دولت موازی طالبان در محلات افغانستان
گزارش یک موسسه تحقیقاتی بینالمللی نشان میدهد طالبان در بسیاری از بخشهای افغانستان، دولت و تشکیلات اداری دارد
زندگی تحت کنترل طالبان، احتمالا خیلیها را یاد اخراج دختران از مدرسه و شلاق زدن مردان به خاطر تراشیدن ریششان میاندازد، اما گزارش یک سازمان غیردولتی، تصویر جدید و متفاوتی از زندگی زیر سایه طالبان ارائه کرده است.
به گزارش واشنگتنپست، گزارش بلندبالای «زندگی تحت کنترل دولت سایه طالبان» که توسط «مؤسسه توسعه خارجی» در آمریکا تهیه شده، تصویری از یک «حکومت موازی سیستماتیک» که کمیسیونهای متفاوتی از قبیل کمیسیون بهداشت، کمیسیون قضایی و کمیسیون مالی دارد ارائه میدهد که در بخشهای متعددی از افغانستان فعال است. در این گزارش، 20منطقه از افغانستان در 7استان این کشور مورد بررسی قرار گرفته است.
بزرگترین یافته این گزارش این است که طالبان رویکرد خود را در حکومتداری تغییر داده و به جای سیاست تغییرات اجباری، سیاست اثرگذاری خزنده را پیش گرفته و خود را برای حکومت بر سراسر افغانستان آماده میکند.
براساس این گزارش، در بسیاری از مناطق، نمایندگان طالبان بهصورت دائمی با مقامات دولت در تعامل هستند و سیستم بهداشتی، مالی و حتی قضایی خود را دارند.
این گزارش نشان میدهد که با وجود سالها مقاومت نیروهای نظامی افغان و خارجی، این شبکه دولت سایه بهصورتی گسترده توسعه یافته است. بر همین اساس، طالبان به جای استفاده از زور علیه مردم محلی، شبکهای حرفهای و پاسخگو برای رسیدگی به نیازهای آنها ایجاد کرده که در بسیاری از موارد، مردم آن را صادقتر و مؤثرتر از سازمانهای دولت مرکزی میدانند. مقامات افغان و خارجی به طرز نگرانکنندهای از تلاشهای طالبان برای گسترش شبکه محلی خود غافل هستند. امروزه، رهبران طالبان، خود را نه شورشی که «دولت بعدی» افغانستان میدانند.
کنترل طالبان بر بخشهای زیادی از افغانستان، توضیح ارائه شده از سوی مقامات مبنی بر اینکه شورشیها در قبال کنار گذاشتن اسلحههایشان میتوانند نقشی صرفا سیاسی در آینده این کشور داشته باشند را به چالش میکشد.
سیاستهای طالبان در طول زمان از سرکوبگری و اعمال خشونت به همکاری و روابط اجتماعی تبدیل شده است. در سال 2011، رهبران طالبان با 28سازمان امدادی برای انجام خدمات بهداشتی ازجمله واکسیناسیون سراسری فلج اطفال توافقنامه امضا کردند و همزمان با خروج ناتو از این کشور، حرفهایگری طالبان هم رشد کرد.
برخلاف حاکمان آماتور طالبان بین سالهای 1996تا 2001، این گروه حالا هستهای از افراد حرفهای دارد که میتوانند امور را در بخشهای مختلف اداره کنند.
یکی از تحولات چشمگیر در رفتار طالبان، نحوه تعامل آنها با موضوع تحصیلات بوده است. در مناطقی که تحت کنترل طالبان است، معلمان بهتری مشغول بهکار هستند و میزان حضور دانشآموزان بیشتر است. البته طالبان مباحث درسی مدرن و حتی آموزش زبان انگلیسی را وتو میکند. با وجود این، بیشتر مردمی که در این گزارش با آنها مصاحبه شده، احساس میکنند که طالبان اداره آموزش عمومی را ارتقا داده است.
با این حال مسئله آموزش دختران همچنان رضایتبخش نیست. سیاست رسمی طالبان حالا حمله به مدارس و محرومیت دختران از تحصیل نیست اما در عمل، رعایت قوانینی مانند جداسازی دختران و پسران و ضرورت تحصیل دختران در مدارس تماما زنانه غیرممکن است. تهیهکنندگان این گزارش حتی موفق نشدهاند یک مدرسه دخترانه در مناطق تحت کنترل طالبان شناساسی کنند.
در بخش سلامت و بهداشت، روابط حرفهای با مقامات دولتی و گروههای امدادی غیردولتی برقرار شده است. مردم در بخشهایی که توسط طالبان کنترل میشود، بخش دولتی را بهخاطر فساد و دزدی از کلینیکها مشکلساز میدانند.
رسیدگی سریع و عادلانه به پروندههای قضایی در کشوری که سیستم قضایی رسمی کند و فاسدی دارد، یکی از شعارهای طالبان بوده است. در مناطق تحت کنترل این گروه، سیستم قضایی چندسطحی و پیچیدهای قرار دارد که پروندههای متنوعی از مذاکرات صلح گرفته تا جرایم عمومی را پوشش میدهد. محبوبترین فعالیت این سیستم قضایی بین مردم، حل منازعات قومی و قبیلهای است. قضات طالبان، علاوه بر مفاهیم اسلامی، به خوبی درباره هنجارهای فرهنگی و حس عمومی جامعه هم آموزش میبینند. با این حال یک گله مشترک مردم در بخشهای تحت کنترل طالبان، وجود قوانین سختگیرانهای مانند بلند کردن اجباری ریش، ممنوع بودن موسیقی و تلویزیون و حضور زنان بدون همراه مرد در انظار عمومی است. یک جنبه درخشان از فعالیت طالبان این است که به مردم این امکان را میدهد تا یا تدریجا با قوانین سختگیرانه کنار بیایند یا تصمیم بگیرند که از این مناطق کوچ کنند.
یکی از آشکارترین جنبههای فعالیتهای طالبان که آنها را به مقامات حاکم تبدیل میکند، جمعآوری مالیات توسط آنهاست. آنها سیستم جامعی برای دریافت عوارض و مالیات راهاندازی کردهاند و درآمد مشخصی از محل عوارض بخشهای کشاورزی، گمرک و مصرف برق توسط مردم دارند. آنها همچنین مالیاتهای مذهبی را هم برای کارهای خیریه جمعآوری میکنند. یک منبع درآمد آنها، مالیات بر تولید تریاک است. البته این گزارش میگوید که درباره درآمدهای این شورشیان از موادمخدر اغراق شده و آنها تنها به این دلیل کشت تریاک را تشویق میکنند که منبع درآمدی برای بخش فقیر جامعه ایجاد شود و به آنها برای ماندن در مناطق تحت کنترل طالبان انگیزه دهد.