شیوه زندگی 84
گلدکوئست از قدرت تا نزول
چطور شد که شرکتهای هرمی در ایران از بین رفتند یا حداقل فعالیتشان کمرنگ و زیرزمینی شد
نگار حسینخانی
تقریبا از فعالیت هرمی جوانان فامیل و اقوام و خویشان در ذهن همهمان تصویر آشنایی وجود دارد؛ تصویری که با یک تماس تلفنی آغاز شده بود و معمولا پشت خط کسانی بودند که مدتها از آنها بیخبر بودیم. بعد از طرف همانها دعوت شده بودیم همدیگر را ببینیم و هر چه اصرار کرده بودیم دلیل این ملاقات را بفهمیم به جلسه حضوری راهنماییمان کرده بودند. شاید بتوان آن روزها را روزهای زورگیری اقوام از یکدیگر دانست. هر کس با هر ضرب و زوری که میشد از آشنایانش پول قرض میگرفت تا به این کارخانه رؤیابافی بپیوندد. تا تصویر همان چهره امیدواری شود که روبهرویت نشسته و رؤیا میبافد و تو حاضری آن حال را بخری. پرزنتهای گلدکوئستی از مهمترین واژگان الحاقی به فرهنگ عمومی مردم بود. هنوز آنقدر زمان نگذشته که زخمها ببندند. هنوز برای عدهای بر باد رفتن سرمایهشان زخمی سر باز است و ما از آن روز مینویسیم؛ از وقتی برای اولینبار پای دولت روی دُمِ این شرکترؤیابافی رفت و همهچیز تغییر کرد.
«پونزی» و «پنتاگونا» در سال۱۳۷۶ از نخستین تجربههای مردم در آشنایی با «سیستمهای هرمی» بود و این واژه را وارد ادبیات اقتصادی ایران کرد. با این آشنایی در سال1377 بود که کوئست متولد شد. شرکتهای «هفت الماس»، «گلدماین»، «ایبیال» و در راس آنها «گلدکوئست» پا به میدان گذاشتند. شاخهها و شبکه انسانی این شرکت در فیلیپین پا گرفته بودند و کمکم در کشورهای شرق آسیا مثل مالزی، سنگاپور، اندونزی و هندوستان رشد کردند. آنها برای جلب اعتماد از دست رفتهای که دهان به دهان چرخیده بود، کالاهایی را فقط برای موجه جلوه دادن شبکه خود ارائه کردند؛ سکه ، ساعت، زیورآلات و هزار نوع شیء ظاهرا باارزشی که البته با قیمتی بسیار گرانتر از قیمت واقعیشان به فروش میرسید. اما سال1379 «گلدکوئست» در ایران با آشنایی فردی به نام «پیمان.ج» از اهالی لار در شیراز شروع شد. پیمان به دبی سفر کرد و در آشنایی با «فیصل.ا» این سوغاتی را به ایران آورد. فعالیت این شبکه در ایران کمابیش دنبال میشد تا اینکه در سال1380 گلدکوئست حوالی میدان مادر در تهران دفتری اختیار کرد و با ژستیقانونی و اقتصادی کار خودش را ادامه داد. کوئست برای قدرتمند کردن خود کمپانی مادری با نام «کوئست اینترنشنال» تاسیس و چیدمان ظاهری خودش را مانند یک درخت، آرایش کرد. زیرشاخههای آن ۱۰شرکت بودند که گلدکوئست فقط یکی از آنها بود. در سال 1382این شرکت با جذب 15هزار عضو 500هزارتومانی در هر هفته، حدود 30میلیارد تومان ارز را در عرض یکماه از کشور خارج میکرد. کوئست در تهران قارچگونه رشد میکرد تا جایی که گردش سیستم داخلی کشور به 24میلیارد تومان در ماه میرسید. در سال1383 شهرستانها هم به میدان آمدند. کوئست با نامهای «کوئست نت»، «کیوای»، «کوئست» و«کیونت» در شهرهای مختلف فعالیت کرد. همزمان با گلدکوئست، شرکتهای دیگری هم شکل گرفتند. اما سالهای ۸۳ و ۸۴ را میتوان سالهای طلایی فعالیت کوئست دانست. شرکت دیگری بهنام «سوئیسکش»، «پالینور»، «فایننسرز»، «گالف» و... بهوجود آمد و این روند جدید کلاهبرداری ادامه داشت. گلدکوئست در کمتر از 2سال فعالیت جدی توانست تعداد اعضای خود را در ایران به بیش از ۸۰۰هزار نفر برساند. در این سال گزارشهای زیادی درباره فعالیت غیرقانونی این شرکتها منتشر میشد، اما اقدام رسمی و قانونی علیه این جریان در این سال با تصویب قانون منع فعالیتهای هرمی آغاز شد. فقط اعلام تصویب چنین قانونی کافی بود تا خیلیها قید کوئست را بزنند. به این ترتیب، این شرکت با رکودی جدی روبهرو شد تا جاییکه جمعی از لیدرها به دبی فرار کردند و از آنجا مدیریت کارها را در دست گرفتند. از اینجا به بعد هر اقدامی که در قالب شرکتهای هرمی انجام میشد، از نظر قانون جرم بود؛ اما سران کوئست دستبردار نبودند. همین سال «ویجی اسواران» در همایش سال۲۰۰۷ ترکیه گفت: «ایران راه فتح دنیا برای من است». اما این اقدام در آن سال هم نتوانست ماجرای شرکتهای هرمی را فیصله دهد. تا جایی که در سال 90 با متمرکزشدن فعالیتهای وزارت اطلاعات و... این موضوع مدیریت شد.