• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
دو شنبه 25 دی 1396
کد مطلب : 4169
+
-

گزارش همشهری از چند مرغداری و کابوس بی‌پایان آنفلوآنزا

جولان مرگ در مرغداری

مرغداری
جولان مرگ در مرغداری

معصومه حیدری پارسا:

 

در بزرگ آهنی روی پاشنه می‌چرخد و در باز می‌شود. محوطه‌‌ای بزرگ با درختانی بلند و تنومند با سکوتی سهمگین خودنمایی می‌کند. همه جا غرق سکوت است. خبری از هیاهو و داد و قال و جیک جیک جوجه‌ها و پرنده‌ها نیست. فقط گاه و بیگاه صدای چند کلاغ، سکوت را می‌شکند.  ساعت 9صبح است که کم‌کم سر و کله کارگرها پیدا می‌شود. مردها داخل کارگاه کوچکی که مقابل سوله‌های بلند جوجه‌کشی قرار دارد می‌روند و بعد از چند دقیقه با لباس‌های متحدالشکل و یک دست سپید، دستکش، ماسک، کلاه و کفش‌های‌نایلونی بیرون می‌آیند، انگار همگی برای کاری خاص آماده شده‌اند.کمی آن طرف‌تر تعدادی کارگر شانه‌‌های تخم‌مرغ را با گازوئیل آغشته می‌کنند. بوی گازوئیل فضا را پر می‌کند. سوله‌‌های جوجه‌کشی بزرگ یکی‌یکی باز می‌شوند و کارتن شانه‌های تخم‌مرغ آغشته به گازوئیل با فاصله‌‌های 100متر و مرتب روی زمین قرار می‌گیرند.  جوجه‌ها بی‌رمق‌تر از آن هستند که برای نجات جانشان تکانی بخورند. بی‌‌حال در قفسه‌ها جاخوش کرده‌‌اند. خونریزی شدید در تاج و ساق پاهایشان نشان از بیماری‌ای است که در بند بند وجودشان رخنه کرده است.کارگرها با احتیاط گرد گوگرد را روی کارتن‌ها می‌ریزند و شعله آتش که زبانه می‌کشد گویی همه‌‌‌چیز آماده می‌شود برای قتل عام دسته‌جمعی. سرنوشت این مرغ‌‌ها پیش از تبدیل شدن به یک غذای خوشمزه، مرگ زودرس است. آنها قبل از اینکه در یک کشتارگاه طعم مرگ را بچشند و به یک زرشک‌پلو با مرغ، مسمای‌مرغ، فسنجان و... تبدیل شوند، قرار است در کنار هم راهی دیار باقی شوند، سوله‌ای که آنها تا دیروز در آن زندگی می‌‌کردند و خانه‌شان بود حالا به‌دلیل ابتلا به آنفلوآنزا به قتلگاهشان تبدیل شده است. بو و دود گوگرد شروع به پخش شدن در سالن‌‌های مرغداری می‌کند که درهای بزرگ آهنی بسته شده و مارش مرگ برای هزاران مرغ به‌صدا درمی‌آید.

خورشید که به میان آسمان می‌رسد و عقربه‌های ساعت چند دور جا‌به‌جا می‌شوند، بوی تند گوگرد همه فضا را پر می‌کند. کارگران این بار با ماسک‌هایی که به ماسک‌‌های شیمیایی می‌ماند به سمت سوله‌ها می‌روند و درها را باز می‌کنند و دنیایی از گرد مرگ رونمایی می‌شود. اینجا دیگر هیچ خبری از صدای جیک و جیک باقی نمانده است و مرغ‌ها و جوجه‌ها به جای دویدن از این‌سو به آن سوی سوله هرکدام در گوشه‌ای نقش زمین شده‌اند و کف سالن را با لاشه‌های خشک و بی‌حرکت خود، سفیدپوش کرده‌اند. تنها چیزی که در سالن بزرگ مرغداری حرکت دارد، ردپای سه گوش مرغانی است که در آخرین لحظه‌های زندگی با مرگ دست و پنجه نرم کرده‌اند و خود را روی کاه کف سوله چنان کشیده‌اند که انگار رقص مرگ را نقاشی کرده‌اند.

 

ما سنگدل نیستیم مثل همه دل داریم

محمد یکی از کارگرها با دست‌های تنومندش که زور را در آن حس می‌کنید، گردن و تن مرغ‌های سیاه‌شده ناشی از مسمومیت با گوگرد را داخل گونی‌های بزرگ و چند لایه قرار می‌دهد و سر آنها را محکم چنان گره می‌زند که انگار قرار‌نیست دیگر اثری از آنها در این دنیا باقی بماند. یکی دیگر از کارگرها هم به کمک او می‌آید و درحالی‌که سرگونی‌‌ها را محکم گره می‌زنند، می‌گوید: «ما سنگدل نیستیم مثل همه دل داریم اما این کار برای دفعه اول و دوم سخت است و بعد از اینکه لاشه چند هزار مرغ مرده را از کف زمین جمع کردید، کم کم به همه‌‌چیز عادت می‌کنید. امسال آنقدر این معدوم کردن تکرار شده که مرگ این موجودات بی‌گناه کوچک به مرور برایمان عادی شده است».

 

آخرین روز کار

در این بین صدای آمدورفت بی‌توقف ماشین‌ها سکوت مرغداری را می‌شکند. کارگرها گونی‌های پر از لاشه مرغ‌ها را به‌دست می‌گیرند و از سوله خارج می‌کنند. بعد از 3ساعت، لاشه تمام مرغ‌ها و جوجه‌ها در گونی‌های بزرگ کنار یک دیوار بلند جمع‌‌آوری شده است تا برای دفن آماده بارگیری شوند. شاهین و مرتضی 27ساله و 32ساله برای آخرین بار کل محوطه را بررسی می‌کنند تا جسد هیچ مرغی باقی نمانده باشد. آنها کارگرهایی هستند که ساعتی مزد می‌گیرند و حالا سرنوشت‌شان با مرگ این مرغ‌ها گره خورده است. مرتضی می‌گوید: «به ما گفته‌اند امروز آخرین روز کار است». او با بغض ادامه می‌دهد: «از فردا باید به‌دنبال کار باشم البته من ماشین قراضه‌ای دارم که فکر می‌کنم تنها راهم این است که روی آن کار کنم. اما نمی‌دانم تکلیف کارگرهایی که ماشین ندارند، بعد از تعطیلی این مرغداری و دیگر مرغداری‌ها چیست؟ بین کارگرها حتی کسی نیست که سواد درست و حسابی داشته باشد تا کار دیگری پیدا کند.‌ای کاش صدای ما کارگران را هم کسی بشنود؛ نه بیمه داریم نه حقوق ثابت».

شاهین، کارگر دیگر که نگرانی را می‌توان در چشم‌هایش دید بین حرف‌‌های مرتضی می‌پرد و می‌گوید: «نمی‌دانم بعد از امروز وضعیت‌مان چه می‌شود. درست‌است کارمان سخت بود و از 4صبح تا غروب خورشید سرکار بودیم و خستگی و درد دست و پا همیشه همراهمان بود اما دلمان خوش بود که دستمان جلوی کسی دراز نیست و شرمنده زن و زندگیمان نیستیم. با تعطیل شدن مرغداری ما هم بیکار می‌شویم و با خسارتی که پیش آمده و قرنطینه 3ماه حداقل تا سال آینده امیدی نداریم که دوباره این مرغداری سرپا شود و ما هم برگردیم سر کارمان».

 

آنفلوآنزا ، بیکاری و تعطیلی مرغداری

در خیابان بزرگی که این مرغداری در آن جای گرفته 5 واحد بزرگ دیگر هم نزدیک به هم قرار دارند و سرنوشت همه آنها مشترک است؛ آنفلوآنزا، مرگ هزاران مرغ، بیکاری، تعطیلی مرغداری و زیان‌های مالی سنگین. روی سطح خیابان همه جا پرهای کنده شده مرغ‌ها را می‌توان دید که با باد سرد پرسوز در آسمان به پرواز درمی‌آیند و کمی آن سوتر سقوط می‌کنند. اینجا و میان سکوت حاکم بر خیابان تنها چیزی که توجه هر رهگذری را جلب می‌کند، فریاد است «همه جا را آتش بزنید...»؛ این صدای یکی از مهندسان فنی است که برای سامان دادن به وضعیت و جلو‌گیری از شیوع آنفلوآنزا، فریاد می‌زند: «این بخش را آتش بزنید. هیچ ردی از پرندگان، حتی یک پر هم نباید باقی بماند، حتی بوته‌های گل را هم آتش بزنید». دقایقی نمی‌گذرد که حتی گل‌ها هم پرپر می‌شوند و شعله‌ها به جان همه‌‌چیز می‌افتد؛ حتی غنچه‌‌های جوانی که تلاش داشتند تا در روزهای آینده باز شوند حالا در میانه‌های شعله‌‌ها می‌سوزند. مهندس فنی مرغداری می‌گوید: «تمام مرغداری‌های اطراف از بین رفته‌اند و به همین دلیل در صورت آلودگی یک واحد مرغداری به این ویروس، علاوه بر خود کانون آلوده، تمام واحدهای موجود تا شعاع 5 تا 10کیلومتری باید معدوم ‌‌شوند. ناچار شده‌ایم با عملیات معدوم‌سازی‌، پاکسازی و ضدعفونی واحدهای آلوده از شیوع بیماری‌ به سایر نقاط جلوگیری کنیم. البته این همه داستان نیست چرا که به غیراز جوجه‌ها و مرغ‌ها تمام تخم‌مرغ‌ها، کارتن‌‌ها و هرچیزی که مربوط به واحد مرغداری است باید از بین برود. در این روزها میلیون‌ها تخم‌مرغ در کشور زیر خروارها خاک دفن شده‌اند».

 

سرمایه‌هایی که زیرخاک رفت

هوا که رو به تاریکی می‌رود دیگر گونی‌‌های پر از لاشه مرغ‌ها روی زمین قرار ندارند و در کامیون‌ها بار زده شده‌اند. کارگرها خسته از کار سخت روزانه و ناامید از فردا و نگران بیکاری به دیواری تکیه زده‌اند و چشم به آخرین کامیون‌‌هایی دوخته‌اند که محیط مرغداری را ترک می‌کند. نخعی یکی از مرغداران که میلیاردها تومان به همراه شرکایشان خسارت دیده است درحالی‌که مضطرب به حرکت ماشین‌‌ها نگاه می‌کند می‌گوید: «اینکه بایستی و ببینی سرمایه سال‌ها تلاش و کارت به زیر خاک می‌رود کار آسانی نیست. در واقع سرمایه ما قربانی تعلل بعضی مسئولان و عملکرد دیرهنگام شد. اتفاقی که سبب شد بیماری به‌صورت ناگهانی جمعیت بالایی از مرغ‌ها را گرفتار کند و حالا ما کاری جز معدوم کردن سرمایه‌مان نداریم».

 

به داد صنعت مرغداری برسند

مرزبان یکی دیگر از مرغداران هم که بیش از 40سال است در صنعت طیور فعالیت می‌کند و بیش از 3میلیارد تومان زیان‌دیده است می‌گوید: «در واحد من بیش از 300هزار قطعه مرغ در 24مهرماه معدوم شده است. ضمن اینکه 90هزار قطعه مرغ هم در اردیبهشت‌ماه معدوم کردیم که هنوز به ما هزینه‌ای بابت دفعه قبل داده نشده است. اگر قرار باشد به ما خسارت بدهند پول نقد نیست و به‌صورت اوراق است. به‌نظر شما می‌توان به کارگری که کار معدوم‌سازی‌ را انجام می‌دهد اوراق بورس داد؟خسارت‌های ما میلیاردی است و دیگر نمی‌توانیم روی پا بایستیم. به همین دلیل از متولیان صنعت مرغداری تقاضا داریم به داد این صنعت برسند». او که پاهایش می‌لرزد و نمی‌تواند سر پا بایستد، می‌گوید:«کارهایی که برای جلوگیری از شیوع بیماری شده به هیچ عنوان رضایت بخش نیست. با این روند بازار سال آینده را هم از دست خواهیم داد چرا که باید تا 3‌ماه در قرنطینه باشیم و حالاحالا‌ها نمی‌توانیم تولید داشته باشیم».

 

سکانس آخر، دفن در گودال

اما آخرین سکانس این تراژدی و قتلگاه کمی آن سوتر از سالن‌ها و سوله‌های مرغداری‌ها رقم می‌خورد؛ داخل گودال‌هایی با عمق 6متر که برای رسیدن کامیون‌ها و گونی‌های پر از لاشه از ساعت‌ها قبل با بولدوزرها آماده شده‌اند؛ گودال‌های مرگی برای دفن مرغ‌های نگون‌بختی که سر از سفره‌ای رنگین درنیاوردند و حتی در مرگ هم سیاه بخت بودند. لودرها ساعت‌هاست که مشغول کار هستند. کارگرهای تنومند گونی‌های سنگین را از ماشین‌ها به سمت چاله‌های حفر شده می‌برند و در یک لحظه آنها را به سوی گودال‌ها رها می‌کنند. بوی تعفن همه فضا را پر کرده است. چند ساعتی بیشتر طول نمی‌کشد که گودال عمیق با گونی‌های سفید پر می‌شود و با دستور مهندس فنی که بر کار نظارت دارد، کارگران گرد سفید آهک را مشت، مشت روی گونی‌های سفید می‌ریزند و حالا نوبت به پوشاندن گودال با خروارها خاک است؛ راننده‌های بولدوزر با چرخاندن سوئیچ، ماشین‌هایشان را آتش می‌کنند و گرد و خاک است که همه جا را فرامی‌گیرد. چنگال‌های خاک از همه جهت روی گودال را می‌پوشاند به امید آنکه آنفلوآنزای مرگ دیگر نتواند در مرغداری‌ها جولان دهد.

 

خسارت 1500میلیارد تومانی شیوع آنفلوآنزای پرندگان

فرزاد طلاکش، دبیرکل کانون سراسری مرغ تخمگذارکشور هم به پیامدهای اقتصادی کنترل نشدن آنفلوآنزا اشاره کرد و گفت: درصورتی که این بیماری کنترل نشود هزینه‌های جبران‌ناپذیری به کشور خواهد زد، خسارت اقتصادی مستقیم به‌خاطر طغیان‌های آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان در کشور بیش از 1500میلیارد تومان است و خبر بد اینکه این ویروس در حال انتقال و ورود به واحدهای مرغ مادر است. همچنین این روزها با معدوم شدن 17میلیون مرغ آلوده مبتلا در واحد‌های تولید نگرانی‌ها بیشتر شده است ضمن اینکه تابه امروز واحدهای مرغداری در استان‌های قزوین، کرج و تهران را از دست داده‌ایم و حالا نگرانی درباره قم  است که متأسفانه این استان هم درگیر شده است. طلاکش می‌گوید: بیماری گسترش یافت، چون اقدامی نکردند. باتوجه به اینکه بیماری از سال گذشته در کشور وجود داشت و علائم آن در پرندگان بومی و محلی در تابستان پیدا شده بود، باید اقدامات اساسی در این زمینه صورت می‌‌گرفت که متأسفانه این کار انجام نشد؛ در زمینه آموزش روستائیان و مرغداران، پایش بیماری در مرغ‌های محلی و کانون‌یابی در شمال کشور باید اقداماتی انجام می‌شد ضمن اینکه به‌منظور جلوگیری از انتقال بیماری از شمال به مرکز کشور باید سد دفاعی بسیار قوی‌ای پیش‌بینی می‌شد که هیچ کدام از این اقدامات صورت نگرفت. البته سازمان دامپزشکی به تنهایی نمی‌تواند این اقدامات را انجام دهد، دستگاه‌ها و نهادهایی، چون محیط‌زیست، قوه قضاییه و نیروی انتظامی نیز باید در این زمینه دامپزشکی را یاری کنند؛ درحال حاضر همه دستگاه‌های مربوطه باید بایکدیگر و با قدرت جلوی هرگونه تخلف، رفت‌وآمد بی‌مورد و مواردی مثل حمل مرغ زنده غیرمجاز، فروش پرندگان زنده محلی و... را بگیرند؛ در واقع نمی‌‌‌توان گفت: کاری انجام نشده، اما اقداماتی هم که شده به‌گونه‌ای نبوده که مانع گسترش بیماری شود.

 

نابودی 17میلیون و 200هزار مرغ‌  تخمگذار بر اثر آنفلوآنزای پرندگان

 علیرضا اکبرشاهی، مدیرکل دفتر مبارزه با بیماری‌های طیور، زنبور عسل و کرم‌ابریشم سازمان دامپزشکی کشور در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: واقعیت تلخی است که ویروس بیماری آنفلوآنزا از ابتدای پاییز سال گذشته وارد کشور شد و تا امروز حیات‌وحش، طیور بومی و صنعتی را در گستره وسیعی از کشور درگیر کرده است البته از یکم مهرماه 96 تا به امروزبالغ بر 17میلیون و 200هزار و 28پرنده معدوم شده است و متأسفانه روند بیماری به‌گونه‌ای است که پیش‌بینی می‌شود با توجه به آغاز فصل سرما صنعت طیور با بحران جدی‌تری روبه‌رو شود به‌خصوص پیش‌بینی این است که سال آینده از مرداد‌ماه و بسیار زودتر از امسال با این بیماری روبه‌رو شویم. البته برنامه ملی کنترل آنفلوآنزای فوق‌حاد پرندگان در دستور کار قرار گرفته که نیازمند عزم همه دستگاه‌های مرتبط است.

 به هر حال این موضوع جدی است و باید بدانید که این بیماری در کشور در حال بومی‌سازی‌ است و باید اقدامات جدی انجام شود. البته به گفته سازمان جهانی همزمان با ایران سایر کشورهای جهان ازجمله کشورهای اروپایی، آسیای‌شرقی، همچنین کشورهای آلمان، هندوستان، اندونزی، پاکستان و عراق هم با این بیماری روبه‌رو شده‌اند.

آنچه مشخص است جلوی پرواز پرندگان مهاجر را نمی‌توان گرفت، این مسافران هوایی از کشوری به کشور دیگر و شهری به شهر دیگر کوچ می‌کنند و اگر حامل بیماری باشند آن را به سایر طیور منتقل خواهند کرد. اکبرشاهی از نابودی 25درصد مرغ‌های تخمگذار بر اثر آنفلوآنزای پرندگان خبر می‌دهد و می‌گوید: اگرچه عملیات معدوم‌سازی‌ گله‌های آلوده، پاکسازی و ضدعفونی واحدها به شکل بهداشتی و در حداقل زمان ممکن صورت پذیرفته است. تاکنون بیماری آنفلوآنزای آسیب‌رسان فوق‌حاد پرندگان عمدتا در مزارع مرغ تخمگذار، روستاها و حیات‌وحش باعث حذف حدود 25درصد مرغ‌های تخمگذار کشور شده که خسارات بسیار سنگینی را بر صنعت طیور و اقتصاد ملی تحمیل کرده است. وی درباره راه‌های پیشگیری هم افزود: کنترل محل‌های خرید و فروش پرندگان، روستاها، مرغداری‌های صنعتی و مناطق حضور پرندگان مهاجر از مهم‌ترین اقدامات است. ضمن اینکه از آنجا که پرندگان مهاجر به‌عنوان مهم‌ترین عامل ورود آلودگی به کشورها مطرح هستند و می‌توانند طیور روستایی را آلوده کنند ، از مردم تقاضا می‌شود ضمن گزارش هرگونه تلفات غیرعادی، از خرید طیور روستایی از بازارچه‌ها و قبل از اطمینان از سلامت آنها خودداری کنند. هم‌اکنون استان‌های تهران، قزوین، البرز، آذربایجان‌شرقی، قم، مرکزی، اصفهان، مازندران و ... در معرض ابتلا به این بیماری هستند.  همچنین به مسئولان استان‌های گیلان و گلستان هشدار داده شده تا به‌دلیل ورود پرندگان مهاجر به این دو استان، اقدامات پیشگیرانه را در این زمینه انجام دهند.

این خبر را به اشتراک بگذارید