سحر جعفریان- روزنامهنگار
نسل زِد، همان نسلی است که تا چشم باز کرد، خود را در محاصره رایانه، تکنولوژیهای هوشمند و فضای مجازی دید؛ نسلی با مختصات شخصیتی خاص که به توصیه جامعهشناسان و روانشناسان، به آگاهیبخشی و همراهیهای دوستانه بدون روابط آمرانه والدگری نیازمند هستند تا به سلامت از بَرِ چالشهای گونهگون دنیای مدرن بگذرند. یکی از این چالشها که این روزها بسیار اخبارش را میخوانیم و تصاویرش را میبینیم، کیفیت مواجهه دهه هشتادیها و نودیها با دوره تحصیل و آموزش است؛ کیفیتیگاه آمیخته با مصرفگرایی، افسارگسیختگی و رگههایی از اعتراض؛ اعتراض به تفاوت فضای جامعه با فضاهای گسترده شده در دنیای مجازی؛ تفاوتهایی که میتوان با طراحی و اعمال شیوههای نوین و با بومیسازی ترندهای مختلف جهانی البته منهای ترندها و فراگیرهای مغایر و متضاد با اصل و اساس دین و قانون، به حداقل و به صفر رساند و حتی پا را فراتر گذاشت و به واسطه اثربخشی حداکثری همان شیوههای نوین برای بومیسازی ترندهای جهانی، به صادرات فرهنگی دست یافت. در گذار از این موضوع، چندی است کلیپهایی در معنای عام، طنز از موقعیتهایی مانند روز اول رفتن به مدرسه، خوشحالی والدین از جدایی چندساعته از فرزندانشان به بهانه حضور در مدارس، پایکوبی در حیاط مدارس با آهنگهای فاقد ارزشهای هنری و انسانی و البته کلیپهایی با موضوع چالش آرایش مدرسه و آموزش انواع میکاپهای پنهان در مدرسه (!) پربازدید شدهاند. کلیپهایی شاید طنز، اما آنچنان تلخ که ریشههای فرهنگی و سازههای اصول تربیتی را نشانه گرفتهاند.
مجریان اغلب این کلیپها، تعدادی کودک و نوجوان هستند که سازندگانی غرضورز پشت آنها پنهان شدهاند؛ کودکان و نوجوانانی که قرار است طبق روالی مرسوم، همه تمرکز و حواس خود را به تحصیل و پیشرفت علمی معطوف کنند، اما درگیر حواشی میشوند که هدف این حواشی در ظاهر این است که چطور آن کودکان و نوجوانان صورت خود را آرایش یا موهایشان را پیرایش کنند تا هم زیباتر بهنظر برسند و هم از دید کادر آموزشی و انضباطی مدرسه در امان بمانند! یا چطور با ایجاد تغییراتی در برش و دوخت لباس فرم مدارس، خوشپوشتر جلوه کنند، اما این فقط ظاهر ماجراست. در بطن و باطن حواشی به انگیزههایی برای نابودی و انحراف نسل آینده در عرصههای مختف از علم تا اخلاق میرسیم؛ نسل آیندهای که بیخبر از دسیسهها، فقط بهدنبال آراستگی و نوعی خوشپوشی (در قالب ترندهای جهانی و بومینشده) هستند که آن نیز، خواسته یا ناخواسته از مسیر زوال فرهنگی و سقوط تربیتی، عبور میکند.
حال، گره این ماجرا کجاست؟ اینکه دهه هشتادیها و نودیها، تعریف دقیق و منطبق بر ارزشهای بومی کشور از مفاهیمی مانند استایل و مُد ندارند، اینکه کلیپهای نامتعارف میسازند و هشتگ میزنند، چالش آرایش مدرسه و بسیاری ناپرهیزیهای رفتاری دیگر، تقصیر چندانی متوجهشان نیست.
امانالله قرایی، جامعهشناس درباره ساخت و انتشار کلیپ با موضوع هشتگ آرایش مدرسه، میگوید: در آسیبشناسی این پدیده و پدیدههایی از این دست باید به پسین آنها مراجعه کرد؛ به زمانی که هنوز این پدیده و امثالهم شکل نگرفته بودند، اما پایههایشان بهتدریج در حال پیریزی بودند؛ یعنی درست زمانی که باید از هویت خود به زبانی امروزی برای نسل جوان و کمتجربه سخن میگفتیم و نگفتیم؛ درست در همین زمان بود که پایههای وابستگی هویتی و فرهنگی شکل گرفت و در نهایت منجر به بروز و ظهور پدیدههایی نامتعارف ازجمله رواج و جسارت ساخت و انتشار کلیپهایی فاقد محتوای مناسب شد . قرایی با تأکید بر ضرورت معرفی هویت غنی ایرانی و اسلامی، ادامه میدهد: خلأ هویتی دهههای 80 و 90را باید با کمک روشهای جذاب و اجرای برنامههای فرهنگی ویژه، پر کرد. نسل جوان امروز کشور، اگر بداند چه پیشینه فرهنگی و مذهبیای دارد، کمتر صید شکارچیان رسانهای میشود. مقصر اصلی، خانواده و در مرحله بعد، جامعه و مسئولان هستند. خانوادههایی که در رفاقت را با این نسل باز نکردهاند و دانش خود در برابر گستردگی دانش آنها، توسعه ندادهاند. خانوادههایی که به فراهم آوردن امکاناتِ سختافزاری و زیرساختهای تجهیزاتی بیش از دادهها و آموزههای تربیتی اولویت بخشیدهاند و از ابعاد معنوی دادههای ارزشی که مورد تایید همه جوامع و ادیان هستند، غافل ماندهاند؛ دادههای ارزشیای که نمیتوان برچسبهای خاصِ مذهبی و سیاسی بر آنها الصاق کرد. نسل جوان امروز به سواد رسانه و آگاهی روزافزون تکنیکهای جنگ ترکیبی نیاز دارد.
پنج شنبه 6 مهر 1402
کد مطلب :
204102
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/k5gKv
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved