باید و نباید تکثیر «غریب»ها
داستان دوست
آرش فهیم-روزنامهنگار و منتقد سینما
فیلم «غریب» را باید یک گام نو و تجربه جدید در زمینه غربتزدایی از شهدا در سینما دانست. کمکاری در زمینه ترسیم پرتره شهدا و قهرمانان ملی کشورمان، یکی از خلأهای عذابآور در سینمای ما بوده است، چون سایر کشورهای صاحب صنعت سینما، با بهره از ظرفیت قهرمانسازِ هنر هفتم تلاش دارند تا حتی ضدِقهرمانان خود را بهعنوان قهرمان جا بزنند! نمونه بارز، معرفی یک جنایتکار جنگی بهعنوان منجی و اسطوره در فیلم «تک تیرانداز آمریکایی».
اما طی سالهای اخیر، اوضاع سینمای ما در زمینه توجه به قهرمانان و اسوههای ملی و انقلابی، امیدبخش شده است؛ بهویژه اینکه در این دوره، درباره قهرمانانی فیلم ساخته میشود که هم جایگاه ویژهای در تاریخ معاصر ما – خاصه در 8 سال دفاعمقدس- دارند، هم قدرت هویتبخشی این شخصیتها برای نسل جدید بالاست و هم از قابلیت دراماتیک خوبی برخوردار هستند. این جریان، با فیلم «چ» با موضوع شهید مصطفی چمران و به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا شروع شد. «تک تیرانداز» درباره شهید عبدالحسین زرین که زبردستترین تکتیرانداز جنگهای معاصر محسوب میشود هم فیلمی نسبتا آبرومند است. اما قبل از آن هادی حجازیفر با «موقعیت مهدی» غوغا کرد و سطح خلق پرتره سینمایی درباره شهدا را بالاتر برد. «غریب» هم نمونه قابل دفاع دیگری از بازنمایی قهرمانان ملی را بر جریده تاریخ سینمای ما ثبت کرد.
وقتی مقایسه میکنیم میبینیم که با فیلمهای اخیر، سطح پرترهسازی از شهدا در سینما پیشرفت کرده است. با مرور 4 دهه اخیر، به تعداد انگشتشماری فیلم با محوریت شهدای انقلاب و دفاعمقدس برمیخوریم. مثلا در دهه60 فیلم «تیرباران» درباره شهید اندرزگو ساخته شد. در دهه70 هم آثاری چون «خلبان» با موضوع شهید عباس دوران و «مسلخ عشق» پیرامون شهید محمود آیت تولید شد و به نمایش درآمد. اما دهه80 ساخت این نوع فیلمها بیشتر شد. «به کبودی یاس» با محوریت شهید برونسی، «شور شیرین» درباره شهید محمود کاوه، «شب واقعه» درباره شهید دریاقلی سورانی، «بزرگمرد کوچک» با روایتی از شهید بهنام محمدی و «دلتنگیهای عاشقانه» با موضوع شهید منوچهر مدق را میتوان نام برد. همچنان که در دهه90 هم فیلمهای «زیباتر از زندگی» درباره شهید حسین علمالهدی، «چ» با روایتی از شهیدان چمران و اصغر وصالی و «تک تیرانداز» درباره شهید عبدالرسول زرین تولید شدند. البته تلویزیون هم در این دهه پرکار بود و سریالهایی چون «شوق پرواز» ساخته شدند. دهه1400 را باید اوجگیری تولید روایتهای سینمایی با موضوع شهدا دانست. ابتدای این دهه با اکران عمومی فیلم «موقعیت مهدی» نوید آغازی خوش را داد و بهار سینما در 1402 هم با فیلم «غریب» شکوفا شد؛ آثاری که نشان میدهند اگر روی فیلمنامه و کارگردانی فیلمهایی با موضوع شهدا کار شود، نتیجه امیدبخش خواهد بود.
همانطور که درباره نمونه اخیر، یعنی «غریب» مشخص است که هم گروه سازنده اثر و هم بازیگر عهدهدار این نقش (بابک حمیدیان) نهایت تلاش خود را کردهاند تا تصویری محترم و دور از تحریف از شهید محمد بروجردی به نمایش دربیاید. هر چند که چون با فیلمی داستانی مواجه هستیم، هیچکس توقع گرتهبرداری مطلق و کامل از شخصیت واقعی ندارد و از این نظر، انتقاداتی از این دست که کاراکتر بروجردی در فیلم نسبت به شخصیت واقعی شهید بروجردی تلطیف شدهتر است، در عین قابل پذیرش بودن اما دلیلی بر انکار فیلم هم نیست؛ همانطور که فیلم «غریب» در همه اجزا و عناصر، هوای مخاطب را هم دارد. یعنی تلاش شده تا اثری مماس با ذائقه مخاطب عام، خوشریتم و جذاب و با ساختاری استاندارد و تماشایی فرآوری شود. ضمن اینکه در فیلم «غریب» نیم نگاهی هم به مسائل و جریانات روز جامعه صورت گرفته است. بهنظر میرسد که اگر مسیر فیلم «غریب» ادامه پیدا کند و در سایر فیلمها و سریالهایی که بناست ارائهگر پرتره شهدا باشند، مسائلی چون وفاداری به واقعیت، ساختار استاندارد و قوی، جذابیت و مخاطبپسند بودن و همچنین توجه به نیازهای روز جامعه لحاظ شود، این نوع فیلمها هم بهعنوان یک جریان قدرتمند در سینمای امروز و فردای کشور شاخص خواهند شد و هم موجب تأثیرگذاری فرهنگی بر مردم میشوند. در این زمینه باید چند موضوع از سوی نهادهای سفارشدهنده یا حامی تولید چنین فیلمهایی مدنظر قرار گیرد. یکی از تهدیدها در زمینه تولید فیلم و سریال درباره شهدا و بزرگان انقلاب، کمیتگرایی و بیلانسازی و در یک کلام «رفع تکلیف» است. تجربه ثابت کرده که انجام کار فرهنگی با هدف بالا بردن آمار و پرکردن رزومه کاری، خنثی و فاقد تأثیرگذاری فرهنگی نتیجهبخش است. همچنان که برخی نهادها طی سالهای اخیر با سرمایه عمومی آثاری را تهیه کردند، اما آنچه روی پرده سینما یا آنتن تلویزیون رفت در اصل، وهن دفاعمقدس بود. نکته مهم دیگر سپردن کار به دست کاردان است. سفارش خلق اینگونه آثار به افرادی که از اعتقاد عمیق بیبهرهاند و یا تخصص و توانایی لازم را ندارند، به این جریان آسیب جدی وارد خواهد کرد. باید توجه داشت که فیلم ساختن درباره شهدا و همه موضوعات ارزشی و راهبردی، ابتدا باید به یک «فیلم خوب» منتج شود. آسیب دیگری که متوجه این نوع فیلمها خواهد بود، خطر تحریف و یا القای برداشتهای شخصی نسبت به شهدا و بزرگان انقلاب است. هر سال، فیلمنامههایی درباره برخی سرداران و یا قهرمانان و چهرههای مطرح صدر انقلاب نوشته و به مراکز مختلف ارائه میشود، اما مشکل اغلبشان این است که یا شخصیت مورد نظر تحریف شده است و یا تصور شخصی نویسنده بر کار غالب شده است و با تصویر واقعی از آن قهرمان تفاوت دارد. برخی فیلمسازان حتی ممکن است نگاه قبیلهای و جناحی را به بزرگان و شهدا تحمیل کنند و دست به مصادره قهرمانان بزنند که باید مانع شد.