زیر آسمان شهر
میوه تلخ سیاستهای غلط
حسن هدایت | نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون:
«آیا صدا و سیما رسانهای ملی است؟» این پرسش که این روزها پرتکرار شده، سالهاست که میان نخبگان، بدنه اجتماعیشان و مردم کوچه و خیابان مطرح است. واقعیت تلخ و تاسفبار این است که پاسخ مثبت دادن به این سوال اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار است. اینکه صدا و سیما بهمرور جایگاه خود را در افکار عمومی از دست داده نکتهای غیرقابل انکار بهنظر میرسد. تلویزیون با انبوه شبکههایش رقابت را به فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای واگذارکرده و این اتفاق تلخی است. چرا باید رسانههای بیگانه بهعنوان منبع مورد توجه مردم قرار گیرند؟ چرا باید در حوزه سرگرمیسازی تشکیلاتی عظیم که با بودجهای هنگفت اداره میشود قافیه را به شبکههایی واگذار کند که اتفاقا هزینه سنگینی هم برای گردانندگانشان ندارند؟ چرا باید شبکههایی که در آنسوی آبها اداره میشوند وارد منزل ایرانیها شوند؟ صدا و سیما بهدلیل سیاستهای فرهنگی خاصی که دارد سمت برخی سوژهها نمیرود. پس از گذشت سالها حوزه موسیقی هنوز محل مناقشه است. تلویزیون قدرت متقاعدکنندگیاش را از دست داده و مخاطب را جذب نمیکند. فقدان جذابیت را هم نمیشود به گردن این برنامهساز و آن تهیهکننده انداخت.
این ریزش گسترده مخاطب میوه تلخ سیاستهای غلط مدیریتی است که سالهاست در صدا و سیما حاکم شده. در دورهای مدیران تصور میکردند که اگر تعداد شبکهها را زیاد کنند مخاطب بیشتری جذب میکنند. حال سالهاست که همه متوجه شدهاند با تعداد شبکه نمیتوان مردم را پای تلویزیون نگهداشت. در مسابقهای که برای رشد «کمیت» به راه افتاد، مسئله «کیفیت» به فراموشی سپرده شد و نتیجه اینکه یک شبکه ماهوارهای با برنامههایی ارزان اما هدفمند میتواند مخاطبانی را جذب کند که قاعدتا باید بیننده شبکههای صدا و سیما باشند ولی ضعف عملکرد مانع این اتفاق شده است. مشکل از جایی شروع شد که مفهوم تخصص مورد بیاعتنایی قرار گرفت و در طول سالیان نیروهای متخصص در حوزههای تهیهکنندگی، کارگردانی و فیلمنامهنویسی عملا رانده شدند. نکتهای در مورد رسانه وجود دارد که با وجود بدیهیبودن، بهشکل شگفتانگیزی از سوی مدیران صدا و سیما نادیده گرفته شده؛ اینکه مهم نیست چه میگویی، مهم این است که چگونه میگویی. وقتی هنر چگونهگفتن را نداشته باشی، زیباترین و درستترین مضامین را هم نمیتوانی به مخاطب انتقال دهی. در همین تلویزیون با بودجههای بسیار کلان سریالهایی ساخته شده که بازخورد و تاثیرش بر مخاطب، بسیار اندک بوده است. وقتی پشت سرمایه، اندیشه و هنر وجود نداشته باشد پیام دلخواه مدیران چنان بیرمق گفته میشود که گاهی تاثیر معکوس بر مخاطب میگذارد. بهنظر میرسد صدا و سیما نیازمند تغییرات گسترده در سیاستگذاریهای کلانش است. در غیر اینصورت در همچنان بر همین پاشنه میچرخد و ما باید در خانههایمان شاهد ترکتازی رسانههای بیگانه باشیم؛ رسانههایی که دلشان برای این سرزمین نمیسوزد ولی چون کارشان را حرفهای انجام میدهند، بازخوردی را که میخواهند از مخاطب میگیرند.