پگاه شفتی:
از شما چه پنهان، برای باخبرشدن از سوژه این هفته صفحه طنز، با سختیهای زیادی مواجه شدم. همکارم سوژه را درست در روزهای اوج فیلترینگ، روی تلگرام فرستاد.
من و فیلترشکنهایم دستبهکار شدیم اما در راه تلگرامگشایی، یکی پس از دیگری شکست خوردیم. حالا تلگرام یک برج و قلعه دستنیافتنی شده بود که هیچجوره درش به روی ما باز نمیشد.
همانموقع فهمیدم کار وزیر ارتباطات درست است. لااقل در زمانهای نهچندان دور، فیلتری بود اگر، فیلترشکنی نیز بود اما امان از دانش بیکران که حالا چنان غل و زنجیری بر دروازه تلگرام زده بود که هیچ فیلترشکنی را یارای پیکار با آن نبود.
ولی از آنجا که من یک ایرانی هستم و هرگز از تلاش دست نمیکشم، بعد از ۱۲ساعت تلاش بیوقفه و بدون خواب و خوراک، موفق شدم به محتوای مجرمانه... ببخشید محرمانه پیامک همکارم درباره سوژه اینهفته دست پیدا کنم.
سرمست از این پیروزی بینظیر، سوژه را دیدم و با عربدهای رعدآسا خندیدم؛ «سلام دوباره به دوستای خوب طناز. موضوع این شماره: خنده و خندیدن.»
خنده تلخ من از گریه غمانگیزتر است/ کارم از گریه گذشتهست، بدان میخندم!
درحالیکه این ابیات وصف حال را زیر لب زمزمه میکردم، شبکه توییتر را هم باز کردم تا خندهدارترین توییتهای اینروزها را برایتان نقل کنم.
آنا درباره تحریم صداوسیما نوشته: من خیلیوقت است که صداوسیما را تحریم کردهام؛ خیلی پیشتر از اینها. کمی دیر جنبیدید.
کاربر دیگری درباره تلگرام و فیلترینگ نوشته: وقتی برای پدرم فیلترشکن نصب کردم و دنگدنگ صدای دریافت پیامهای تلگرامش آمد، ماچم کرد. من رفتم دانشگاه ماچم نکرد؛ کار گرفتم ماچم نکرد؛ رفتم خدمت ماچم نکرد؛ خدمتم تمام شد ماچم نکرد.
کتری نوشته: خیلی بد شد! حالا مادر و مادربزرگم مجهز به فیلترشکن هستند و احتمالاً پایشان به توییتر باز میشود و مرا در این گوشه امن هم مییابند. خدایا نه!
سوگلی نوشته: از صبح روزی که کاربران تلگرام راه افتادند، آمدند در توییتر و پیغام «صبح عالی متعالی» در کنار قلب و بوس و گل گذاشتند، توییتر دیگر هیچوقت توییتر نخواهد شد!