رشد اقتصادی و مبادله اقتصادی
علی دادپی|استاد دانشگاه:
هدف سیاستگذاران و دولتمردان افزایش رشد اقتصادی کشور است. آنها این نرخ رشد را که افزایش سالانه تولید ناخالص داخلی است نشانه موفقیت سیاستهای خود میدانند و البته حق هم دارند. افزایش سالانه تولید ناخالص داخلی بهمعنای افزایش اشتغال و افزایش درآمد برای نیروی کار است. ولی در این اشتیاق به افزایش تولید ناخالص داخلی بسیاری فراموش میکنند که مبنای تولید ناخالص داخلی مبادلات اقتصادی در بازارهای کشور است. اگر بازاری برای عرضه کالا و پیداکردن کالاهای مورد نیاز وجود نداشته باشد نمیتوان تولید ناخالص داخلی داشت تا بتوان نرخ رشد آنرا محاسبه کرد. اینجاست که بسیاری از سیاستگذاران بهجای تمرکز بر نرخ رشد اقتصادی میکوشند تا حجم مبادلات اقتصادی را افزایش دهند و تا میتوانند بازارهای جدیدی برای عرضه و تقاضا ایجاد کنند و البته این ساختن بازارها بیشتر نرمافزاری است تا سختافزاری. یکی از مثالهای مورد علاقهام وقتی مفهوم قیمت و ارزش در اقتصاد را توضیح میدهم این است که از دانشجویانم بپرسم آیا از پدر یا مادر خود چیزی به یادگار دارند؟
معمولا دانشجویان یا گردنبندی به یادگار دارند یا ساعتی یا زنجیری یا حتی خودنویسی. از آنها میپرسم ارزش این کالا برای آنها چقدر است و آنها میگویند بینهایت؛ ولی وقتی میپرسم اگر بخواهند آنها را بفروشند چقدر پول نقد نصیبشان میشود و پاسخها البته همه اعدادی هستند که تناسبی با ارزش عاطفی این کالاها ندارند. ولی این ارقام مبالغی هستند که متقاضی برای این کالاها میپردازد و در تحلیل اقتصادی ارزش این کالاها به شمار میآید. یک راه افزایش ارزش کالاها گسترش بازارها به شکلی است که همه کسانی که متقاضی کالایی هستند بتوانند در بازار آنرا بیابند. در سالهای اخیر استفاده گسترده از مفهوم شبکههای اجتماعی باعث شکلگیری شرکتهایی مانند اوبر و لیفت در خارج از کشور و اسنپ در داخل کشور شده است. این نرمافزارها به متقاضی سفر شهری کمک میکند تا یک عرضهکننده را پیدا کند. به این ترتیب این نرمافزارها دیگر شرکتهای تاکسیرانی نیستند، بلکه بازارهای جدیدی برای سفرهای شهری عرضه کرده و به مبادلات اقتصادی افزودهاند. حالا آن صندلی خالی کنار راننده ارزشی دارد که پیش از این در غیاب چنین بازاری امکان تعریف آن وجود نداشت.
و شاید این انقلاب واقعی شبکه جهانی اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی برخاسته از آن باشد و آن تعریف بازارهای جدید است. تقریبا هر کالایی ارزشگذاری میشود و برای آن یک مبادله اقتصادی ممکن است. این افزایش حجم مبادلات اقتصادی در بسیاری از جوامع تولید ناخالص داخلی را افزایش داده است و رشد اقتصادی چشمگیری را رقم زدهاند. وقتی این شواهد را درنظر میگیریم نمیتوان پذیرفت که سیاستمداری بخواهد از طریق کاهش مبادلات اقتصادی و حذف بازارها به رشد تولید ناخالص داخلی کمک کند. کاهش مبادلات اقتصادی بهمعنای انقباض اقتصادی و کاهش تولید ناخالص داخلی و کاهش رشد اقتصادی است والبته بهمعنای افزایش بیکاری در جامعه نیز خواهد بود. محدودیتهایی که درباره شبکههای مجازی مختلف در کشور اعمال شده است همه و همه هزینههای سنگینی به اقتصاد کشور تحمیل کردهاند که درصورت تداوم انباشتهشدن آنها میتوانند باعث انقباض اقتصادی بشوند و از فرصتهای اشتغال در جامعه بکاهند.
این روزها بهنظر میرسد یادآوری الفبای علم اقتصاد و سادهترین تجربیات اقتصادی از کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته ضروری هستند. زمانیکه یک مشاور ارتباط خود را با مشتریانش از دست میدهد یا زمانیکه یک شرکت آموزشی دیگر نمیتواند فایلهای آموزشی خود را به فروش برساند زمانیکه دیگر امکان تبلیغ برای یک مهمانکده خانوادگی نیست اینها دیگر توان تولید درآمد و پرداخت دستمزد را نخواهند داشت. زمانی میتوان از رشد اقتصادی سخن گفت که اولویت با افزایش مبادلات اقتصادی باشد. وگرنه کفش تبریز در تبریز میماند جاذبههای توریستی از بین میروند و کالاها فقط انبارها را پر میکنند. این روزها باور کردن مدیران دولتی کمی دشوارتر شده است، چون بهنظر میرسد انحصاری کردن مبادلات اقتصادی بیشتر اولویت دارد تا افزایش آنها.