تجملگرایی چگونه به مصرفگرایی عمومی منجر میشود؟
مصرف و توهم موفقیت
حسین راغفر معتقد است اقتصاد و فرهنگ رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند منتها در مصرفگرایی نقش فرهنگ بیشتر است . او اشاره میکند که در جامعه مصرفزده بخش قابلتوجهی از مردم دچار اضطراب منزلتی میشوند
مریم سمائی
«مصرف کن تا جزو اقشار موفق جامعه بهشمار بیایی» رویکردی است که امروزه بسیاری از افراد جامعه به آن معتقدند و میگویند کسانی که امکان خرید و مصرف بیشتر دارند افراد موفقتری هستند و میتوانند نیازهایشان را تأمین کنند. اما کارشناسان اقتصادی، مصرفگرایی را از موانع توسعه میدانند. مردم در جوامع مصرفگرا براساس نیازهایشان مصرف نمیکنند بلکه نیازهای کاذبی برایشان تعریف میشود که مدام در حال تغییر است و بهصورتهای مختلف به آنها تحمیل میشود. درواقع تجملگرایی و مصرفزدگی از مهمترین آفتهای سبک زندگی امروزی است. حسین راغفر -استاد اقتصاد و پژوهشگر حوزه فقر و عدالت اقتصادی- معتقد است: «مصرفگرایی در طول تاریخ بشریت وجود داشته اما مصرفگرایی به شیوه امروزی یک پدیده مدرن است که از قرن 18 میلادی شکل گرفته و به سبکی از زندگی تبدیل شده است. پیش از این مصرفگرایی فقط مختص حاکمان، سرمایهداران و صاحبان قدرت بود اما امروزه مصرفگرایی بهمعنای مدرن آن در تمام طبقات جامعه ریشه دوانده و مردم نه براساس نیازشان، بلکه برای ورود به یک سبک جدید از زندگی مصرفگرا میشوند. البته نباید این نکته را نادیده گرفت که در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 که گروههای سرمایهداری اقدام به تولید انبوه کردند نیاز به مصرف انبوه هم بهوجود آمد، بنابراین شیوه مصرفگرایی در جامعه برای تأمین منافع سرمایهداران و صاحبان قدرت القا و خواستههای جدید برای مردم تعریف شد».
آفت سبک زندگی امروز
ذات نظام سرمایهداری مبنی برسودآوری ومصرفگرایی است؛ بنابراین یکی از مهمترین آفتهای سبک زندگی که در شیوههای مصرف و اقتصاد جامعه تأثیر مستقیم دارد، تجملگرایی و مصرفزدگی است.
راغفر به همشهری میگوید: «درواقع مسئله مصرفگرایی مدرن همان عمومیشدن الگوها و سبک زندگی است که در آن مردم بیش از نیازهای اساسی خود مصرف میکنند و اشکال عمده آن این است که منابع عمدهای که میتواند صرف تولید و اشتغال شود صرف مصرف میشود و درواقع این منابع از بین میروند، درحالی که میتوانست به ایجاد شغل و بالارفتن رفاه عمومی کمک کند».
این استاد اقتصاد در تعریف تجملگرایی میگوید: «تجملگرایی از قرنها پیش وجود داشته و عمدتا متعلق به طبقات برخوردار جامعه بوده است. این افراد سبک زندگی ثابتی داشتند که مخصوص خودشان بود اما از قرن 18 با رشد تولید صنعتی و شکوفایی سرمایهگذاری صنعتی، شاهد تولید انبوه بودیم و به تبع آن مصرفگرایی هم شکل دیگری بهخود گرفت و این ظرفیت بهوجود آمد که افراد عادی، هم مصرف بیشتری دارند و هم از طریق این مصرف، یک تمایز اجتماعی برای خود ایجاد میکنند. درواقع افراد با الگوی مصرف خود اعلام میکنند که متعلق به کدام طبقه اجتماعی هستند. بهعنوان مثال در قرن 18 خانمهایی که متعلق به طبقه برخوردار بودند برای اینکه نشان دهند از طبقه کارگری نیستند لباسهای فاخری میپوشیدند که امکان کارکردن با آن وجود نداشت؛ بنابراین به این شکل به افراد اعلام میکردند که متعلق به گروه برخوردار هستند».
مصرف تظاهری؛ راهی برای تمایز
راغفر به مصرف تظاهری اشاره میکند و میگوید: «مشکل امروز جوامع، مصرف تظاهری است؛ به این معنا که عدهای مصرف میکنند تا خود را از دیگران متمایز کنند. درواقع افراد مختلف جامعه میکوشند با مصرف تظاهری، منزلت اجتماعی دیگری جز آنچه که به آن متعلق هستند را نشان دهند و این منشأ اضطرابها و ناخشنودیهای روانی میشود. امروزه مردم افرادی را که مصرف بیشتری میکنند موفقتر میدانند و برای اینکه خودشان را در آن گروه بگنجانند شروع به مصرف میکنند؛ بنابراین یکی از مشکلات جوامع مصرفگرا، مسئله اضطرابهای ناشی از مصرف برای کسب منزلت اجتماعی است».
او با اشاره به رابطه بین مصرفگرایی و تجملگرایی میگوید: «قطعا ایندو با یکدیگر رابطه دارند؛ مصرفگرایی یک نوع تجملگرایی است اما تجملگرایی ضرورتا مصرفگرایی نیست. در تجملگرایی، افرادی متعلق به سبکهای زندگی خاص هستند و تا زمانی که این پدیده عمومی نشده تبدیل به مصرفگرایی نمیشود. وقتی از تجملگرایی بهعنوان مصرفگرایی یاد میشود که جنبه عمومی پیدا کند و طبقات مختلف جامعه از آن تبعیت کنند؛ بهعنوان مثال وقتی گروه تجملگرا یک نوع لباس را میپوشند، تا زمانی که این لباس توسط اکثریت مردم استفاده نشود پدیده مصرفگرایی نیست؛ در واقع حرکت عمومی، تجملگرایی را به مصرفگرایی تبدیل میکند».
نقش فرهنگ در مصرفگرایی
این پژوهشگر اقتصادی نقش فرهنگ را در مصرفگرایی و تجملگرایی بسیار با اهمیت میداند؛ «اقتصاد و فرهنگ رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند، منتها در مصرفگرایی نقش فرهنگ بیشتر است؛ به این معنا که جامعه یک الگوی موفق را معرفی میکند و ارزشها و هنجارها بر اساس آن شکل میگیرد. ابتدای انقلاب، زندگی ساده، لباسهای چریکی و خاکی ارزش بود و به یک سبک تبدیل شده بود. بنابراین مصرفگرایی تا حدود زیادی متاثر از ارزشهای مسلط جامعه است. در جامعهای که مصرف زیاد نشانه موفقیت است و سادهزیستی شکست محسوب میشود، افراد تحت این فشارهای روحی- اجتماعی سعی میکنند خودشان را با مصرف بیش از ظرفیت و شرایط اقتصادی خود، آدمهای موفقی نشان دهند و عده زیادی دچار اضطرابهای منزلتی میشوند.»