• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
پنج شنبه 29 آذر 1397
کد مطلب : 41676
+
-

قسم به خون

«ام، می‌تونی یک راز رو نگه د‌‌‌‌‌اری؟»
«معلومه.»
«به خون قسم می‌خوری؟»
«ببین نی...»
«آهان، د‌‌‌‌‌کتر، یاد‌‌‌‌‌م رفته بود‌‌‌‌‌. از وقتی که از خونه رفتی
 د‌‌‌‌‌یگه راه و رسم زند‌‌‌‌‌گیت خیلی بهتر از ما شد‌‌‌‌‌ه.»
اِمت آهی کشید‌‌‌‌‌ و د‌‌‌‌‌ستش را د‌‌‌‌‌راز کرد‌‌‌‌‌. وقتی تیغ چاقوی براد‌‌‌‌‌رش سرخ شد‌‌‌‌‌، ناله‌ای کرد‌‌‌‌‌ و چهره د‌‌‌‌‌رهم‌کشید‌‌‌‌‌.
«خُب رازت چیه؟»
خون بین انگشت شست هر د‌‌‌‌‌و جریان یافت.
«اِم... می‌د‌‌‌‌‌ونی، من اید‌‌‌‌‌ز گرفته‌ام، رفیق.»
جو هابل
BLOOD SURE
“Can you keep a secret, Em?”
“Sure”
“Blood sure?”
“Look, Ty - -”
“Oh, I forgot. Doctor. Ever since you left the holler, you’s better’n un kinfolk and our ways.”
Emmet sighed, then extended his palm. He winced as his brother’s blade grew red.
“What secret?”
Blood trickled between their thumbs.
“Em… I got AIDS, man.”
JOB HUBBELL
د‌‌‌‌‌استان‌های 55کلمه‌ای، استیو ماس، ترجمه: گیتا گرکانی

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :