تجربه شیرین بازگشت به مدرسه
ساناز فلاحزاده- دکتری روانشناسی سلامت
پیش از اینکه نگاهی به مزایا و معایب بازگشت کودکان به مدرسه بیندازیم، باید روشن کنیم که بازگشت به مدرسه به کدام کودکان توصیه میشود. موضع بعضی دولتها این است که کودکانی را به مدرسه بازگرداند که بیشترین نفع را میبرند. بهعبارتی تعداد کودکان بازگشتی را محدود کنند. بیشتر افراد و مسئولان امر آموزش و پرورش بر بازگشت کودکان به مدارس تأکید و علاقه دارند اما این امر واجد استثنائاتی نیز است؛ مثلا کودکانی که با والدین آسیبپذیر یا دچار اختلالات روانشناختی چون اضطراب و وسواس زندگی میکنند. بازگشت این کودکان به مدرسه از مزیتهایی چون آموزش حضوری، ارتباط با همسالان و طی کردن مسیر رشدی هنجار برخوردار است. از اینرو اضطرابی که والدین، خصوصا آن دسته که دچار مشکلات روانشناختی و حل نشده هستند به کودکان وارد میکنند، از معایب بزرگی است که نمیتوان از آن چشمپوشید. از دیگر سو، والدین کودکان کوچکتر که سالهای تجربه دوران دبستان را پیشرو دارند، نگران ناتوانایی فرزندان خود در رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و دیگر قوانین بهداشتی هستند.
هرچند در پاسخ به این نگرانی باید به والدین یادآور شد که کودکان در سنین پیشدبستانی و دبستان بسیار زود میآموزند و از لحاظ رشد اخلاقی و پیروی در مرحله «اخلاق مساوی با قانون» هستند. پس بسیار سریعتر از آنچه شما فکر میکنید قوانین بهداشتی را آموخته و از آن پیروی خواهند کرد. همچنین باید بهخاطر داشت که آموزش چهره به چهره و حضوری بسیار مؤثرتر از آموزش از راه دور برای کودکان در این سن خواهد بود. به همینخاطر فرصت طلایی یادگیری را نباید از این کودکان دریغ کرد.
مسئله نگرانکننده بعدی کمبود فضای آموزشی است. کودکان ما پیش از این _در مدارس دولتی_ در کلاسهای درس با ظرفیت ۲۰ تا ۳۰ نفره و حتی تعداد بالاتر حاضر میشدند. اما امروز با توجه به ادامه نیاز به حفظ فاصله اجتماعی، این امر خطرناک و نگرانکننده است. رفع این مشکل در مدارس غیرانتفاعی با جذب دانشآموزان با تعداد کمتر و در مدارس دولتی با حضور نوبتی یا اضافه کردن شیفتهای آموزشی میسر خواهد بود.
گذشته از مسائل یادشده باید به مزایا و معایب روانشناختی بازگشت به مدرسه نیز توجه ویژه کرد. قرنطینه و در خانه ماندن به والدین و کودکان فشار روانی زیادی وارد میکند. همین امر موجب میشود که هر دو گروه مستعد اضطراب و مبتلا به افسردگی شوند. گرچه باید به این مهم توجه کرد که علائم اضطراب و افسردگی در کودکان با بزرگسالان متفاوت است و گاه منجر به تشخیص داده نشدن این اختلالات یا تشخیص اشتباه در کودکان میشود.
روشن است که والدین تحت فشار زیادی هستند، زیرا علاوه بر مسئولیتهای قبلی، هماکنون مسئولیت آموزش فرزندانشان را نیز برعهده گرفتهاند. از سوی دیگر معلمها در پی یافتن راههایی برای ارتباط با دانشآموزان و آموزش مؤثر، باچالشهای قابلتوجه و عجیب و غریبی مواجه هستند و در عین حال مجبورند سایر اثرات ضربهای قرنطینه را در زندگی خود مدیریت کنند.
بازگشایی مدارس بیشک مقداری از این فشارهای روانی و اجتماعی را از روی والدین، معلمان و دانشآموزان کاهش خواهد داد. با این شرط که باید متوجه بلاتکلیفی آن دسته از کودکانی که در امر مدرسه رفتن مبتدیتر هستند، یعنی کودکان پیشدبستان و سالهای آغازین دبستان، باشیم و در برقراری ارتباط اجتماعی کمک بیشتری به آنها کنیم. همچنین باید توجه ویژهای به دانشآموزانی که بر اثر کرونا والدین یا افراد نزدیک خانواده را از دست دادهاند داشته باشیم؛ دانشآموزانی که تجربه از دست دادن یا سوگ را از سر گذرانده یا هنوز درگیر آن هستند، نیازمند توجه کارشناسی و کمکهای روانشناختی متفاوتی از دانشآموزان با مسائل دیگر مشکلات هستند. بسیار مهم است که اولیای امور آگاهیهای لازم از مراحل سوگ و سوگهای پیچیده و حل نشده را تا حد ممکن کسب کرده و از تجربه متخصصان سلامت روان در این امر بهرهمند شوند.
در یک جمعبندی کلی میتوان اینطور برداشت کرد که بازگشت به مدرسه برای همه دانشآموزان در همه مقاطع تحصیلی مزیتهایی به همراه دارد که نمیتوان از آن چشمپوشید. تنها با توجه به شرایط مختلف روانشناختی که این افراد با آنها روبهرو هستند نیازمند توجه بیشتر و دقیقتری هستند تا این روند بازگشت را آسانتر طی کنیم. آموزش مهارتهای اجتماعی و ایجاد حس همدلی، درک دانشآموزان، معلمها، خانوادهها و آموزش اولیای مدارس برای آگاهی و آمادگی روبهرو شدن با شرایط مختلف و متفاوت دانشآموزان، از دیگر مسائل مهمی است که نباید از آن غفلت کرد.
با آگاهی، آمادگی و پذیرش، بازگشت به مدرسه را میتوان به تجربهای شیرین، آموزنده و سازنده بدل کرد.