وقتی جوانان دیده شدند
در سال 1371برای نخستینبار شورایعالی جوانان تشکیل شد
نیلوفر جلالی
در سال 1371بیش از 13میلیون نفر از جمعیت کشور را جوانان بین سنین 15تا 29ساله تشکیل میدادند؛ همان جوانانی که در دهههای 50 و 40 به دنیا آمده بودند. بنابر مستندات جراید آن زمان، مشکل ادامه تحصیل و کمبود امکانات، مسئله یافتن کار و حرفه مناسب، مسئله ازدواج و تشکیل خانواده به اشکال گوناگون جوانان را آزار میداد. گاهی درهای دانشگاهها روی آنان بسته میشد، گاهی امکان یافتن کار مناسب برای آنان وجود نداشت، گاهی در زمینه ازدواج و تشکیل خانواده با مسائل مختلف روبهرو میشدند و مجموعه این عوامل به اضافه مشکلات حاشیهای دیگر دست بهدست هم داده بود و نوعی روحیه انفعال و دلسردی را میان قشرهایی از جوانان بهوجود آورده بود؛ همان موضوعاتی که امروز نیز شاید حتی با شدت بیشتری ادامه دارند.
طبق گزارش روزنامه کیهان در تاریخ 19خرداد 1371جمعیت جوان 15تا 24ساله کشور 9میلیون نفر بوده است؛ جمعیتی که از تعداد کل جمعیت کشور سوئد با 8میلیون نفر جمعیت بیشتر بوده است. بهطور کلی در گروه سنی 15تا 29سال نزدیک به 13میلیون نفر جمعیت وجود داشت. اما این جمعیت جوان در آن زمان چه امکاناتی در اختیار داشت؟ نیازهایشان چه بود؟ آرزوها و تمایلات آنها کدامها بود؟ آیا میتوانستند به اهداف و آرمانهای خود دست یابند؟ بیشک بهتر از امروز میتوانستند. در آن سال، امکانات آموزشی به هیچ وجه همپای رشد جمعیتی نبوده است. آمارها نشان میداد که بین گروه سنی جوانان دبیرستانی(19-15سال) حدود 4میلیون نفر از امکانات تحصیلی در دوره متوسطه عمومی بیبهره بودند؛ در زمانهای که دیگر افراد نمیتوانستند با سواد ابتدایی دلخوش باشند و بتوانند با میزان تحصیلات پایین منشا خدمات ارزنده به ایران باشند. در سال تحصیلی 70-69 کل جمعیتی که وارد دانشگاههای کشور شد معادل 600هزار نفر بود که با توجه به جمعیت 5/4 میلیون نفری سنین 24-20ساله کشور اینطور نتیجهگیری میشد که فقط 14درصد جمعیت جوانان توانستهاند از امکانات تحصیل در دانشگاه استفاده کنند و 86درصد دیگر راهی به دانشگاه نداشتهاند.
قطعاً تا امروز، با افزودهشدن تعداد دانشگاهها که مثل قارچ از هر گوشهای سربرآوردند، دیگر کسی مشکل کمبود دانشگاه ندارد اما مقایسه آمار جوانان بیکار آن زمان با امروز نشان میدهد آمار بیکاری خیلی هم بد نبوده است! آن زمان در گروه سنی جوان (15تا 29سال) که 13میلیون نفر جمعیت داشتند، طبق آمار رسمی و براساس آنچه در روزنامه کیهان تاریخ 20خرداد 1371 آمده است، حدود یکمیلیون و 127هزار نفر بیکار یا جویای کار بودند. البته همین جمعیت بیکار هم باعث شده بود که نوک پیکان انتقادات جراید به سمت برنامهریزان کشور هم برود؛ «متأسفانه تا امروز هیچ سازمان و ارگانی به شکل مستقیم مسئولیت انجامدادن تحقیقات زیربنایی در مورد مسائل جوانان را برعهده ندارد.»
از وضعیت بیکاری که بگذریم، وضعیت برنامهریزی برای اوقات فراغت و تفریح و ورزش جوانان نیز چندان خوب نبود. امروز حداقل در شهرهای بزرگ، وضعیت تاسیسات ورزشی(حداقل از نظر کمیت)آنقدر هم وخیم نیست. اما در سال 1371 وضعیت واقعاً وخیم بود؛ هم از نظر کیفیت و هم کمیت. کل تاسیسات ورزشی سازمان تربیت بدنی (باشگاه، مجموعه ورزشی و زورخانه) رقم 369 بوده است؛ یعنی 13میلیون نفر جوان باید از این تاسیسات ورزشی قلیل بهره میگرفتند. جمعیت نوجوان (14-10ساله) را هم اگر به این گروه اضافه کنیم حدود 19میلیون نفر میشود و طبق آمار مجموعاً 3میلیون نفر در سال از این تاسیسات ورزشی استفاده کرده بودند؛ یعنی فقط 7درصد جمعیت جوان کشور از این امکانات بهرهمند بود. از آن طرف موضوع ازدواج جوانان نیز مثل امروز مطرح بود. البته نه اینکه گمان ببرید مشکلات اقتصادی به وخامت امروز بوده است. دغدغه این بود که چرا جوانان نمیتوانند در نخستین سالهای جوانی ازدواج کنند. مثل امروز نبود که جمعیت عظیمی از زنان و مردان، تجرد مطلق داشته باشند. آن زمان سؤال اصلی این بود که آقا داماد خانه دارد یا نه؟ امروز سؤال این است که عروس و داماد توانایی اجاره خانه را دارند یا نه؟! مهریههای سنگین و عروسیهای مجلل کم کم به پدیدهای اجتماعی و قابل بحث تبدیل شده بود.
همین مسائل بود که باعث شد زمزمه تشکیل «شورایعالی جوانان» مطرح شود و در مرداد همان سال نیز اساسنامه آن مصوب شد. روزنامهها و جراید با بررسی مشکلات جوانان امید داشتند که اوضاع با تشکیل این شورا بهبود یابد و نیروی جوانان به هدر نرود که البته در خیلی از موارد، همچنان دغدغهها در سال 1397 نیز به قوت خود باقی است.