتواند آباد شود. ما میتوانیم این استان را دوباره بسازیم».
بله، بازده اقتصادی ورود گردشگر به کشورها آنقدر بالاست که در بعضی از کشورها صنعت گردشگری به اصلیترین منبع کسب درآمدهای ارزی بدل شده است. این یک واقعیت ثابتشده و انکارناپذیر است که ورود گردشگر به هر کشوری، با ورود ارز و اشتغالزایی در آن کشور مساویاست. این یک حقیقت اثباتشده و پذیرفتهشده است که صنعت گردشگری حداقل از بعد اقتصادی عامل پیشرفت بسیاری از کشورها و عامل ایجاد رقابت درون ساختار اقتصادی آنهاست.
دکتر زاهد قادری ـ استاد مدیریت بینالمللی گردشگری دانشگاه دگندورف آلمان ـ معتقد است: «درحالیکه امروزه بسیاری از کشورها و مقاصد گردشگری دنیا از این صنعت بهعنوان یک کیمیا برای اشتغالزایی، ایجاد فرصتهای شغلی جدید و رشد اقتصادی بهره میگیرند و سالانه صدها فرصت شغلی جدید از طریق توسعه فعالیتهای گردشگری به وجود میآورند، گویی این کیمیا در چرخه صنعت گردشگری غرب کشور (عمدتا در استانهای کردنشین) بیاثر بوده است».
کیک کوچک گردشگری
بر اساس آمار و اطلاعات منتشرشده از سوی سازمان جهانی گردشگری و شورای جهانی سفر، صنعت گردشگری در سال2015 چیزی حدود 280میلیون فرصت شغلی به طور مستقیم و غیرمستقیم برای کشورها و مقاصد مختلف گردشگری ایجاد کرده یا به عبارت دیگر، از هر 11شغل در دنیا یک شغل متعلق به این تجارت جهانی بوده است.
همچنین آمارها حکایت از درآمد 4/1تریلیون دلاری کشورهای مختلف از این تجارت بینالمللی دارد که هر کدام سهمشان را به فراخور فعالیتها و برنامههای خود در راستای توسعه گردشگری گرفتهاند. بهعنوان مثال، شهرـکشورهایی مثل هنگکنگ یا ماکائو در چین بهترتیب در سال2015، حدود 2/ 36 و 3/ 31میلیارد دلار از صنعت گردشگری درآمد داشتهاند. در همین حال، هنگکنگ بهتنهایی با صنعت گردشگری 673هزار فرصت شغلی ایجاد کرده است؛ در حالی که کل درآمد حاصل از صادرات نفت کشور ما در سال گذشته بالغ بر 25میلیارد دلار بوده و صنعت گردشگری ما نیز در خوشبینانهترین حالت فقط 4میلیارد دلار درآمد برای کشور داشته است. اما سهم استانهای کردنشین (کرمانشاه، کردستان، ایلام و آذربایجان غربی) از این درآمد و مشاغل گردشگری، چقدر بوده است؟
واقعیت تلخ این است که هیچ آمار و ارقام مستندی برای مشخصکردن سهم این استانها از «کیک کوچک و کمملات گردشگری کشور» وجود ندارد. شواهد و واقعیتها نشان میدهد که به رغم وجود پتانسیلهای بالا در گردشگری کشورمان همچون صدها جاذبه و منابع طبیعی منحصربهفرد و آثار ارزشمند فرهنگی، تاریخی، باستانی و... که برخی از آنها (شامل تختسلیمان در تکاب و طاقبستان در کرمانشاه) در میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت جهانی رسیدهاند، سهم مردمان این دیار از صنعت گردشگری فقط رنج و محنت و حسرت بوده است.
مشغول دیدن بخش دیگری از نمایشگاه هستم که لباس و پوششاش نظرم را جلب میکند. کنار غرفه بوشهر ایستاده است. نزدیکش که میشوم، یک نفر میگوید: «حیدر شاکر، پسرعموی شهید رئیسعلی دلواری است»! لبخندم را با احوالپرسی پاسخ میدهد. دشداشه و جلیقه پوشیده و عرقچینی روی سرش دیده میشود. تفنگی روی دوشاش انداخته و قطارفشنگ هم بسته است. شمایل نوستالژیکاش یادآور رئیسعلی دلواریاست که داستان زندگیاش را بارها از رسانه ملی دیدهایم.
با هم مسیر سالن را تا محوطه بیرون قدم میزنیم. میگوید: «راوی موزه شهید دلواری هستم. بوشهر شهر حماسه ایران است. به شهر ما سفرکنید». میاندیشم که گوشهگوشه کشورمان تاریخ است، روایت است، حماسه است، هنر است.
آلاچیق سنتی ترکمنی را به همراه همسرش، برپا و لباسهای سنتی، صنایعدستی و نمدها را آویزان کرده که رنگ در رنگ، چشم را نوازش میدهد. چوپا رضوانی ـ نمدمال نمونه جهان که منتخب یونسکو است ـ با زبان محلی مرا به چادرش دعوت میکند. او سالهاست که به این کار مشغول است.
درحالیکه همسرش با مهر شیرینیهای سنتی ترکمن را تعارف میکند و من در میان طعم شیرین هنر، رنگ، تاریخ و فرهنگ گم شدهام، آنها از گذشته و قابلیتهایشان سخن میگویند.
یاد صحبت کارشناس گردشگری میافتم که گفته بود: «حالا که کشور ما ظرفیت و پتانسیل جذب چنین درآمدی را دارد، ضروریاست که زمینهها و امکانات لازم آن نیز فراهم باشد تا موضوع پذیرش گردشگر به یک معضل تبدیل نشود. هر یک روز تعلل در این خصوص یعنی محرومماندن از کسب درآمد از منابع و استعدادهای تاریخی و فرهنگی. صنعت گردشگری ما اکنون یکی از 3صنعت مهم و درآمدزا پس از صنایع نفت و خودروسازی است؛ هرچند پیشبینی میشود که تا کمتر از 2دهه دیگر، از لحاظ درآمدزایی مقام نخست را به خود اختصاص دهد».
این در حالیاست که هرساله تعداد زیادی از مردمان بومی در مناطق آلپ اروپا، هیمالیا و اورست در نپال و بسیاری از مناطق کوهستانی دیگر، طبیعت بینظیر خود را برای گردشگران علاقهمند تفسیر میکنند، با چاشنی غرور از آن داستان میسرایند و از این طریق درآمد اقتصادی چشمگیری به دست میآورند.
ایجاد فرصتهای شغلی
سؤال این است که «آیا نمیتوان با سرمایهگذاری نهچندان زیاد و آموزش و توانمندسازی مردم غرب کشور، چنین فرصتهای شغلیای را برای مردم بومی ازجمله کولبران ایجاد کرد که به جای خریدن رنج و محنت و در نهایت نبرد با مرگ برای نان، به فعالیتهای رسمی در حوزهای مانند گردشگری بپردازند؟ آیا نمیتوان یک جوان 23 یا 27ساله را که تحصیلات دانشگاهی هم دارد بهعنوان یک راهنمای طبیعتگردی تربیت کرد تا به جای تندادن به خواستههای به دور از انسانیت مافیای قاچاق کالا و درآمد اندک و پرمخاطره، به توصیف زیباییهای طبیعت برای گردشگران و کسب درآمد از این طریق بپردازد؟ مگر نه این است که بانه، سردشت و مریوان بهعنوان قطبهای گردشگری شناخته شدهاند، مقاصد طبیعتگردی و توریسم تجاری هستند و سالانه صدها هزار گردشگر و غیرگردشگر به این مناطق سفر میکنند؟ پس چرا اثر این درآمدها بر زندگی قشر ضعیف جامعه مشخص نیست؟».
دکتر قادری اعتقاد دارد: «واقعیت امر این است که گویی در این مناطق، دستگاههای متولی گردشگری پا از مرحله شعار فراتر ننهادهاند و تاکنون از اکسیر گردشگری در توسعه و رونق اقتصادی این مناطق بهره نجستهاند و برنامهای هم برای این امر مهم ندارند؛ در حالی که مشاغل گردشگری، عمدتا کوچک و متوسطمقیاس هستند و با سرمایهگذاری اندک و برنامهریزی منسجم میتوان فرصتهای شغلی زیادی ایجاد کرد، اقتصاد محلی را رونق و تنوع بخشید و جوانان و اقشار آسیبپذیر جامعه را نیز درگیر کرد».
تجربیات داخلی و جهانی نشان میدهد که کمسرمایهبرترین مشاغل و زودبازدهترین آنها مشاغل گردشگری هستند که میتوانند جایگزینی مناسب برای مشاغل کاذب همچون کولبری و قاچاق کالا باشند؛ به این شرط که با حمایت بخش دولتی همراه شوند. پس لازم است توجه مسئولان را به توسعه بخش فراموششده گردشگری در مناطق کردنشین و سایر مناطق مرزی کشور جلب کنیم و امیدوار باشیم که چشمانداز روشنی برای اهالی این مناطق ترسیم کنیم.
براساس آمار و اطلاعات منتشرشده سازمان جهانی گردشگری و شورای جهانی سفر، صنعت گردشگری در سال 2015چیزی حدود 280میلیون فرصت شغلی بهطور مستقیم و غیرمستقیم برای کشورها و مقاصد مختلف گردشگری ایجاد کرده یا بهعبارتی دیگر، از هر 11شغل در دنیا یک شغل متعلق به این تجارت جهانی بوده است.