سروشِ قلم
به شادمانی امروز که 90سالگی «سروش حبیبی» است
حمیدرضا محمدی
هدف من در زندگی کسب افتخار بود، ولی خُب، مگر افتخار چیست؟ همان عشق بهدیگران است. میل بهخدمت بهآنها برای لذتبردن از ستایش آنها.
جنگ و صلح، نوشته لئو تولستوی ترجمه سروش حبیبی
ادبیات فارسی معاصر از زوایای بسیاری مرهون اوست؛ کسی که در رشته الکترونیک درس خوانده و مهندس برق بود و در ایجاد مرکز تحقیقات مخابرات -که حالا نامش پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات است - نقش مهمی ایفا و حتی برای آن دروس آموزشی تعریف کرد.
اما وقتی از وزارت پست و تلگراف تلفن آنزمان منفک شد، یکسره گام در راه ترجمه برداشت. چون در آلمان تحصیل کرده بود، آلمانی را خوب میدانست، اما بهمرور بر انگلیسی، روسی و فرانسه هم مسلط شد و خود را به عنوان مترجمی تمامعیار شناساند و حال که کارنامه بیش از نیمقرن ترجمهاش را پیش چشم مینهیم، کارنمایی درخشان را فرادید خود داریم؛ کارنامهای که 53سال پیش با ترجمه «بیابان تاتارها» آغاز شد؛ کتابی که انتشارات نیل به طبع رساند و سبب شد دینو بوتزاتی به بازار کتاب سرزمینمان معرفی شود.
اما او تنها این نویسنده ایتالیایی را معرفی نکرد که ما آشنایی با خیلی کسان دیگر چون ایوان گنچاروف، ماریانو آزوئلا، آلخو کارپانتیه، مارسل پانیول، واسیلی گروسمان، گونتر گراس و الیاس کانتی را وامدار اوییم و البته رومن گاری که امسال پنجاهمین سال انتشار ترجمه او از «سگ سفید» است که مؤسسه انتشارات امیرکبیر آن را منتشر کرد. افزونبراین اگر ترجمههای فوقالعادهاش از آثار لئو تولستوی، فئودور داستایفسکی، هرمان هسه و جان استاینبک را کنار هم بگذاریم، به مجموعهای گرانسنگ و گرانقدر میرسیم. برگردانهایی که اگر با تسلط حیرتانگیزش بر زبان مبدأ و اشراف اعجابآورش بر زبان مقصد انجام نمیشدند، حالا بهحتم و قطع، جهان رمانخوانان ایرانی چیزی کم داشت و ما از تجربه آن لذتی را که در همه این نیمقرن و 3سال، از خواندن این بیش از 50اثر و البته به قلم شیوا و رسای او بردیم، محروم بودیم. حتی با وجود آنکه بیش از 4دهه است که در غربت غرب، گذران عمر میکند، اما به زبان فارسی و جهان ایرانی وفادار مانده است.
ما از خیلی جهات، ادبیات معاصر نیمقرن اخیرمان را به شما مدیونیم. بمانید و ترجمه کنید و هنوز و همچنان فارسیزبانان را مشحون و مفتون از قلم بیهمتایتان کنید. 90سالگیتان مبارک آقای سروش حبیبی!