• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
چهار شنبه 12 آبان 1400
کد مطلب : 144575
+
-

دنی ویلنوو، کارگردان «تلماسه»، از فیلم می‌گوید

مانند تصویری زیر یک میکروسکوپ

مانند تصویری زیر یک میکروسکوپ

آرش نهاوندی - مترجم

دنی ویلنوو، کارگردان اهل کانادا در گفت‌وگو با آنتون بایتِل از مجله «دروغ‌های مصلحتی کوچک» درباره فیلم «تلماسه» که در دوران کرونا یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های آمریکاست و از هم‌اکنون نیز یکی از بخت‌های اصلی کسب جایزه اسکار در رشته بهترین فیلم محسوب می‌شود، گفت‌وگو کرده است. بخشی از این گفت‌وگو را می‌خوانید:

با نگاهی به فیلم‌های شما، از نخستین فیلم‌تان به نام «سی‌ودوم اوت روی زمین» تا فیلم‌های «ویران‌شده»، «سیکاریو»، «بلید رانر» و حالا فیلم «تلماسه» به این نتیجه می‌رسیم که شما کارگردانی علاقه‌مند به ساخت فیلم در بیابان‌ها هستید. چه چیزی باعث می‌شود که یک فیلمساز اهل هوای بسیار سرد کانادا به ساخت فیلم‌هایی در بیابان علاقه‌مند شود؟
من در کنار رودخانه سنت لورنس بزرگ شده‌ام. در دوران کودکی خیلی اهل تعمق و تفکر بودم و خیلی علاقه داشتم به افق خیره شوم. در فصل زمستان خط افق در مناطق گوناگون مشابهت‌های زیادی دارد. تصور می‌کنم که خط افق تأثیر زیادی روی روح و روان می‌گذارد. دلیل علاقه عمیق من به بیابان، حس تهی بودن و گستره بی‌نهایت بیابان است. تهی بودن بیابان مانند نوعی آینه، درونیات انسان‌ها را آشکار می‌کند. سیر در بیابان مانند یک سفر درونی به سمت بی‌نهایت است. بیابان شما را به خضوع و خشوع وامی‌دارد و شما را در جایگاه این جهانی خویش و در دنیای کاملا منفردتان قرار می‌دهد. سکوت بهترین دوست و همراه من است. سکوت به من حس آرامش می‌دهد. سکوت آینه‌ای از درون هر فرد است. سکوت تصویر بزرگ‌تری از درونیات شما را مانند یک ذره‌بین در برابر چشمان شما قرار می‌دهد. من شخصیت‌های فیلم خود را در فضای تهی و ساکت بیابان قرار می‌دهم تا درونیات روحی و روانشناختی آنها مانند تصویری زیر یک میکروسکوپ در برابر دیدگان تماشاگران برجسته شود.

چه زمانی برای نخستین‌بار با رمان «تلماسه» اثر فرانک هربرت آشنا شدید و آیا پس از خواندن رمان بلافاصله تصمیم گرفتید که زمانی از روی داستان آن فیلمی بسازید؟
کتاب تلماسه را زمانی که بسیار جوان بودم خواندم؛ دقیقا زمانی بود که رویاهای بزرگی درباره سینما در سر می‌پروراندم، کارهای فیلمسازان را دنبال می‌کردم و به اینکه یک کارگردان چطور فیلم می‌سازد بسیار علاقه‌مند شده بودم. به یاد می‌آورم که در آن زمان طرح‌های اولیه‌ای برای به تصویر کشیدن داستان‌ تلماسه روی تخته به همراه یکی از دوستانم که او نیز می‌خواست کارگردان شود، ترسیم می‌کردیم. ما خیلی به دنیای ترسیم شده در رمان تلماسه علاقه‌مند بودیم؛ البته در آن زمان هنوز ساخت یک فیلم از کتاب تلماسه را در ذهن نداشتم. با وجود این، آن زمان داستان تلماسه برایم بسیار الهام‌بخش بود. در آن زمان اگر از من می‌پرسیدید که به‌عنوان یک فیلمساز چه فیلمی می‌خواهم بسازم، قطعا می‌گفتم فیلم تلماسه. این رمانی است که سالیان سال داستانش در ذهن من باقی مانده است و به دلایلی چند هنوز هم هرگاه کتاب تلماسه را برای خواندن بازمی‌کنم احساس شعف به من دست می‌دهد.

کتاب تلماسه از نظر ذهنی کتابی است پیچیده و تلاش‌های ناموفقی برای ساخت یک اقتباس سینمایی از آن انجام گرفته است؛ از تلاش کاملا ناموفق آلخاندرو جودورسکی تا ساخت فیلم ناموفق تلماسه توسط دیوید لینچ. آیا نگران این تصور جمعی نبودید که اقتباس‌های سینمایی تلماسه نفرین شده بودند؟
علاقه من به تلماسه به‌دلیل علاقه‌ام به کتاب خواندن بود. در زمان خواندن کتاب تلماسه، تصاویر آن در ذهنم شکل می‌گرفت؛ بنابراین حتی اگر کسی هم تا به حال جهت ساخت تلماسه تلاش نکرده بود، من به ساخت آن اقدام می‌کردم. تصور می‌کنم اگر قرار بود تلماسه را از طریق نگاهی که دیوید لینچ یا جودوروسکی به داستان تلماسه داشته‌اند، کشف می‌کردم، کارم گره می‌خورد و احتمالا دشوار‌تر می‌شد، اما من خود رابطه مستقیم، صمیمانه و خالصانه‌ای با این رمان داشته‌ام. درواقع به‌دلیل خواندن این کتاب پس‌زمینه‌ای عمیق درباره داستان در ذهنم شکل گرفته بود و به همین دلیل بود که از تندبادهای بعد از ساخت این فیلم نمی‌ترسیدم.

از جهاتی حتی می‌توان فیلم تلماسه شما را نیز نفرین شده دانست. این فیلم قرار بود در اواخر سال2020 اکران شود، اما به‌دلیل شیوع ویروس کرونا اکران آن به تعویق افتاد. به‌عنوان یک کارگردان آیا این مسئله‌ای ناامید‌کننده برای شما بود یا اینکه شانسی ایجاد کرد تا شما بتوانید تغییرات ریز و ظریفی در مراحل پس از تولید در فیلم ایجاد کنید؟
نمی‌گویم که تعویق در اکران باعث شد تا ما در فیلم تغییرات اساسی ایجاد کنیم، اما این امیدواری در من ایجاد شده بود که فرصت کافی دارم تا بررسی کنم همه‌‌چیز در فیلم سرجای خود است و من در ساخت فیلم به کیفیتی که مدنظرم بوده، رسیده‌ام. حتی پیش از شیوع پاندمی هم من فیلم‌هایم را یک دور مرور می‌کردم، اما اگر قرار بود تلماسه را پیش از شیوع پاندمی مرور کنم، باید سرعت خیلی بیشتری به خرج می‌دادم؛ درحالی‌که پس از شیوع پاندمی دیگر نیازی به سرعت بالا نبود و می‌شد مانند فردی که آهسته در پارک گام برمی‌دارد به مرور فیلم و جزئیات آن پرداخت. پاندمی موجب شد تا دقیق‌تر به فیلم نگاه و چیزهایی به آن اضافه کنم و تغییراتی به‌طور ویژه در موسیقی فیلم بدهم. تصور می‌کنم شیوع پاندمی تا حدی بر کار هانس زیمر تأثیر گذاشته بود. درباره هانس صحبت می‌کنم چراکه او به داستان تلماسه از چندین دهه قبل علاقه‌مند شده بود و یکی از رویاهای بزرگ او ساخت موسیقی تلماسه بود. با توجه به وضعیت روحی هانس زیمر من به او قدری فرصت بیشتری دادم تا بیشتر روی موسیقی فیلم کار کند. در نهایت من از کار نهایی هانس زیمر و درمجموع از کل فیلم راضی هستم.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :