گاهی اختلال و مشکلات اساسی در زندگی و خانواده باعث بیماریهای جسمی میشود
وقتی روان یقه تن را میگیرد
سمیرا مرکدی
بیماریهای روانتنی علائم فیزیکی دارند اما علت جسمانی ندارند. از درد قفسه سینه تا کمردرد و مشکلات گوارشی و سرگیجه گرفته تا اگزما و وزوز گوش و ... میتواند نمود یک بیماری روانتنی باشد. ظاهر این اختلالات بسیار فریبنده هستند و اغلب کسانی که دچار میشوند ابتدا بهدنبال درمان فیزیکی میروند و معمولا روانشناس آخرین گزینه است، درحالیکه منشأ بیماری، عصبی و روانی است و تا درمان روی اعصاب و روان صورت نگیرد تلاشها به سرانجام نمیرسد.
عوارض جسمی
آنچه بهعنوان بیماری روانتنی میشناسیم بهخودیخود بیماری نیست بلکه برای مغز یک مکانیسم دفاعی است. مغز وقتی در تعارض بزرگی قرار میگیرد به شکل ناهوشیار راهی برای تخلیه فشار انرژی پیدا میکند. مثال دکتر نادر اباذری -روانشناس بالینی- این توضیح را قابل درک میکند: «مثلا شاید زن و شوهری دعوا کنند و فردای آن روز یکی از آنها دچار کمردرد شود. پس از بروز این درد، فشار روانی فرد کاهش پیدا میکند چون روی جسم تخلیه شده است اما این واکنش مغز وقتی به بیماری تبدیل میشود که مکانیسم دفاعی ماندگار شود». فریب نخورید، فکر نکنید بیماری روانتنی فقط به شکل درد خود را نشان میدهد؛ حالت تهوع و سرگیجه، مشکلات گوارشی و حتی برخی علائم پوستی میتواند یک واکنش مغزی به یک فشار عصبی بزرگ باشد که یا در معرض آن هستیم و یا در ناخودآگاه ما جا خوش کرده است. شایعترین نوع مکانیسم دفاعی مغز وقتی است که به فردی خبری ناگوار میدهیم و او غش میکند. این یک مکانیسم طبیعی است. ممکن است مغز فشار وارده را اینطور تخلیه کند، اما اگر به هر دلیل سادهای این غش اتفاق بیفتد آن وقت فرد دچار بیماری روانتنی شده است. به گفته اباذری بیماری روانتنی در دل خود یک منفعت دارد؛ «وقتی فردی در برابر هر چالشی غش میکند یا دچار سردرد میشود ناخودآگاهش میداند که با این اتفاق، توجه دیگران را جلب میکند و احتمالا اطرافیان همیشه در برابر او سکوت میکنند یا به خواستههایش تن میدهند. بنابراین چنانچه بیماریای، روانتنی تشخیص داده شد درددل درباره بیماری ممنوع است. اگر فرد بیش از حد و به روشهای مختلفی بهدنبال جلب توجه بود نباید مورد توجه قرار گیرد. در واقع با این کار به بهبود بیماری کمک خواهید کرد.»
شیوع و عوامل تشدید
بیماریهای روانتنی بین جوانان شایعتر است و 20تا 40سالهها بیشتر درگیرش میشوند که بیشتر آنها بانوان هستند. در بچهها کمتر دیده میشود، اما اگر کودکی درگیر شود خانواده را با چالشهای جدی مواجه میکند، چون معمولا خانوادهها برای دردهای فیزیکی کودکان و نوجوانان بهدنبال ریشههای روانی نمیروند و درمانهای فیزیکی هم در این موارد هیچ نتیجهای نمیدهد. شایعترین بیماری روانتنی در کودکان به شکل شبادراری خود را نشان میدهد. وقتی شبادراری در سنین نامتعارف شروع میشود و والدین اطلاع درستی نداشته باشند شاید نخستین انتخاب درمانیشان متخصصان کلیه و موارد اینچنینی باشد اما درنهایت متخصصان اعصاب و روان آنها را به نتیجه میرسانند. بیرون کشیدن بچهها از این شرایط دشوار است و اگر هم شناسایی نشوند در سن جوانی به شکلی بدتر خود را نشان میدهند. جالب است بدانید که بیماریهای روانتنی در خانمها بهدلیل شرایط روحیشان شایعتر از آقایان است. نادر اباذری که طی فعالیت در مدارس با دانشآموزان مختلفی ارتباط دارد، درباره غیبت دانشآموزان به نکتهای اشاره میکند: «در مدارسی، با غیبت زیاد برخی دانشآموزان بهدلیل بیماریهایی مواجه شدم. ارزیابی و با خانوادهها و دانشآموزان صحبت کردم. بیش از 90درصد آنها با بیماری روانتنی مواجه بودند و مغز آنها واکنشی برای فرار از مدرسه نشان میداد! متأسفانه اغلب والدین هم دلایل فرزند خود را به سادگی میپذیرند، درحالیکه این پذیرش 2آسیب جدی دارد؛ قانون و نظم مدرسه است که شخصیت و هویت را محکم میکند ولی این افراد بیبهره میمانند. دوم اینکه ذهن کودک یاد میگیرد که با این عکسالعمل میتواند مدرسه نرود و با همین مکانیسم مغز پیش میرود و فرد مدام بیمار خواهد بود. درصورتی که اگر مغز بیتوجهی ببیند مکانیسم خود را تغییر میدهد و خودبهخود علائم بیماری محو میشود. این موضوع بین زن و شوهرها هم خود را نشان میدهد. وقتی زن یا مرد بیماری روانتنی داشته باشد نفر دیگر آن را بهعنوان بیماری جسمی میپذیرد و به ریشه آن توجه نمیشود، درصورتی که اگر توجه شود احتمالا مشخص خواهد شد که یک نارضایتی و مشکل در رابطه زناشویی ممکن است باعث این واکنش مغز شده باشد. اما مشکل اینجاست که از یکسو فکر میکند بیماری جسمی است و از سوی دیگر گاهی با دلسوزی و توجه بیش از حد به بیمار، ذهن توجهطلب فرد را در آن حالت و بیماری نگه میدارد و فرصت درمان گرفته میشود».
شناسایی و درمان
اما چطور مطلع شویم که یک بیماری یا درد از نوع فیزیکی و جسمی است یا روانی؟ این راهکار اباذری است؛ «اگر مسئله جسمانی خیلی تکرار میشود و پزشکان موفق به درمان نشدهاند، حتما به یک روانشناس مراجعه کنید تا وضعیت روانیتان ارزیابی شود. این کار با مصاحبه و در مواردی با تست انجام میشود. نکته دیگر این است که بیماریهای روانتنی در برابر داروها نوسانی نشان نمیدهند. دارو، درد یا مشکل را برطرف نمیکند، مگر اینکه داروی اعصاب باشد. نکته مهم اینکه بیماری روانتنی رابطه مستقیم با توجه گرفتن از دیگران دارد. نباید بیش از حد به این بیماران توجه کرد. شاید فرد از کمتوجهی اطرافیان ناراحت شود، اما یادتان باشد که شما قصدتان کمک کردن به درمان او است.» بیماران روانتنی به درمان خوب پاسخ میدهند. این موضوعی که اباذری میگوید امیدوارکننده است؛ «ما بیمارانی داشتهایم که از درد شدید کمر گلایه داشته و حتی جراحی کردهاند اما خوب نشدهاند تا اینکه با چند جلسه رواندرمانی تمام علائم بیماری از بین رفت. خوشبختانه گاهی با کمتر از 10جلسه بیمار کاملا درمان میشود.» برای درمان، از روانکاوی، هیپنوتراپی، درمان شناختی رفتاری و EMDR استفاده میشود. البته خانوادهدرمانی هم بهعنوان مکمل بسیار مهم است. این روانشناس پیشنهادی دارد؛ «وقتی دردی سراغتان آمد بنشینید و چیزهایی که روانتان را آزار داده است بنویسید. به این ترتیب مشکل از ناخودآگاه بهخودآگاه میآید و آن وقت مغز خودش هم دنبال راهکار میگردد». او ماجرای یکی از بیمارانش را تعریف میکند: «بیماری داشتم که دچار حملههای عصبی شدید میشد. ارزیابی کرده بودند که مشکل جسمی نیست و توسط متخصصی به ما معرفی شد. در بررسیها متوجه شدم که بر سر مسائل مالی از فردی بسیار ناراحت است اما توان طرح این ناراحتی را ندارد. او بیش از یک سال دچار این حملههای عصبی و تشنج بود. با راهنماییهایی که گرفت مشکل را با آن فرد مطرح کرد. به این شکل انرژی سنگین روانی که در ذهن داشت و به شکل حمله خودش را نشان میداد تخلیه شد و اکنون بعد از چندماه که کارهای درمانیاش ادامه دارد حتی یکبار هم با این مشکل مواجه نشده است».
خطر بیماریهای صعبالعلاج
بیماریهای روانتنی بهخودیخود نمیتوانند علت شکلگیری بیماریهایی مثل ام اس، سرطان و بیماریهای جدی اینچنینی باشند، اما این احتمال وجود دارد که این افراد زودتر دچار این نوع بیماریها شوند، چون سیستم دفاعی ضعیفتری دارند. اباذری میگوید: «در بحث ایمنیشناسی روانی و عصبی، وقتی فرد مشکل روانی بزرگی دارد که نمیتواند آن را رفع کند ابتدا سیستم اعصاب را تحتتأثیر قرار میدهد. به محض اینکه سیستم عصبی تحتتأثیر قرار گرفت غدد درونریز درگیر میشوند و پس از آن ایمنی بدن متاثر میشود. ببینید! روزانه 50هزار سلول سرطانی در بدن بهوجود میآید و از بین میرود. همه ما در برابر ام اس آسیبپذیری داریم اما آنهایی آسیبپذیرتر هستند که سیستم ایمنی ضعیفتری دارند». با این تفاسیر بحث سلامت روان که متأسفانه در کشور ما زیرساختهای محکمی ندارد باید جدیتر پیگیری شود و شاید اگر هرکدام از ما به سلامت روانمان بیشتر توجه کنیم حتی کمتر درگیر بیماریهای صعبالعلاج شویم!