• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
پنج شنبه 23 تیر 1401
کد مطلب : 165919
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/G6GmL
+
-

بزم بازندگان

یادداشت
بزم بازندگان

حنیف غفاری؛ ‌کارشناس مسائل بین‎الملل

رئیس‎جمهور آمریکا راهی تل‎آویو و ریاض شد تا درباره دغدغه‎های بی‎شمار حوزه امنیت و سیاست‎خارجی واشنگتن با متحدان سنتی کاخ‎سفید رایزنی کند. فارغ از بزرگ‎نمایی‎های تبلیغاتی و ژست ظاهری رئیس‎جمهور آمریکا در قبال این سفر و القای هم‌جوشی و هم‎افزایی مثلث «واشنگتن-تل‎آویو-ریاض»، نمی‎توان از حقایق فرامتنی و پشت‎پرده جاری در معادلات منطقه و جهان به‎سادگی گذشت. در این خصوص نکات اساسی و مهمی وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد:
نخست اینکه؛ مثلث مذکور (واشنگتن- تل‎آویو- ریاض) مدت‎هاست ماهیت خود را از یک «مثلث راهبردی» تغییر داده و تبدیل به «مثلث سنتی» شده ‎است. قبلا اضلاع این مثلث خود را (به‌اشتباه) بازیگرانی قوی و تعیین‎کننده در منطقه غرب‎آسیا و نظام بین‎الملل می‎پنداشتند و چینش پازل‎های راهبردی در منطقه را معلول اراده و خواست خود می‎دانستند. اکنون در سال2022 قرار داریم. محمد بن‎سلمان به سبب شکست در جنگ یمن و بحران در میان شاهزادگان و نسل‎سوخته عبدالعزیز، تبدیل به سیاستمداری ناآرام و نگران نسبت به آینده شده‎است. در اراضی اشغالی، یائیر لاپید به‎عنوان نخست‎وزیری موقت با بایدن دیدار می‎کند و احزاب دست راستی و لیبرال در اراضی اشغالی نیز اذعان دارند که بحران‎های سیاسی جاری در تل‎آویو پس‎ از برگزاری انتخابات پیش‎رو نیز تشدید خواهد شد. بایدن نیز با محبوبیتی 30درصدی و احساس‎خطر از شکست در انتخابات میان‌دوره‎ای کنگره امسال راهی اراضی اشغالی شده‎است. فراتر از آن، اوضاع میدانی جاری در نبرد اوکراین به‎هیچ‎عنوان به سود واشنگتن و متحدان آتلانتیکی آن پیش نمی‎رود. طی هفته‎های گذشته، برخی سران اروپایی پیام‎های صریحی را به محمد بن‎سلمان درخصوص لزوم ورود گسترده و هدفمند عربستان‎سعودی به معاملات نفتی و انرژی جهان (با هدف مهار روسیه) منتقل کردند، اما درنهایت اذعان داشتند ریاض و ابوظبی حتی اگر بخواهند نیز قدرت و توانایی بازگرداندن صحنه زورآزمایی به سود ناتو (در حوزه انرژی) را ندارند.
نکته دوم، مربوط به نسبت این بازیگران و جمهوری‎اسلامی ایران است. در دوران ریاست‎جمهوری دونالد ترامپ، مثلث واشنگتن، تل‎آویو و ریاض با همه قوا و متکی بر استراتژی‎ها و تاکتیک‎های مشترکی که ازسوی کاخ‎سفید دیکته می‎شد، به تقابل مطلق و محض با ایران پرداختند. ریاض و تل‎آویو هردو به اضلاع راهبرد فشار حداکثری علیه کشورمان تبدیل شدند تا به خیال خام خود، سقوط نظام جمهوری‎اسلامی ایران را نظاره‎گر باشند. اکنون نه از ترامپ خبری است و نه از نتانیاهو! جنگ هیبریدی (ترکیبی) غرب و رژیم اشغالگر قدس علیه ایران به‎گونه‎ای ماهرانه و در قالب استراتژی «مقاومت فعال» توسط کشورمان مهار شده‎است. «محور مقاومت» نیز در سایه هم‎افزایی اجزا و متعلقات گفتمانی و میدانی این مکتب، به یک «شبکه» تبدیل شده‎است. شبکه مقاومت نفس صهیونیست‎ها و سعودی‎ها را در منطقه بریده و واشنگتن را نیز در داده‎پردازی و راهبردگزینی جدید در منطقه سرگردان کرده‎است.
نکته سوم به تصویرسازی کاذب بایدن، لاپید و بن‎سلمان از سفر اخیر بازمی‎گردد. هریک از این سه بازیگر، تمرکز ویژه‎ای روی «ارسال تصاویر کاذب» از ملاقات‎های خود کرده و از این طریق تلاش می‎کنند در قاب رسانه و فضای‎مجازی خود را به بازیگرانی مسلط در منطقه و جهان تبدیل کنند. با این‎حال بایدن و متحدان شکست‎خورده آمریکا در منطقه باید این حقیقت را بدانند که امروز «تصاویر مجازی» تاریخ‎مصرف بسیار محدودی نزد افکارعمومی جهان خواهند داشت. قطعا رئیس‎جمهور آمریکا نه‎تنها قدرت بازتعریف مثلث منهدم شده «واشنگتن-تل‎آویو-ریاض» را ندارد، بلکه احتمالا در مذاکرات غیررسمی و پشت‎پرده خود با  لاپید و بن‎سلمان بیش‎از پیش در قبال ضعف و ناتوانی جبهه دشمنان مقاومت در منطقه آگاه خواهد شد. درنهایت اینکه بزم بازندگان و شکست‎خوردگان منطقه، قطعا نمی‎تواند با شانتاژهای رسانه‎ای تبدیل به یک «قدرت‎نمایی» شود. این قاعده‎ای است که بایدن، لاپید و بن‎سلمان، چه بخواهند یا نخواهند، باید خود را برای اعلام نقطه نهایی شکست دربرابر شبکه مقاومت و ایران قدرتمند آماده کنند. این سرنوشت محتومی است که امثال زبگنیو برژینسکی و برخی استراتژیست‎های سیاست‎خارجی آمریکا نیز قبل از مرگ خود، نسبت به وقوع آن تأکید کرده بودند.

این خبر را به اشتراک بگذارید