دنکیخوته، نه دنکیشوت!
غلامحسین سالمی/ مترجم و ویراستار
ترجمه، زبان مشترک ادبی میان تمام کشورهای دنیاست. این اشتراک ادبی درباره همه کشورهایی که ادبیاتی نسبتا قوی دارند، صدق میکند، چه برسد به ادبیات کشور ما که به تایید دوست و دشمن ریشه دار و پرسابقه است. چهرههای ادبی ایران و آثار آنها در تمام جهان شناخته شدهاند. گرچه مشاهیر ادبی ما در خارج از مرزها بیشتر مربوط به دورههای تاریخی هستند (حافظ، سعدی، مولانا، خیام، فردوسی و...) اما افرادی از نویسندگان معاصر نیز چون ساعدی، هدایت، محمد حجازی و بزرگان دیگری که خوشبختانه زندهاند، مانند محمود دولتآبادی و هوشنگ مرادی کرمانی شهرت جهانی دارند و آثار آنها به زبانهای دیگر ترجمه میشود. بهاین ترتیب ترجمه نقش بسیار بزرگی در انتقال ادبیات چه از بیرون به درون و چه از درون جامعه ما به بیرون آن داشته است. با این حال باید گفت ترجمه، امروز جایگاه گذشته خود را ندارد. یکی از دلایل افت سطح ترجمه و مطلوب نبودن متون برگردانده شده از زبانهای خارجی این است که مترجمان ما اطلاعات کافی درباره زبان مقصد یعنی فارسی ندارند. بسیاری به غلط تصور میکنند که مترجم باید زبان مبدأ ما یعنی زبانی را که متن اصلی با آن نوشته شده، خوب بداند. گرچه تسلط مترجم به زبان اصلی اثر خوب است اما تا تسلط کافی بر زبان فارسی نداشته باشد ترجمه اثر خوب از کار در نخواهد آمد. bank واژهای است با معانی مختلف بانک، ساحل دریا و سکو. به تازگی کاری را ویرایش میکردم که در سطری از آن آمده بود: دختر و پسر جوان به بانک میرفتند و غروب خورشید را تماشا میکردند! به متن اصلی مراجعه کردم. جایی که دختر و پسر در آن غروب را تماشا میکردند، ساحل دریا بود، نه شعبه بانک. شما اگر در اسپانیا سراغ دونکیشوت را بگیرید، خواهید دید کسی او را نمیشناسد. دون کیشوت تغییر یافته دونکیخوته اسپانیایی در زبان فرانسه است و با اشتباه در ترجمه، ما سالهاست این شخصیت را به غلط نام میبریم. بههرروی ترجمه ظرایف و دقایقی دارد که با اطلاع از آنها متن بدون اشتباه و بهدرستی به زبانهای دیگر برگردانده میشود.