این مردم نازنین
فاطمه عباسی
شاید ماجرا از یک تهسیگار شروع شده باشد یا یک منقل آتش جمع و جور که دم دمای آخر روشنایش به حال خود رها شده است. در مدت کوتاهی آتش در میان جنگلها شعله میکشد و پیش میرود. در نبود امکانات و تجهیزات کافی، همدلی و همیاری که میان مردم شکل میگیرد، افسار زبانههای داغ آتش را میکشد و در عرض چند روز آرامش به جنگل بازمیگردد. این اتفاقی است که هر سال در جنگلهای زاگرس و هیرکانی رخ میدهد و نیروهای داوطلب مردمی پیش از رسیدن خودروهای امدادی بیل و شنکش به دست، با پای پیاده یا با اسب به دل جنگل میزنند تا آتش فرصت پیشروی نداشته باشد. مانند نیروهای داوطلب هلال احمر که در مواقع بحرانی مانند سیل، زلزله، یا حتی در جادههای برف گرفته به کمک مردم میشتابند و قبل از آنکه نیروهای مسئول وارد کار شوند، داوطلبان هلال احمری عده زیادی را نجات میدهند. این ارتش مردمی در همه بحرانها نقشی اساسی ایفا میکنند و بدون دریافت دستمزد، گاهی حتی خود دچار خسران میشوند اما دست از تلاش نمیکشند. حالا هم حدود ۱۵۰هزار نفر از علاقهمندان به منابع طبیعی بهعنوان «همیاران طبیعت» در حال گذراندن آموزشهای مربوطه برای پیشگیری و کنترل حریق هستند تا به این ارتش قهرمانان بپیوندند. بهگفته حسین میرزایی، مدیرکل دفتر آموزش، ترویج و مشارکت مردمی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، برنامههای آموزشی منسجمی در طول سال بهویژه در فصل حریق برای مردم با هدف کنترل آتشسوزی جنگلها و مراتع برگزار میشود. در 8ماه گذشته ۱۳۷۱ دوره آموزشی در کشور برگزار شده است و حدود ۳۰ هزار نفر شرکتکننده در قالب ۵۴ هزار نفر-روز آموزشهای لازم را فرا گرفتهاند. بیشتر این دورهها بهصورت حضوری و با رعایت دستورالعملهای بهداشتی و گاهی هم در قالب فضای مجازی اجرا شده است. درست است که این دورههای آموزشی میتواند مفید باشد، اما از سوی دیگر قدردانی از این افراد دلسوز برای وطن و هموطن نیز جای خود را دارد و نباید فراموش کنیم که این افراد بیش از هر چیز نیاز به حمایتهای معنوی دارند، چرا که در مواقع بحرانی، این مردم نازنین هستند که کمکرسان آسیب دیدگان هستند. کمک رسانهایی بیمزد و منت، اما سزاوار تقدیر...
این ارتشهای مردمی و اغلب بینام و نشان این دلسوزی برای وطن و هموطن قدرشناسی میخواهد.