چرا سینما و تلویزیون ایران از ظرفیتهای زندگی مولانا استفاده نکرده است؟
داستان ناتمام
مسعود پویا
نه حکایتهای غنی و پرشور و پرمغز مثنوی معنوی چنان که باید به تصویر کشیده شدهاند و نه زندگی شورانگیز مولانا در قاب سینما و تلویزیون ایران نشسته است. کارنامه سینما و تلویزیون ایران در مجموعه قدیمی علی حاتمی خلاصه میشود و در مورد زندگی مولانا تنها شاهد چند تلاش نافرجام بودهایم.
راه بیرهروی حاتمی
علی حاتمی سال 53 با مجموعه تلویزیونی «مثنوی معنوی» سراغ حکایتهای مولانا رفت؛ مجموعهای 6 قسمتی که این بیت از مولوی با صدای احمد شاملو در ابتدای هر فصل پخش میشد: «خوشتر آن باشد که سر دلبران / گفته آید در حدیث دیگران». سریال حاتمی با این عناوین روی آنتن رفت:«سلطان و کنیزک»، «خلیفه و اعرابی»، «قاضی و زن جوحی»، «پیر چنگی»، «طوطی و بازرگان» و «صوفی». حاتمی هنگامی سراغ مثنوی معنوی رفت که چند فیلم سینماییاش در گیشه شکست خورده بودند. با شکست تجاری «قلندر»، «خواستگار»، «بابا شمل» و «ستارخان»، حاتمی سر از تلویزیون در آورد. حاتمی اولین کارگردانی بود که سراغ حکایتهای مثنوی معنوی رفت و با گذشت 45سال، هنوز این مسیر بیرهرو مانده است.
از «کیمیای رومی» تا «طاووس مست»
تا به حال چند فیلمساز برای ساخت فیلم زندگی مولانا دورخیز کردهاند ولی ظاهرا انجام چنین پروژهای در ایران به این سادگیها شدنی نیست. در یک دهه اخیر دستکم 2کارگردان برای اینکه فیلم زندگی مولوی را بسازند اعلام آمادگی کردهاند. 10سال پیش داریوش مهرجویی اعلام کرد که فیلمی با عنوان کیمیای رومی را کارگردانی میکند. مهرجویی قصد داشت از کتاب پرفروش «کیمیا خاتون» اقتباس کند و گویا فیلمنامه را هم با همراهی سعیده قدس نوشته بود. به نظر میرسید کارگردانی که در زمینه ساخت فیلمهایی با تم فلسفی و درونمایه عرفانی متبحر است و کارنامهای درخشان دارد بتواند فیلم جذابی براساس زندگی شمس و مولانا بسازد؛ فیلمی که قرار بود به زبان انگلیسی ساخته شود. کیمیای رومی پروژه پرهزینهای بود با هدف اکران جهانی؛ پروژهای که در نهایت هزینه سنگین تولید مانع از ساختش شد. پروژه کیمیای رومی تنها به چندمصاحبه کوتاه مهرجویی منجر شد و حالا با گذشت یکدهه باید گفت این فیلم ناکام هم به فهرست پرتعداد حسرتهای سینمای ایران اضافه شده است.
بعد از روی کار آمدن دولت روحانی، حجتالله ایوبی جای جواد شمقدری را در سازمان سینمایی گرفت. ایوبی ارادت ویژهای به مولوی داشت و بارها با ربط و بیربط در مراسم سینمایی ذکر خیری از مولانا میکرد. در همین سالها ایوبی اعلام کرد یکی از برنامههای سازمان سینمایی ساخت فیلمی درباره زندگی مولاناست. مجتبی راعی، کارگردان فیلمهایی چون «تولد یک پروانه» و «غزال» هم اعلام کرد فیلمنامهای بهنام «طاووس مست» دارد که برداشتی مدرن از زندگی مولانا جلالالدین است؛ فیلمی که قرار بود با مشارکت ایران و ترکیه ساخته شود و یکیدو باری به نظر میرسید همه چیز برای تولید طاووس مست در آستانه فراهم شدن است ولی مسئله هزینه بالای تولید، پرونده این پروژه را هم بست. ایوبی هم از سازمان سینمایی کنار رفت و داستان ساخت فیلم زندگی مولانا با حمایت دولت به خاطرهها پیوست. راعی سالها منتظر حمایت سازمان سینمایی ماند و بارها تلاش کرد ولی در نهایت طاووس مست هم به سرنوشت دیگر سنگهای بزرگ سینمای ایران دچار شد؛ سنگهایی بزرگ برای نزدن و پروژههایی فاخر برای ساخته نشدن. این داستان غمانگیز سینمایی است که در غیبت بخش خصوصی تضعیف شد و کنارکشیدن نهادهای دولتی نمیتواند هزینه تولید فیلمی درباره مولانا را تأمین کند. تراژدی اینجاست که در دل همین سینما سالانه میلیاردها تومان از بودجه عمومی صرف پروژههای ناموجه میشود.