• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
پنج شنبه 18 بهمن 1397
کد مطلب : 47383
+
-

مجذوبان خیال و نغمه آزادی

مجذوبان خیال و نغمه آزادی


میلاد حسینی
«ای اصفهان. ای شهر من. ای بانوی خاطرات من. وقتی که عصر می‌شود، تو، مثل عشق، شکنجه‌آور می‌شوی. ناگهان چهارباغ از عابر خالی می‌شود. ناگهان پیاده‌روی کنار رودخانه را سکوت فرامی‌گیرد.»

تکه‌ای از شب هول
«شب هول» یکی از بهترین رمان‌های تاریخ ادبیات داستانی ایران است؛ کتابی که هم معروف است و هم نیست. نه مانند آثاری دیگر جزو شاخص‌ترین نام‌هاست که یک علاقه‌مند ادبیات سراغش برود و نه آن‌قدر بی‌نام و نشان که کسی فراموش‌اش کرده باشد. شب هول در تمام این سال‌ها یکی از کتاب‌های رونق‌دهنده به کسب‌وکار کهنه‌فروشی‌ها و افستی‌ها بوده. چندی پیش در بحثی تماما زرد در صفحه ادبی روزنامه‌ای بنا بر این بود که به آثاری تاخته شود که بی‌دلیل مهم شده‌اند و عجبا که نام رمان هرمز شهدادی هم میان آنها بود! اما آیا واقعیت این بود؟ خیر و شب هول اگر در بحبوحه انقلاب اسلامی سال۵۷ منتشر نمی‌شد، چه بسا سرنوشت بهتری هم پیدا می‌کرد؛ رمانی که در یک شبانه‌روز می‌گذرد. شب هول پر از تکه‌های درخشان با نثری جذاب و روان است. تکه‌های ابتدایی رمان و پرسه‌زنی در اصفهان یکی از زیباترین بخش‌های رمان است که در چهارباغ و سایر فضاهای دیدنی شهر اصفهان می‌گذرد و اصفهان را اینگونه توصیف می‌کند: «زنی باستانی که جایی در پهنه‌ دشت، در دامنه‌ کوه‌ها و بر کناره‌ زاینده‌رود، تقریبا در میانه‌ ایران، در حدفاصل کویر و مناطق سردسیر، بر زمین ایستاده است». و در میانه‌ رمان راوی می‌گوید که در اصفهان آدم خیلی زود با خدا، با سنت و با تاریخ اخت می‌شود.

شب هول رمانی‌ا‌ست پُرتصویر که با ارجاع و فلاش‌بک به زمان‌ها و مکان‌های مختلف، قصه‌اش را می‌سازد؛ رمانی با ریتمی تند که فضای روشنفکری سال‌های پیش‌از انقلاب را هم نشان می‌دهد و برای بسیاری‌شان معادل‌هایی حقیقی در دنیای واقعی فرض شد که چندان بی‌ربط هم نبود. حضور روشنفکران در شب هول یکی از چیزهایی ‌است که رمان با آن ماندگار شده؛ خاصه صحنه‌ای که در کافه فرانسه و خیابان انقلاب می‌گذرد و حتی نقدهایی را درباره‌ وضعیت نوشتن و ترجمه را داستانی می‌کند و به ترجمه‌های بکت و یونسکو خرده می‌گیرد و معتقد است ساختار انگلیسی نمایشنامه‌های بکت با چیزی که در زبان فارسی درآمده اصلا متفاوت است.

شب هول با ساخت دوگانه‌یک روشنفکر و یک لمپن با ریشه‌ای مشترک، روایتی از مسیری می‌سازد که به انقلاب هم منتهی شد و از بخت بدش بود که در بدترین روزها برای چاپ رمانی تازه‌نفس منتشر شد و فضایی برای نقدش فراهم نبود. اما چه می‌شود رمانی که تنها یک ‌بار در سال‌۵۷ منتشر شد هنوز هم خوانده می‌شود و رمانی‌ است مهم؟ روایت جان‌دار نویسنده، اصلی‌ترین دلیل است و در کنارش باید توجه کرد به اینکه نویسنده نگاه تاریخی‌ دقیقی به زمانه‌ خود داشته؛ نگاهی که صرفا نقدی سرسری و کینه‌ورزانه از زمانَه خود باشد، که اگر چنین بود امروز شب هول خواندنی نبود.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید