کارآگاهی که نمیتواند پروندهها را حل کند!
تیمی خرابکار، پسر کوچولوی 11ساله ماجراجویی است که فکر میکند در هر کاری بهترین است و اگر در کاری بهترین نیست، لابد آن کار بهدردنخور است. او بیشتر از هر چیز عاشق حل کردن معماست و به خیال خودش، هیچکس در کارآگاهی به پایش نمیرسد. تیمی، مرد کوچکی است با آرزو های بزرگ. بیشتر بچهها از آرزو هایشان برای آینده حرف می زنند؛ تیمی امّا برای رسیدن به آرزو یش که داشتن «خفنترین» آژانس کارآگاهی دنیاست، از همین الان دست بهکار شده است. او هر جا بتواند جلسههایش را برگزار میکند؛ راهرو، کنج دیوار،کنارسطل زباله و حتی کمد لباسها.
تیمی تمام چیزهایی را که در این دنیای مدرن در مورد کارآگاهها میگویند میداند؛ مثل کارآگاهها حرف های قلمبه سلمبه میزند، مثل حرفهایها دستمزد تعیین میکند و شماره کارتش را به مشتری میدهد؛ حتی اگر حساب بانکی نداشته باشد! او مثل یک کارآگاه سرنخ ها را در دفترچه یادداشت مینویسد؛ چیزهایی که اصلا و ابدا به سرنخ نمی مانند و خنده را مهمان لبان مخاطب میکنند. اما چیزی که تیمی خرابکار اصلا نمیداند، این است که چطور یک پرونده را حل کند. به همین دلیل است که به او می گوییم: تیمی کارناگاه!
هر کارآگاهی یک دستیار هم دارد، تیمی هم از این قاعده مستثنی نیست. «گنده» دستیار و شریکش در آژانس کارآگاهیشان، بامزه ترین خرس قطبی دنیاست. او بهخاطر آب شدن خانه اش در قطب جنوب بهدنبال غذا یک عالمه راه آمده و حالا پای ثابت حل پروندههای تیمی است. کارآگاه قصه ما اما موانع زیادی سر راه کسبوکارش دارد. مهمتر از همه ، همکلاسی و رقیب قدیمیاش در کارآگاهی، کورینا که دختر زبروزرنگ و باهوشی است، اما مرکز تمام بدیهای دنیاست و همیشه تلاش میکند کارهای محشر او را خراب کند.
دوست صمیمی تیمی هم رولو توکاس، پسری است که همهچیز را درمورد همهچیز می داند؛ چرا؟ چون عاشق درس خواندن است و می خواهد روزی به دانشگاه استنفورد برود. دلیلش هم این است که می خواهد در آینده شغل خوبی برای خودش دستوپا کند و پولدار شود.
حالا باید گفت همه این شخصیتها در یک مجموعه 6جلدی گرد هم آمدهاند به اسم «تیمی کارناگاه». استفان پاستیس، نویسنده و تصویرگر آمریکایی، بهعنوان خالق این مجموعه، توانسته شخصیت های باورپذیر و شیرینی را خلق کند. ازجمله ویژگی مهم شخصیت های او، قابل لمس و واقعی بودن آنهاست؛ شخصیت هایی که در عین سادگی، با در کنار هم قرار گرفتن جزئیاتی ظریف شکل گرفته اند. قلم نویسنده طنزآمیز و روان است. او با کمترین توصیف، شخصیتهایی را خلق کرده که ذهن خواننده آنها را میپذیرد، چراکه شبیه آنها را در گوشه و کنار زندگی خود میبیند. در این مجموعه، شخصیت اصلی داستان طعم موفقیت، شکست، ناامیدی، اعتراف به اشتباهات، شروع دوباره و ارتباط بهتر با خانواده را میچشد. سعی نویسنده بر آن بوده تا دنیای بزرگترها در لابهلای سطرهای داستان کمرنگ شود اما با هدفی مشخص همچنان وجود داشته باشد. آن هدف، نشان دادن تأثیر مهم شرایط زندگی کودکان در دوران رشد و تحصیل آنهاست.