سهم پایدار نفتی ایران
نیکنام ببری _ کارشناس روابط بینالملل
اعلام عدمتمدید معافیتهای نفتی ایران از سوی ترامپ رئیسجمهور آمریکا، نگرانیها را در بازار جهانی نفت از افزایش دوباره قیمتها بالا برده است. اساسا پیش از طرح این پرسش که فریز کردن نفت ایران و ممانعت از فروش آزادانه نفت چه تأثیری روی قیمت این کالای استراتژیک در بازارهای جهانی میگذارد؛ پرسش بهمراتب مهمتر و جدیتر از آن، این است که آیا بازار جهانی نفت ظرفیت پر کردن خلأ حضور نفتی ایران را دارد. آیا آنطور که ترامپ رئیسجمهور آمریکا مدعی شده، فروش نفت ایران به صفر خواهد رسید. در پاسخ به این دست از پرسشها نیازمند تامل تاریخی و همچنین وضعیت بازار مصرف جهانی هستیم. از منظر تاریخی بر همگان روشن است که ایران جزو نخستین کشورهای پیشرو در صنعت بزرگ نفت است.
ایران از جمله نخستین کشورهایی است که ماده سیاه نفت در آن یافت و به مرحله عرضه و بهرهبرداری رسید. از نخستین قرارداد نفتی ایران که در تاریخ به قرارداد دارسی معروف است بیش از 100 سال میگذرد. این قرارداد که در سال1901 میان دولت وقت ایران با شرکت نفت انگلیس امضا شد؛ جهان را وارد یک تحول بزرگ در عرصه صنعتی و تجاری کرد. ذکر این نکته از این جهت حائز اهمیت است که ایران قدمتی به تاریخ خود نفت دارد و اساسا نفت با نام ایران در جهان صنعت شناخته شده است. این عقبه بزرگ تاریخی بهراحتی قابل حذف و چشمپوشی نیست. گرچه در دنیای جدید و با اکتشافات مختلف در دریاها و کوهها، نفت به وفور یافت میشود اما این کثرت و فراوانی نمیتواند حضور معنادار و معنوی ایران را تحتالشعاع قرار دهد. از عنصر تاریخی که بگذریم به لحاظ مصرفی و آماری هم حذف ایران از بازار نفت غیرممکن است. بنا به گزارشها روزانه 100میلیون بشکه نفت در بازارهای جهانی خرید و فروش میشود. بهعبارتی رنج و معدل مصرفی نفت در جهان تقریبا 100میلیون بشکه است و هر روز این تعداد بشکه در صنعت جهان سوخت میشود. اگر تولید فعلی ایران را همان 1.5 میلیون بشکه درنظر بگیریم، ایران از سهم بزرگ نفتی 1.5درصد را در اختیار دارد. چند مسئله مهم در اینجا قابل طرح است. اول اینکه مبادی ورودی و خروجی بازار نفت مشخص است و بازار با این تعادل نسبی در حرکت است. حال هرگونه تلاش برای برهم زدن این تعادل مساوی با ناهمخوانی عرضه و تقاضاست و این امر مستقیم خودش را در افزایش بیرویه قیمتها نشان میدهد. حرف اول و آخر اقتصاد، رابطه مستقیم عرضه و تقاضاست. بسته به افزایش عرضه و کاهش تقاضا، قیمتها کاهش و بالعکس کاهش عرضه حتی بدون افزایش تقاضا مساوی با رشد قیمتهاست. این قاعده در بازار نفتی هم حاکم است. حذف 1.5 میلیون بشکه یعنی حذف یکی از عرضهکنندگان باکیفیت نفت که مستقیم اثر خود را در قیمت نفت و حتی کمبود آن در بازار نشان میدهد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که برای جایگزینی نفت ایران باید 3 میلیون بشکه بیشتر از سوی سایر تولیدکنندگان وارد بازار شود تا خللی در تعادل بازار ایجاد نشود. بازار نفت بدون ایران 1.5 میلیون بشکه از تراز موجود پایینتر میافتد و برای تعادل بخشی نیاز است که علاوه بر 1.5 ایران یک، 1.5 دیگر نیز عرضه شود. یک فرمول مهم اقتصادی گویای این است که سطح مصرف رابطهای برابر با سطح درآمدها دارد. البته نقطه شروع مصرف از صفر نیست. به این شکل که حتی بدون داشتن درآمد معین و مشخص، نیاز به مصرف وجود دارد. الان بازار نفت از یک چنین قاعدهای پیروی میکند. مقادیر مشخصی از عرضه نفت در بازار حسب نیاز تولیدکننده و مصرف مورد شناسایی قرار گرفته است و در این بازار، ایران جایگاهی مشخص و ثابت دارد. برای همین امکان برهمزدن این خط ثابت مصرف ولو با فشارها و تحریمهای اقتصادی ممکن نیست.