روزهای ناخوش علم
همزمان با آغاز هفته ترویج علم در کشور، کارشناسان علمی کشور از مشکلاتی میگویند که مانع همهگیر شدن دانش در میان عامه مردم شده است
اشکان خسروپور/ خبرنگار
آغاز هفته ترویج علم بهانهای شده برای پرداختن به این پرسش که ما نسبت به جهان علم در کجا ایستادهایم؟ آیا در طول حدود یک دهه گذشته که عبارت «ترویج علم» به مرور بهعنوان یک استاندارد در میان ایرانیان راهش را باز کرد، به اندازهای که انتظار میرفت، موفق ظاهر شد یا نه؟ کارشناسان در گفتوگو با همشهری چندان دراینباره خوشبین بهنظر نمیرسند. محکم نبودن جای «ترویج علم» و درهمآمیختن آن با مفاهیم مشابه، در کنار توجه نکردن بخشهای دولتی و استادان دانشگاهی یا حتی پژوهشگران دولتی به این پدیده باعث شده تعداد کسانی که دانشهای پیچیده را به زبان ساده برای مردم عادی توضیح میدهند، چندان زیاد نباشد. در این گزارش، تعدادی از چهرههای علمی کشور از مشکلاتی که در این حوزه وجود دارد به همشهری گفتهاند و راهحلهایی را که در بقیه نقاط جهان نتایج موفقیتآمیزی دارد نیز بازگو کردهاند.
از خودمان عقب افتادیم
احمد دالکی/ مروج نجوم
با اینکه ترویج دانش ستارهشناسی در کشور ما سابقه چندهزارساله داشته اما اکنون به هیچ عنوان شرایط گذشته را ندارد. ما زمانی در کشورمان رصدخانه مراغه را داشتیم که یکی از پیشرفتهترین رصدخانههای زمان خودش بود و برخی آن را با مراکز پیشرفته ستارهشناسی دنیا مثل ناسا مقایسه میکنند. ولی با گذشت زمان کمکم این موقعیت را از دست دادیم و در طول این سالها نتوانستهایم آنطور که جهان پیشرفت کرده، در زمینه نجوم جلو برویم. مشکل تا جایی پیش رفته است که ما برای ساخت رصدخانههایی با مصرف آماتوری که نقش مهمی در پیشرفت توسعه علم دارند، مشکلات جدی داریم.
در زمینه ترویج علم نجوم در حوزههای آماتوری تشکلهای دولتی خاصی وجود ندارد و هرچه هست، خودجوش و مردمی اداره میشود. مردم و علاقهمندان ستارهشناسی در گروههای مختلف، همزمان با آغاز رویدادهای نجومی به مناطق مختلف رفته و فعالیت دلخواهشان را انجام میدهند. در زمینه ترویج علم نجوم بخش آماتوری و خصوصی خیلی فعال است اما بخش حرفهای، دانشگاهی و دولتی لازم است که برای کمک پا پیش بگذارد. بخش حرفهای باید از طریق دولت و دانشگاهها حمایت شود و ابزار درجه یک فراهم کند تا بتواند به فعالیتهایش بپردازد.
در زمینه ابزارهای دیگری که میتوان از آنها برای ترویج نجوم بهره برد، میتوان به برنامههای تلویزیونی، کتاب و مطبوعات اشاره کرد که به جز کتاب در بقیه موارد نقصهای جدی وجود دارد؛ بهخصوص در تلویزیون، برنامه آسمان شب که یکی از برنامههای نجومی و پرطرفدار بود، دیگر وجود نداشته و نمونه مشابهی نیز ندارد. وضع باید بهتر از این باشد.
جای خالی ترویج علم در برنامه توسعه
اکرم قدیمی / رئیس انجمن ترویج علم ایران
شرایط ترویج علم در ایران هرچند نسبت به چند سال پیش شرایط بهتری را تجربه کرده و وضعیت مناسبتری دارد، اما هنوز در وضعیت مطلوبی نیست و جدی گرفته نمیشود. مشکلات زیادی بر سر راه ترویج علم در کشور وجود دارد، اما پیچیدگیهای قانونی و سیاستگذاریهای اشتباه شاید یکی از مهمترین این موانع باشد. در برنامههای توسعه و پیشرفت کشور، عنصری بهعنوان «ترویج علم» در حاشیه قرار گرفته است. در برنامه ششم توسعه، در بخشی با عنوان «مردمیسازی» از چنین موضوعی بهصورت خیلی مختصر نام برده شده و در نقشه جامع پیشرفت کشور نیز تحت عنوان «گفتمانسازی» از مفهوم مشابه ترویج علم نام برده شده است. اما در هیچ جا بهطور مستقیم و واضح درباره این موضوع حرفی به میان نیامده و بهنظر نمیرسد که در سیاستگذاریهای کشور نیز از این نیاز نامی به میان آمده باشد. در سطوح بالای دولتی ما هیچ نهادی را که متولی ترویج علم باشد سراغ نداریم. فقط در مرکز تحقیقات ریاستجمهوری یک گروه ترویج علم تشکیل شده که آن هم بیشتر در زمینههای پژوهشی مرتبط با این موضوع فعالیت میکند. واضح است، تا زمانی که مسئله در سطوح بالادستی و دولتی بهعنوان یک چالش مهم شناخته نشود، هیچ تلاشی نیز برای بهبود اوضاع انجام نخواهد شد.
از طرف مردم و گروههای علاقهمند، در بسیاری نقاط کارهای ترویجی انجام میشود اما چون عمده این فعالیتها بهصورت فردی و جزیرهای است و فعالان این عرصه به همدیگر پیوسته نیستند، نتیجه مطلوب نیز حاصل نمیشود. به همین دلیل، فعالیتهایشان آنطور که انتظار میرود، مثمرثمر نیست. ترویج علم فرایندی است که اگر صرفا از پایین آغاز شود به نتیجه نمیرسد و افراد در بخشهای آکادمیک و حتی دولتی نیز باید به آن توجه بیشتری نشان بدهند. در بخش آکادمیک، توجه چندانی به این امر بهعنوان یک نیاز مهم نشده است و فعالیتهای ترویجی جزو وظایف دانشگاهیان نیست؛ انجام چنین فعالیتهایی هیچ امتیازی برای کسی ندارد و جزو کارهای حاشیهای شناخته میشود. به همین دلیل، عمدتا کسی نسبت به اجرای آن احساس نیاز نمیکند. همانطور که پیشتر هم گفتم، نسبت به 7 سال پیش که این تلاشها را آغاز کردیم، وضعیت بهتر شده اما تا رسیدن به یک وضعیت مطلوب فاصله جدی داریم.
چالش بیتوجهی دانشگاهیان به ترویج علم
سیاوش صفاریانپور/ روزنامهنگار و مروج علم
یک دهه پیش که واژه ترویج علم برای جامعه، یک عبارت ناشناخته بهحساب میآمد، آن روزها تنها چیزی که بهعنوان ترویج علم شناخته میشد، جایزهای بود که انجمن ترویج علم آن را ارائه میکرد. بهدلیل تازهکار بودن این مفهوم در کشور، تعداد کسانی که خودشان را مروج علم میدانند در یک دهه گذشته رشد فزایندهای داشته است. بخش اصلی این مروجها، ژورنالیستهای علم هستند که در زمینه تولید محتوای علمی در رسانهها فعالیت میکنند. منظورم صرفا روزنامهنگاران نیست؛ تولیدکننده محتوا در شبکههای اجتماعی و شبکههای مختلف یک ژورنالیست بهحساب میآید که روزنامهنگار فقط بخشی از آن است.
تنها چیزی که در این سالها تغییر خاصی نکرده، جامعه علمی کشور است؛ مرجع علمی کشور عموما به اینکه بخشی از وقتشان را به عمومیسازی علم در کشور اختصاص بدهند، تمایلی ندارند. بهگمان من، نقص اصلی ترویج علم در کشور به فضای آکادمیک و تخصصی ایران برمیگردد که خودشان را ملزم به تبدیل علم به زبان مردم نمیدانند. علتهای متفاوتی برای این مشکل وجود دارد. یک عده از چهرههای آکادمیک پژوهشگرانی هستند که چون بودجهشان را بهصورت دولتی دریافت میکنند و جای محکمی دارند، گمانشان بر این است که نیازی ندارند درباره خودشان و کارشان با مردم صحبت کنند. در میان چهرههای دانشگاهی و استادان نیز برخی از افراد وجود دارند که شأن بالاتری نسبت به گفتوگو با مردم برای خودشان قائل هستند و بهنظرشان همین که در سطح دانشگاهی در حال تدریس هستند، برایشان کفایت میکند. مشکل اینجاست که در دانشگاه کسی کیفیت شما را اندازهگیری نمیکند تا بفهمد استاد خوبی هستید یا نه و دانشجو بهعنوان یک مصرفکننده مجبور است با شما پیش برود. به همین دلیل، چهرههای دانشگاهی که بیشتر استادان دانشگاه هستند، تبدیل شدهاند به افرادی که تصور میکنند با هر کیفیتی حرف بزنند، مستمع، آنها را میشنود. در ترویج علم اما وضعیت فرق میکند و یک استاد باید طوری صحبت کند که مخاطب به حرفهایش گوش کند.
این کار برای استادان دانشگاه دشوار است و عمدتا به سمت آن نمیآیند. اگر به روند توسعه علم در ایران خوشبین باشیم تا یک دهه آینده میتوانیم به جایگاه بهتری از نظر ارتباط دانشگران علم با مردم برسیم. هماکنون ما در مرحله گذار این اتفاق هستیم و در حال مواجهه با دانشگرانی هستیم که به عمومیسازی علم بیمیل نیستند ولی تعدادشان بسیار کم است.
از آنجایی که در ایران برای توسعه علمی متولی قطعی دولتی و حاکمیتی وجود ندارد، همیشه دستاوردهای علمی را در پروپاگاندا و بزرگنمایی چیزی میدانیم که در نهایت بهدست آوردهایم. درحالیکه این کار اشتباه است و ژورنالیستهای علمی باید روندی را که به رسیدن به یک دستاورد علمی منجر شده اطلاعرسانی کنند. مردم باید بدانند که یک دستاورد علمی یا اختراع طی یک فرایند بهدست میآید که زمانبر و هزینهبر است، شکست و موفقیت پیاپی دارد و چالشهایش کم نیست. مردم نباید یکباره بیدار بشوند و به آنها گفته شود، ماهواره ما در مدار زمین است. باید به مرور به آنها بگوییم، در طول مدت مثلا 5سال دانشمندان چه کاری میکنند. اوضاع خبررسانی کنونی اما بهگونهای است که شنونده یا بیننده خبر دستاورد نهایی را میگیرد و نمیتواند لمس کند که برای رسیدن به این هدف دقیقا چه اتفاقی رخ داده است. در نتیجه، در بهترین حالت مردم هیچ حس همذاتپنداری نسبت به این دستاورد ندارند. در بدبینانهترین حالت نیز گمان میکنند که به آنها یک خبر نادرست داده میشود. علت این است که ذهنها از قبل برای رسیدن به این توسعه آماده نیست؛ به همین دلیل، ترویج علم یک مسئله بسیار مهم است که کمک میکند، ذهن مردم نسبت به موفقیتهای علمی در کشور حس بهتری داشته باشد.