اسطورهها و سرودهها
محمدعلی علومی/ اسطورهشناس
رویکرد اساطیری در شعر در آثار شاعرانی مانند شاملو، اخوان ثالث، دکتر شفیعیکدکنی و... بروزی آشکار دارد. هریک از این شاعران شایستگی بررسی ویژه را درباره تأثیر نگاه اسطورهای بر سرودههایشان دارند. با این حال بهطور کلی میتوان گفت شادروان اخوان ثالث با اساطیر، قصههای ملی و فرهنگ مردم و باورهایشان رویکردی بیشتر و در مواردی قویتر از بقیه دارد. شاملو تنها در معدودی از اشعارش توانسته است نگاهی جدید به اساطیر داشته باشد که اتفاقا همانها نیز بهسبب ترکیب کلامی، موسیقی درونی و آوایی و دیگر موارد شاعرانه خواندنی شدهاند؛
شیرآهن کوهمردی از اینگونه عاشق/میدان خونین سرنوشت/ به پاشنه آشیل/ درنوشت -(احمد شاملو – ابراهیم در آتش).
در نظر شاملو عشق نیز مفهومی مطلقا نیک دارد، آنطور که بعضی از اشعار عاشقانه و اجتماعی او مانند آیدا در آینه هنوز هم جذابیت دارد. موضوعی که شخصا معتقدم این است که استاد شفیعی کدکنی نگاهی مدرنتر از شاملو به مفاهیم اساطیری دارد. در کوچه باغهای نیشابور و تعداد زیادی از اشعار هزاره دوم آهوی کوهی، بیانگر این است که دکتر کدکنی نگاهشان و بیانشان از قهرمانهای اجتماعی کاملا جدید است. اینکه چرا مردم ما تا پیش از این از اشعار اساطیری همچنین سینمای مبتنی بر اسطوره استقبال میکردند درخور بررسی فراوان است؛ برای نمونه رمانتیسم اجتماعی، قهرمانی بهنام قیصر را پرورش میدهد. آثار شاعرانه اسطوره باور اگر از پیشینه فرهنگی و اجتماعی خود جدا شوند و در فرهنگ دیگری قرار بگیرند، واکنشهای انتقادی متعددی را برخواهند انگیخت. یعنی به آن با رویکردهای مبتنی بر قانون و خردجمعی انتقادهای زیادی خواهد شد چراکه پهلوانهایی که حداقل چند نسل از ما را مجذوب خود کردهاند در نظر آنها آدمهایی بیمنطقند و چهبسا در نظر آنها مصداق اقدامات غیرقانونی باشند.