• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
شنبه 29 آبان 1400
کد مطلب : 145948
+
-

تعدی به جریان طبیعی زاینده‌رود

تعدی به جریان طبیعی زاینده‌رود

سیدمحمد بهشتی - رئیس سابق پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری

تعداد بسیار کمی از رودخانه‌ها در مرکز فلات ایران جریان دائمی دارند. زاینده‌رود، رودخانه کرج و جاجرود ازجمله رودخانه‌های با جریان دائمی در مرکز فلات ایران هستند. مهم‌ترین آنها رودخانه زاینده‌رود است. این رودخانه به اندازه‌ای اهمیت دارد که حتی نام آن نیز تأیید‌کننده این اهمیت است. رودخانه‌ای که منجر به زایش زیستگاه‌های متعدد در جوار جریان دائمی خود شده است. قواعد حاکم بر رودخانه زاینده‌رود نیز حاصل تجربه تاریخی زیستی بود.
تا آنجا که اجازه ‌داد در مرکز فلات ایران، این رودخانه در مسیر جریان خود حتی تا انتهای مسیر که به تالاب گاوخونی منتهی می‌شود، زیستگاه‌های مختلف ازجمله مهم‌ترین آنها، شهر اصفهان را پدید آورد. زاینده‌رود مهم‌ترین و پرآب‌ترین رودخانه مرکز فلات ایران است، اما این به‌معنای وجود آب فراوان در جریان این رودخانه نبود. بنابراین برای اینکه بیشترین بهره‌برداری از آب زاینده‌رود صورت بگیرد، نیاز به تمهیدات مهندسی، مدیریتی و حقوقی دقیق بود تا بهره‌وری از آب زاینده‌رود به بهترین شکل مدیریت شود.
از جمله تمهیدات حقوقی نظام بهره‌وری آب زاینده‌رود، طومار منتسب به شیخ بهایی است. مبدع این طومار البته شیخ بهایی نیست. این طومار پیش از او نیز وجود داشت اما در دوران او بود که مجددا تنظیم و براساس شرایط آن دوره به‌روزرسانی، احیاء و مورد استفاده قرار گرفت. طومار شیخ بهایی حقآبه تمامی زیستگاه‌های واقع در طول مسیر زاینده‌رود را مشخص کرده بود و همگان ملزم به رعایت آن بودند. حکومت هم مسئول نظارت بر رعایت این طومار و حقآبه زاینده‌رود بود. تمهیدات مهندسی رودخانه زاینده‌رود در دوران صفویه نیز در مدیریت آب زاینده‌رود بسیار دقیق بود. اصفهان در دوره صفویه بین 50تا 65هزار نفر جمعیت داشت و زمانی که شاه‌عباس تصمیم به برگزیدن اصفهان به‌عنوان پایتخت گرفت، طراحی اولیه را برای 650هزار جمعیت ساکن در این شهر برنامه‌ریزی کرد. یکی از موضوعات مهم تامین آب برای جمعیت شهر اصفهان بود. به همین دلیل تمهیدات مهندسی بسیار ظریف، هوشمندانه و خلاقانه‌ای به‌کار بست تا منبع آب واحد شهر اصفهان، یعنی رودخانه زاینده‌رود به بهترین شکل ممکن بهره‌برداری شود. این تمهیدات به اندازه‌ای هوشمندانه بود که با افزایش فوق‌العاده جمعیت شهر اصفهان در اواخر دوره صفویه به یک میلیون جمعیت، توانست آب مورد نیاز را از محل رودخانه زاینده‌رود تامین کند. آب شهر اصفهان از قنات‌ها تامین نمی‌شود و این زاینده‌رود بود که در قالب مادی‌ها و وضعیت آبخوان‌داری موجب تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی اصفهان می‌شد و هر خانه با داشتن یک چاه، آب مورد نیاز خود را با گاوچاه تامین می‌کرد. در توصیف دقت تمهیدات مهندسی دوره صفویه در نظام بهره‌وری آب زاینده‌رود، همین بس که بدانیم آنها بندهای کوچکی بر رودخانه زاینده‌رود احداث کردند و پل خواجو را که در واقع یک سد است بر همین رودخانه احداث کردند. پل خواجو درست در نقطه شکاف یک صخره بزرگ زیر بستر رودخانه احداث شده است که علاوه بر ترمیم و پوشاندن شکاف صخره، آب‌بندی ایجاد کرده است تا با ماندگاری آب در آن نقطه، سفره آب زیرزمینی اصفهان تغذیه شود. این پل همچنین تسهیل‌کننده عبور و مرور در دو سوی زاینده رود نیز بود.
شیوه مدیریتی و انتظامات حقوقی و تمهیدات مهندسی به‌کار بسته شده در مدیریت آب زاینده‌رود اما، طی 70سال اخیر دچار اختلال شد. با رودخانه زاینده‌رود و سیر طبیعی آن به شکلی تعدی‌گونه رفتار و سازوکار طبیعی رودخانه با احداث کارخانه‌های ذوب‌آهن و فولاد مبارکه دستکاری شد. در تمام دنیا چنین تاسیساتی در جوار دریاها و نقاط پرآب راه‌اندازی می‌شود. همان ابتدا هم قرار بود فولاد مبارکه و ذوب‌آهن اصفهان در بندرعباس احداث شوند. اما متأسفانه این صنایع به اصفهان رفتند و سهم قابل توجهی از آب زاینده‌رود را مصرف کردند.
بعدتر گمان می‌رفت با احداث سد و ذخیره کردن آب در بالادست زاینده‌رود، مدیریت آب به شکل صحیح انجام می‌شود. درحالی‌که آب در سینه‌کش آفتاب ذخیره و بخش زیادی از آن تبخیر می‌شد. تصور بود قرار است آب مدیریت شود. اما این مدیریت خالی از خلاقیت هوشمندانه عصر صفوی در نظام بهره‌برداری و جریان زاینده‌رود بود. تا یکصد سال پیش منطقه چهارمحال و بختیاری تنها ییلاق عشایری بود و زراعت گسترده در آن وجود نداشت. بنابراین از منابع آب جاری در منطقه چهارمحال و بختیاری نیز استفاده بی‌رویه صورت نمی‌گرفت. پس از یکجانشین شدن عشایر بختیاری در این منطقه که آن هم سابقه طولانی ندارد، اتفاقی که افتاد آن بود که دولت‌های قبل اختیار احداث باغات گسترده به ساکنان این منطقه دادند و بخش قابل توجهی از آب جاری در چهارمحال و بختیاری صرف باغات ‌شد. همین دخل و تصرف‌ها بود که نظام طبیعی جریان آب زاینده‌رود را مختل کرد و موجب خشکیدگی پایین‌دست رودخانه و تضییع حقوق کشاورزان شد. درنتیجه‌ ‌ کشاورزان اصفهان دیگر قادر به زراعت نبودند و سفره زیرزمینی آب اصفهان تخلیه و فصل فرونشست آغاز شد. با این تفاوت که فرونشست‌های ناشی از تخلیه سفره‌های آب زیرزمینی اصفهان، عمدتا در بخش تاریخی این شهر اتفاق افتاده و هنوز در نقاط تازه احداث شده انعکاس نیافته است. بدین‌ترتیب با تعدادی معدود خطای بزرگ، هزاران مشکل در اصفهان پیش آمد که اگر درصدد جبران این خطاها باشیم باید بدانیم با آزاد شدن مقطعی جریان آب در زاینده‌رود مشکلی حل نمی‌شود. بلکه باید به فکر برچیدن اختلالاتی بود که در جریان طبیعی رودخانه زاینده‌رود ایجاد شد و تا زمانی که این اتفاق نیفتد، سامانه طبیعی امکان بازگشت ندارد. اگرچه ممکن است برخی موضوع خشکسالی و تغییراقلیم را در ارتباط با خشکیدگی زاینده‌رود مطرح کنند، اما باید به این افراد یادآور شد که وقتی سامانه طبیعی با تعدی دچار اختلال شود، در برابر خشکسالی و تغییر اقلیم بی‌پناه‌تر می‌شود و مردمی که در حوزه نفوذ رودخانه‌ای همچون زاینده‌رود زندگی می‌کنند، صدمات بیشتری از دستکاری در نظام طبیعی متحمل می‌شوند.

این خبر را به اشتراک بگذارید