• جمعه 7 دی 1403
  • الْجُمْعَة 25 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 27
پنج شنبه 6 دی 1403
کد مطلب : 244408
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/qjgA3
+
-

دکترین «توازن منطقه‌ای» و نقش راهبردی ایران

دیدگاه
دکترین «توازن منطقه‌ای» و نقش راهبردی ایران

مهدی خانعلی‌زاده؛ مدرس دانشگاه

منطقه غرب آسیا در طول تاریخ، بحران‌ها و جنگ‌های بسیاری را تجربه کرده و به‌خصوص از قرن 19میلادی محل رقابت و مداخله قدرت‌های بزرگ بوده است. درواقع این منطقه، برای سال‌های متمادی یکی از بین‌المللی‌ترین نقاط جهان بوده است. تحولات متعددی که در غرب آسیا صورت گرفته نیز متاثر از همین اهمیت برای قدرت‌های بزرگ بوده است؛ از این‌رو نظم امنیتی حاکم بر این منطقه می‌تواند نقشی اساسی در ساختار امنیت بین‌المللی داشته باشد. پس از پایان جنگ سرد و ورود جهان به فضای نوین مبتنی بر هژمونی ایالات‌متحده، ماهیت و شدت نفوذ قدرت‌های بزرگ در مجموعه‌های امنیتی منطقه‌ای تا حد زیادی تغییر کرد. براساس این بازتعریف، ایالات‌متحده با درنظر گرفتن منطقه غرب آسیا به‌عنوان یکی از مناطق پرآشوب که می‌تواند به قلب امنیت جهانی بدل شود با پیگیری انواع اقدامات نظیر طرح‌هایی چون غرب آسیا‌ی بزرگ و غرب آسیا‌ی جدید، تغییر حکومت در کشورهای غیرهمسو و در محاصره راهبردی قرار دادن آنها، تلاش کرد که کنترل مؤثری بر این منطقه اعمال کند.
در چنین روندی، ایران به‌عنوان یکی از 2قدرت سنتی و 3قدرت مدرن غرب آسیا نمی‌تواند نسبت به تغییرات محیطی خود بی‌توجه باشد؛ چراکه هرگونه نظم امنیتی باثبات در این منطقه به‌معنای تعریف نقش نوینی برای تهران در مناسبات ملی، منطقه‌ای و جهانی است و به‌طور مستقیم بر منافع ملی کشورمان تأثیرگذار است.
بر مبنای همین درک درست، راهبرد ایران در سال‌های پس از 11سپتامبر در آمریکا که همراه با مدلی جدید از «خاورمیانه جدید» بود، بر مبنای برهم زدن این مسیر و تلاش برای ایجاد نوعی از مقاومت در برابر این طراحی غربی شکل گرفت و موفق هم بود.
تحولات سال‌های اخیر و پس از امضای پیمان ابراهیم – ازجمله بالا گرفتن اختلافات میان ریاض و واشنگتن – می‌تواند مؤید این مسئله باشد که علنی‌سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل و مشخص‌شدن رویکرد کشورهای عربی و غیرعربی - به‌طور خاص ترکیه - نسبت به اسرائیل، موجب همگرایی و پذیرش بیش از پیش محور مقاومت در میان افکار عمومی منطقه غرب آسیا شده است. «انستیتوی آلمان برای روابط بین‌الملل و امور امنیتی» در یک نظرسنجی از بخشی از شهروندان سوری و عراقی، همراهی 68درصدی افکار عمومی با اقدامات جبهه مقاومت را گزارش کرده است.
با این حال، سقوط حکومت بشار اسد در سوریه و تبدیل این کشور به یک «دولت فرومانده که با حضور گروه‌های داخلی متعدد و قدرت‌های خارجی مشخص – نظیر ترکیه، آمریکا، قطر و اسرائیل –شکل گرفته، یکی از ستون‌های راهبردی «شبکه مقاومت» را دچار آسیب جدی کرد و مسیر دستاوردهای عملیات طوفان‌الاقصی را که از سال گذشته آغاز شده بود، مسدود کرد.
در چنین شرایطی، نیاز به یک تغییر راهبردی از سوی شبکه مقاومت و در رأس آن ایران وجود دارد که بتواند این فرایند را متوقف و حتی معکوس کند. پروژه نظم نوین غرب آسیا که با عملیات میدانی اسرائیل در حال پیشروی است، با سقوط حکومت اسد در سوریه به یک دستاورد بزرگ رسید، اما هنوز فاصله زیادی با پیروزی دارد و اینجا دقیقا همان نقطه‌ای است که ایران می‌تواند با طراحی و اعمال یک راهبرد درست، ورق را برگرداند؛ همانطور که در سال‌های پس از اشغال عراق و افغانستان ازسوی ایالات متحده، ورق برگشت و مدیریت نظم امنیتی منطقه در اختیار مقاومت قرار گرفت.
آن چیزی که در حال حاضر شفاف به‌نظر می‌رسد، نیاز به طراحی پارامترهای جدید برای حل معادله نظم جدید غرب آسیا پس از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه است؛ موضوعی که یک شروع تلخ داشت، اما می‌تواند یک‌بار دیگر به پایانی شیرین برسد؛ پایانی که این بار نقطه عطفی در تحولات امنیتی مرتبط با غرب آسیا باشد و پروژه خاورمیانه جدید را به‌طور کامل بی‌اعتبار کند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید