3روز است که برگزاری کنسرت رایگان همایون شجریان، رگ خواب رسانهها، شبکههای اجتماعی و گفتوگوهای روزمره مردم را بهدست گرفته و محال است هنگام گشت وگذار در میان کانالهای خبری و گروههای دوستانه، ردی از این کنسرت به چشم نخورد.
فارغ از سرنوشت این کنسرت، اگر بخواهیم لحظاتی که این خبر با گفتوگوهای روزمره مردم گره خورده را بالا و پایین کنیم، باید گفت: خبر کنسرت رایگان موجب شد مردمی که سالها از گرانی بلیت کنسرتها گلایه داشتند و در چنین جمع فرهنگیای غایب بودند، حالا فرصتی پیدا کنند که بدون محدودیت مالی، در یک تجربه جمعی گره خورده با یک کنسرت حاضر باشند.
اما نکته مهم این است که از همان لحظات اولیه، واکنشها نشان داد که این کنسرت قرار است نظرات مختلفی را با خود به همراه بیاورد. برخی این کنسرت رایگان را فرصتی ناب برای در دسترس قرار گرفتن یک فعالیت فرهنگی برای تمام اقشار جامعه روایت کردند اما در نقطه مقابل این گروه، کم نبودند افرادی که با نگاه تردید به این کنسرت رایگان نگاه کردند و حتی برخی از مخالفان در آن سوی مرزها و داخل کشور برای همایون شجریان و انتخابش
خط و نشان کشیدند.
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و فعال سیاسی یکی از افرادی بود که نسبت به این موضوع واکنش نشان داد.او تلاش برای یک شادی جمعی را به فال نیک گرفت و نوشت:«اصلاح و تغییر رفتار و سیاستهای نادرست حکومتها در هر شرایطی امری مثبت و شایسته استقبال است، از همین رو، همایون شجریان نباید تحتتأثیر تهاجم عدهای قرار گیرد؛ بهخصوص اینکه برنامه او دل هزاران ایرانی ناشاد را در این شرایط برای ساعاتی هم که شده، شاد خواهد کرد.»
این کنسرت برخلاف تصور اولیه، به عرصهای برای عرض اندام خواستههای سیاسی تبدیل شد و هر گروهی تلاش کرد که نظر و تحلیل خود را بهعنوان واقعیت با این کنسرت منگنه کند؛ غافل از اینکه شاید بهتر باشد برخی اتفاقات را تبدیل به یک مرزبندی سیاه و سفید نکرد و اجازه داد تا فارغ از خطکشیها یک اتفاق رقم بخورد.
مرزبندی زیر سایه یک کنسرت
در همینه زمینه :