چراغ صحنه به عشق روشن است
ارژنگ امیرفضلی/بازیگر سینما و تلویزیون
چندی پیش پیشنهادی برای نقشآفرینی در یک نمایش داشتم. برای هر بازیگری، تئاتر حس و حال دیگری دارد. خیلیها وقتی درآمد تئاتر را در نظر میگیرند، فعالیت در این زمینه را غیرمنطقی میدانند. شاید هم حق با آنهاست، چون اگر حساب سود و زیان باشد، تئاتر توجیه اقتصادی چندانی ندارد. اما حس ارتباط رودررو با مخاطب و فضایی که تئاتر دارد، کسانی را که دل در گرو هنر نمایش دارند، مسحور میکند. به هر حال پذیرفتم و حدود یک هفته سر تمرین رفتم. اما با جابهجایی سالن و در پی آن عوض شدن وقت نمایش برنامهها به همریخت و من نتوانستم همکاریام را ادامه بدهم. چنین اتفاقی نه برای من که برای خیلیها میافتد. یعنی حاضر میشوند با حداقلها سر کنند، از خیلی کارها و برنامههایشان صرفنظر کنند تا به تئاتر برسند اما اتفاق سادهای همه رشتهها را پنبه میکند.
واقعیت این است که کمبود امکانات، سر به فلک زدن هزینهها و بازگشت مالی ضعیف موجب شده است، تئاتر هنری ضعیف و شکننده باشد.
اگر از نزدیک در جریان فعالیت فعالان تئاتر باشید، خواهید دید که آنها واقعا بهدلیل عشقی که به این هنر دارند، کار میکنند؛ چراکه با یک حساب سرانگشتی میشود فهمید که درآمد خیلی از کارها اجاره سالن را هم تأمین نمیکند. با این حال بهجای تشویق این عده، معمولا نبود حمایت باعث سرخوردگی آنها میشود.
به یاد داشته باشیم که تئاتر سکوی پرش بسیاری از بازیگران سینماست. این هنر نقش مهمی در تبیین مفاهیم اجتماعی و انسانی دارد و تقویت آن تأثیر غیرقابل تردیدی در ارتقای فرهنگی جامعه خواهد داشت. ازاینرو بههیچوجه شایسته کشوری مثل کشور ما با پیشینه فرهنگی غنی و قوی نیست که هنرمندان عرصه نمایش در آن درگیر نیازهای اولیه مانند سالن و ابزار تبلیغ باشند. امیدوارم با تأمین حداقلها هنر نمایش بتواند جایگاه واقعی خود را در جامعه پیدا کند.