همترازی و همسازی
میرجلالالدین کزازی ـ نویسنده و مدرس دانشگاه
بهار را از دیدگاههای گوناگون میتوان نگریست، بررسید و واکاوید. سپس ویژگیها و سویمندیها و بنیادهای گوناگون را در آن یافت. آنچه در بهار شاید بیش از دیگر هنجارها و ویژگیهای بهاری چشمگیر است و آشکار و شایسته درنگ و بررسی، ترازمندی (اعتدال) است. این ویژگی برجسته بهار، این روزگار از سال را از دیگر بخشهای آن جدا میدارد و بر میکشد و ارج و ارزی ویژه به آن میبخشد. خجستهترین رخداد کیهانی و گاهشمارانه در نوروز و بهار روی میدهد که آن را ترازمندی بهاری مینامیم. نوروز و بهار با ترازمندی آغاز میگیرد. در ترازمندیهای بهاری شب یا روز همساز و همتراز میشود. آنچه در این همترازی بسیار بهین است و به آیین و آن را به رخداد بشگون و همایون دگرگون میدارد به راستی گذشته از ترازمندی، فرایند و دستاورد این پدیده بسیار بهینه و برازنده است. پس از ترازمندی در میانه شب و روز، پی در پی شب فرو میکاهد و روز میافزاید. به سخنی دیگر، اگر بخواهیم به گونهای نمادشناختی و باورشناسانه به این رخداد بنگریم، با ترازمندی، چیرگی و برتری روز و گرما و روشنایی بر شب و سرما و تیرگی آغاز میگیرد. جهانی که در تیرگی فرو رفته بود، به سردی دچار آمده بود از افسردگی و فرومردگی به رنج افتاده بود، نمود و نشان زندگانی در آن از میان رفته بود با فرارسیدن نوروز و بهار، زندگی، جنبش تکاپو و شکوفایی را دیگر بار میآزماید، از سر میگیرد. به هر سوی در بهاران مینگریم نشانههایی آشکار، دلفریب، زیبا، نویدبخش و امیدآفرین از این چیرگی سپند اهورایی را میبینیم. در اندیشه ایرانی سرما و تیرگی پدیدههاییاند اهریمنی. در برابر روشنایی و گرما که پدیدههایی اهورایی و خجسته شمرده میشوند.
بر این پایه اگر بخواهیم با نگاهی دیگر به بهار بنگریم، با نگاهی نغزتر و نازکتر میتوانیم بر آن باشیم که فرارسیدن بهار میباید از برون به درون و از گیتی به مینو راه ببرد. به سخنی روشنتر ما آدمیان هماهنگ و همساز با گیتی و جهان برون میباید از خوی وخیمی بهاری برخوردار بشویم یا ترازمندی بهاری را به جهان نهان درون خویش ببریم. اگر ما بتوانیم از یکسوگرایی زیانبار بر گزاف، خویشتن را برهانیم، اگر بتوانیم در میان نیروهای درونی و روانی و منشی خویش همسازی و همترازی پدید آوریم، داد کار خویش در زندگانی این سری و این جهانی خود دادهایم. ویژگی ساختاری گیتی آن است که بر ناسازها استوار شده است. این ویژگی گیتی را از مینو، جهان نهان، جهان آنسری میگسلد و باز میشناساند. ما در گیتی ناچاریم در میان نیروهایی که پادینه یکدیگرند، با یکدیگر در هماوردی و کشاکشند، بزیییم. انسان خردمند، انسانی که به زندگانی به آیین دست مییابد و در پی آن به آرامش و آشتی درونی، انسانی است که بتواند نیروهای ناساز را به قرارمندی و هماهنگی برساند. اگر چنین کرد، بهاران خوبی خواهد بود. در بهار به گونهای خواهد زیست و رفتار خواهد کرد که بهار را میسزد و میبرازد.