«و» را چه میخوانید؟
روبرت صافاریان
"کتابُ از روی میز برداشتم." ،"حقیقتشُ بخوای ..." ؛ شما هم احتمالاً متوجه شدهاید که یکی از شیوههایی که بتازگی در نگارش فارسی در شبکههای اجتماعی باب شده و نگاهبانان رسمالخط جاافتادهی زبان را، دچار وحشت کرده استفاده از ضمه در آخر کلمات به جای شکل محاورهای «را» است. چیزی که تا حالا بیشتر مرسوم بوده و در کتابها مینویسند «کتابو» و «حقیقتشو» است.
در شکل تازه اولاً یک قاعده نقض شده و آن این که در فارسی از حرکات زیر و زبر و پیش یا ضمه ( َ ِ ُ ) در آخر کلمه استفاده نمیکنیم و بنابراین خود شکل «کتابُ» و «حقیقتشُ» کمی عجیب است. مشکل دیگر صدای «و» در نگارش زبان فارسی است که گاهی صدای o میدهد و گاهی u و البته گاهی هم صدای v که ما در این یادداشت به این آخری کاری نداریم. این موضوع در نگارش اسمها و اصطلاحات خارجی بهتر خود را نشان میدهد. خوانندگان مسنتر شاید به خاطر داشته باشند که زمانی مینوشتیم «جورج». حالا مینویسیم «جرج» و شاید هم «جُرج». گذاشتن علامت ضمه ( ُ) در جاهایی که ابهامی در خواندن وجود دارد، امروز بیشتر مرسوم شده است؛ شاید به خاطر نوشتن با موبایل و کامپیوتر.
این اتفاق که به طور خودبهخودی از طرف کاربران زبان روی داده ، این حُسن را دارد که راهی است برای حل معضل «و» در خط فارسی؛ یعنی این معضل که یک نشانه به جای دو صدا به کار میرود و خواننده گاهی گیج میشود که «و» را چه بخواند. حالا میتوان پذیرفت که «و» نشانهu باشد و « ُ » نشانهo. توجه کنید که این مشکل درست برعکس آن چیزی است که در مورد وجود مثلاً سه حرف ــ س و ص و ث ــ برای صدای s در زبان فارسی وجود دارد. در مورد «س»، مشکل در نوشتن و به اصطلاح؛ املا و دیکته است؛ آدم وقتی صدای s را میشنود،نمیتواند درست تشخیص بدهد که کدام یک از آن سه نشانه را به کار ببرد . به همین دلیل دانشآموزان گاهی غلط مینویسند و نمره از آنها کم میشود. اما مشکل «و» (یک نشانه برای دو صدا) اساسیتر است. خواننده اصلاً نمیداند کلمه را چطور بخواند؛ مثلاً «پول» را پُل بخواند یا پول.
در واقع کسی که مینویسد «کتابُ» دقیقتر مینویسد. او برابر همین قاعده جدید عمل میکند. ما در واقع «کتابو» را باید بخوانیم ketabu نه ketabo . نویسنده ناشناس ما که معلوم است کمتر اهل نوشتن بوده به طور غریزی تصمیم گرفته وقتی میشنود o بنویسد( ُ ) و «و» را بگذارد برای (u ). این شاید راه حلی باشد برای یکی از معضلات خط فارسی. زبانشناسان و متولیان برنامهریزی امور زبان به جای این که از این ابتکار به وحشت بیافتند، باید ببینند این «خطاها» یا «نوآوری»ها برای چه اتفاق میافتد. دلیلش در این مورد یکی از اشکالات خط فارسی است. خط فارسی هم مثل همه خطهای دیگر ابهامات و مشکلاتی دارد، اما به نظر من این مشکلات در حدی نیستند که بخواهیم کلاً خط را عوض کنیم. خواننده احتمالاً میداند که فکر تغییر خط فارسی که در واقع خط عربی است و نوشتن فارسی به حروف لاتین، پیشینه طولانی دارد و هنوز هم برخی از زباندانان از آن طرفداری میکنند. مشکل اصلی این است که شکل نوشتاری و نشانههای موجود با شکل آوایی زبان مطابقت ندارد، اما در دنیا تقریباً زبانی وجود ندارد که بین خط و تلفظ آواهای آن هماهنگی کامل وجود داشته باشد.
همین انگلیسی را در نظر بگیرید! چه میگوییم و چه مینویسیم؟ بیخود نیست دیکتهاش این قدر مشکل است؛ مثلاً میشنویم«جُرج»در حالی که نوشتهاش این طوری است:Georgeکه اگر بخواهیم بخوانیم میشود تقریباً گئورگ و البته جرج همان گئورگ هم هست (گئورگ مقدس تاریخ کلیسای مسیحی) که وقتی از لاتین وارد انگلیسی شده تلفظ آن تغییر کرده اما نوشتناش خیر. یا نام ماشین مشهور فرانسوی رِنو (یا رِنُ) به فرانسه نوشته میشود Renault و پژو Peugeot . در هر صورت به خاطر این مشکلات کسی پیشنهاد تغییر خط انگلیسی یا فرانسه را نمیدهد. البته میتوان پیشنهادهایی برای اصلاح خط داد؛ برای نزدیک کردن آن به شکل صوتی زبان و آسان کردن نگارش آن برای نوآموزان. آن چه مینویسیم هر چه نزدیکتر باشد به آن چه میگوییم، بهتر و مطلوبتر است، اما این را هم نباید فراموش کنیم که در مورد کلمات پرکاربرد، کاربران زبان به عادت میفهمند که کلمه را حتی اگر شکل نوشتناش از تلفظ آن دور باشد، به جا بیاورند و درست تلفظ کنند.