
یکییکی شمردم و حماسههایت یک کوه شد...

میثم مظفر؛ رئیس کمیته بودجه شورای اسلامی شهر تهران
چهکسی گمان میکرد این سرو رشید که انواع تهاجمات و تحریمهای غرب و شرق دنیا از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در مقابله با او بوده و هر روز نیز بهطور فزایندهای مضاعف شده، اینچنین قد کشیده باشد که صبحگاه تلآویو و حیفا را بزند و شبانگاه پایگاه منطقهای آمریکا را موشکباران کند.
گفتنش ساده است؛ چراکه اکنون با رشادتهای بیبدلیل نیروهای مسلح ایران اسلامی، سطح توقعاتمان بالا رفته است... چگونه میشود این سلحشوری و قدرتنمایی بیسابقه را که تاکنون نمونهای نداشته و چشم هر فرد بینایی در اقصینقاط دنیا را متحیر کرده، به وضوح ندید و روایتی جز روایت فتح و پیروزی سر نداد...
قطعا ما نیز در این مصاف، ضربات سنگینی خوردیم و سرداران و دانشمندان ارزشمندی را از دست دادیم. از مردم عادی و مظلوم، زنان و کودکان بیپناه هم شهید دادیم. جنگ است و تلخی خسارتهایش. اما در مقابل ائتلاف آمریکایی اسرائیلی، کمتر کسی حتی در انتزاع و تخیل هم گمان میبرد ایران اینچنین استقامت کند که جای خود، چنین تهاجمی بهطور مستقیم به 2کشور اتمی و دارای قویترین تسلیحات نظامی کند و تا اینجای ماجرا آنها به هیچیک از اهداف سهگانهشان نیز نایل نشوند؛ نه توانستند توانایی هستهای و موشکی ایران را از بین ببرند و نه تهاجم آنها منجر به اغتشاش درونی و تغییر رژیم شد؛ ناکام در سهگانه اهداف.
ایران و مردم غیورش ماورای همه پیشبینیها پای نصرت دین خدا و آرمانهایشان ایستادند و دستاوردهای بزرگ و تاریخی نصیب آنها شد. حال باید مراقب باشیم تا در دام ایجاد القائات منفی در جامعه و وارونه نشاندادن حقیقت، ولو برگرفته از غرور و غیرت ملی نشویم که این خطایی با اثرات مخرب بزرگ و جبرانناشدنی است. مشارکت در تولید و تثبیت روایت غلط، کاری است که خواست و هدف بلاتردید دشمن ما در جنگ روایتها پس از نبرد نظامی است. ایران وطنم، جان و تنم، تو حماسههایی آفریدی به بلندای کوههای رفیعی همچون دماوند. صفحاتی پرافتخار و غیرقابل انکار را در تاریخ جهان ثبت کردی و یقین دارم آیندگان بهتر از ما، آن را بهعنوان یک تحول شگرف و جهش تاریخی در بلندقامتترشدن ایران اسلامی خواهند دید و از آن روایتهای ظفرمندانهای بیان خواهند کرد.
آغازی بر یک پایان
هیمنه و قدرت نظامی رژیم سفاک صهیونیستی توسط ایران اسلامی تحریمشده که دهها سال تحت شدیدترین کنترلهای همهجانبه و محدودکننده نهادهای خارجی و ارعاب از سوی کنوانسیونهای بینالمللی وابسته به سلطهگران جهانی بوده، آنچنان فرو ریخت که اکنون کمتر کسی (فارغ از ایدئولوژی) به خود اجازه میدهد دیگر از قدرت بلامنازع اسرائیل سخن بگوید. همهچیز یکباره فروریخت؛ گنبد آهنین نفوذناپذیر، کارآمدی سامانههای دفاعی آمریکا، انگلیس و فرانسه در خنثیسازی حملات ایران، داعیه امنیت و آرامش همیشگی تلآویو، تابآوری بالای جنگی اسرائیل و... هیمنه همه اینها چنان در منظر عمومی جهان شکسته شد که بهواقع پنبه اقتدار اسرائیل زده و ازهم گسیخته شد...اکنون وضعیتی جدید و ادراک جهانی و عمومی کاملا مغایر با ذهنیتهای 12روز پیش پدید آمده، آنهم پس از رجزخوانی و قدرتنماییهای بهظاهر مسحورکننده اسرائیل در پی ویرانیهای گسترده و وحشیانه غزه، خسارتهای بزرگ وارده به لبنان و حذف فرماندهان بیبدلیل جبهه مقاومت مانند سیدحسن نصرالله عزیز و رهبران حماس که بعضا یأس و افسردگی فراوانی را در دل مجاهدان اسلامی ایجاد کرده بود و شاید سالها نیاز به گذشت زمان برای ترمیم زخمهای عمیق، بازسازی اعتمادبهنفس و تجمیع توان ایستادن مجدد زانوان نشسته و پاهای خسته جبهه مقاومت داشت. اما یکباره اتفاقی شگرف رخ داد که بهکل وضعیت توصیفشده را دگرگون ساخت؛ چنان قبح حمله به اسرائیل شکسته شد که آغازی بر بطلان تابوی شکستناپذیری اسرائیل رقم خورد. مگر میتوان جوشش و خروش انقلابی جوانان وطن و سایر مجاهدان جبهه مقاومت در سایر کشورهای اسلامی و انسانهای آزاده جهان را کنترل کرد؟ گویی تازه شروع ماجراست و ارادههای ایمانی به هم گره خورده و آماده رستاخیزی جهانی است... امت اسلامی دریافته که چگونه برای آزادسازی قدس شریف پای در این راه نهد و برای روز واقعه اقدام کند...
تجلی عینی قدرت ایران اسلامی
وقتی سخن از قدرتمندشدن ایران اسلامی به میان میآمد، همواره نه بعضا خودیهای داخلی ته دلشان قرص بود و نه تحلیلگران زبده نظامی جهان، برآورد واقعی و عینی از توان نظامی ایران اسلامی و فرضیههای مطرحشده آن داشتند. آیا قدرت نظامی ایران صرفا بیشتر از عراق، اردن، سوریه، لبنان و قطر است یا کمی بیشتر از ترکیه و عربستان؟ مگر باورپذیر بود که ایران نه در قیاس با آن کشورها بلکه در مقایسه با قدرتمندترینهای دنیا، دارندگان بمب اتمی، آنهم عجالتا با موشکهای 2دهه قبل خود، بتواند گنبد آهنینی را فرو بریزد که تقاطع دانش و فناوریهای پیشرفته نظامی چندین قدرت برتر جهانی است و بر قلب سرزمینهای اشغالی یعنی تلآویو و حیفا اصابتهای ویرانگر و متعددی داشته باشد که بهرغم ایجاد سرکوبها، خفقانهای رسانهای و سانسور خبری بهمنظور عدمانعکاس لطمات وارده به رژیم صهیونی، دیگر قابلیت مخفیکردن ندارد و خسارتهای کمرشکن بر همگان عیان شده. تا آنجا که در روز پنجم جنگ، شخص نتانیاهو با دیدن شهر ویرانه و تحت فشارهای اجتماعی داخلی، با بهکارگیری عباراتی نظیر هدفگیریهای دقیق و ویرانگر ایران، زبان به اعتراف میگشاید. تخریب ساختمان وزارت جنگ اسرائیل، آسیبهای گسترده به پایگاههای هوایی نواتیم، رامون، نودا، رخووت، رمات دیوید و مبادی اصلی پرواز هواپیماهای اف35 و سایر جنگندهها، فرودگاه بنگوریون، تخریب مرکز فرماندهی جنگ الکترونیک، تخریب نیروگاهها و مراکز زیرساخت انرژی خصوصا در حیفا، تخریب ساختمان مرکزی بورس، ساختمانهای دوقلوی اقتصاد جهانی، مقر فرماندهی اطلاعات ارتش، دهکده فناوری گاویام، زیرساختهای نظامی بئرالسبع، مرکز نظامی سوروکا، ساختمان سرویس جاسوسی رژیم، پالایشگاههای تولید و عرضه سوخت مانند پالایشگاه نفت حیفا، ساختمان مؤسسه تحقیقات نظامی و کادرسازی وایزمن، مخازن نفتی ناقوره، منزل مسکونی نتانیاهو در قیصریه، مخازن آمونیاک حیفا، شهرک نظامی لتسیون، انهدام پیدرپی پهپادهای پیشرفته هرمس، انهدام چندین فروند هواپیماهای جنگی بهظاهر شکستناپذیر اف35 برای نخستینبار در جهان و صدها فهرست دیگر از مراکز تخریبشده و زیرساختهای راهبردی رژیم صهیونی...
کار به جایی رسید که نتانیاهو با بیچارگی و استیصالی که هرگز تصور آنرا هم نمیکرد، به ترامپ و مداخله مستقیم آمریکا پناه برد؛ آمریکایی که یک روز قبل از آغاز جنگ 300جنگنده و پهپاد فوقمدرن نظامی به اسرائیل جنایتکار اعطا کرد. آلمان، انگلیس و فرانسه تمام توان اطلاعاتی و فناوری خود را درجهت پشتیبانی از او گسیل کردند اما افاقه نکرد که نکرد... هنوز ایران موشکهای قارهپیما و هایپرسونیک مدرن و جدید خود را بهکار نگرفته که دشمن به واسطه شرکای خود سخن از آتشبس به میان میآورد...
یقینا ایران پس از چنین جنگی، بسیار قدرتمندتر و باصلابتتر نزد جهانیان خواهد بود؛ قدرتی که دیگر غیرقابل انکار نیست و همواره دست به ماشه هوشیارتر و آمادهتر از گذشته است.
همبستگی ملی و همگرایی نظری
باعبور از فراز و فرودهای سیاسی، گسلهای اجتماعی، آسیبهای فرهنگی و شکافهای اقتصادی، فارغ از مؤلفههای دخیل در شکلگیری آنها، باید اذعان کرد به همبستگی ملی و اجتماعی ما طی سالیان گذشته، لطمات قابلتوجهی وارد شده که سخت اذیتکننده و پیچیده جلوه میکند. تجویز راهبردی معینی هم در کوتاهمدت روی میز وجود نداشت. عدهای با نظام قهرکرده بودند. برخی تفاوت در سبک فکری و هنجار رفتاری خود را عامدانه و گاهی از روی لجبازی به نمایش میگذاشتند و بر اکران این تفاوت اصرار داشتند. عدهای اینچنین بیان میکردند که با شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل مخالفند. به حمایت ایران از لبنان، سوریه، فلسطین و مشارکت فعال در شکلگیری و همکاری نظامی و مستشاری با جبهه مقاومت یا نقد جدی داشتند و یا تردید و شبهه. اما در این 12روز چه گذشت؟ همه ایرانیان خوشطینت با گرایشهای سیاسی و هنجارهای مختلف فرهنگی و اجتماعی در مقابل هجوم بیگانه، یکصدا و منسجم و پای کیان وطن و حمایت از سربازان مدافع وطن متحد شدند. با حجاب و بیحجاب، مدافع نظام و منتقد، به آغوش وطن برگشتند و بر استقامت و ضرورت پاسخ قاطع به اسرائیل و آمریکا، حامی و همنظر شدند. دیگر همگان به وضوح فهمیدند که حکمت حمایت از جبهه مقاومت در لبنان، سوریه، عراق، یمن و فلسطین چه بوده و چقدر ضرورت داشته و حتی عدهای حر و آزاده، با شجاعت و صراحت بیان کردند که ما اشتباه فکر میکردیم و اعتراف میکنیم که در بینش و نگرش گذشته خود خطا کردیم. حتی جمعی از اپوزیسیونهای ایرانی خارجنشین به غیرت و میدان دفاع از وطن برآمدند و سخنها گفتند که باورش و شنیدنش متحیرکننده و غیرقابل پیشبینی بود. تنفر از آمریکا و اسرائیل دیگر یک انگاره درونی برای همگان شده و همگرایی نظری و انسجام ملی بیبدلیلی در برخی وجوه پدیدار شده که یک فرصت ناب برای ساختن ایران اسلامی و درکنار هم بودن افراد با سلایق مختلف را فراهم کرده است؛ اتفاقی که هرگز با نسخههای حکومتی دستیافتنی نبود و این ارمغان بزرگ را جنگ و دشمن نادان ایراننشناس، در اختیار ما گذاشت که ضرورتا برای صیانت و تقویت این ثمره ارزشمند که از هر پدافندی قویتر است، باید تدابیر و روشهای جدیدی اتخاذ کرد. بهراستی مردم جانانه گرد وطن حلقه زدند...