محیطزیست دیگر موضوع لوکس نیست
گفتوگو با سعید نبی که با پخش مجموعه مستندهای محیطزیستی، سیاستمداران و مسئولان کشور را دور میز حل بحرانهای محیطزیستی کشور نشاند
مستندسازی به حوزه محیطزیست ایران کشیده شده است و مجموعه مستندهای جنجالی اخیر در موضوعات چالشبرانگیز محیطزیستی ایران که از چند هفته قبل در صداوسیما اجازه پخش یافته و مباحث کارشناسی آن خبرسازی بالایی یافتهاند، بار دیگر لزوم توجه بیشتر بر حفظ سرزمین و مقابله با تخریب محیطزیست و نابودی حیاتوحش و تنوع زیستی را به شیوهای کارآمدتر مطرح کرده است. سعید نبی را با مستندهای محیطزیستی از سال1378 میشناسیم. او مستندساز، طراح و تهیهکننده مناظرههای انتخاباتی سال92 نیز بود. فیلمها و برنامههای تلویزیونی او در حوزههای اجتماعی، سیاسی، هنری و اقتصادی جنجالی است و اتفاقات و حواشی بسیاری به همراه دارد. سعید نبی از آن دسته مستندسازهای کمکار است، اما هر 3 تا 5سال یک مجموعه مستند را اکران میکند. «گنجینه تتیس»، «هیرکان»، «اقوام ایرانی»، «نقش بافت»، «تحقیقات آبزیان»، «تنفس» و «تنهایی» مجموعه مستندهایی است که او تهیه و کارگردانی کرده و نمایش آنها نیز همواره با سروصدای زیاد همراه بوده است. نبی تاکنون موفق به کسب جایزه ملی محیطزیست، تندیس زیتون طلایی فیلمهای تلویزیونی دنیا، تندیس پروانه طلایی و جایزه بزرگ جشنواره جهانی محیطزیست، جایزه بزرگ جشنواره جهانی روسیه، تندیس جشنواره جهانی چک، جایزه اول جشنواره جهانی اکو، نشان فیروزه جشنواره سینماحقیقت و بیش از 10تندیس و جوایز جهانی دیگر شده است. سعید نبی حالا با مجموعه مستند «تنهایی» پس از 6سال به آنتن شبکه یک تلویزیون بازگشته تا ریشه بحرانهای محیطزیستی ایران را در نمایش مستندهای محیطزیستی خود واکاوی کند و با برنامه تحلیلی «درنگ تنهایی» پس از نمایش مستندهایش توجه بینندگان، سیاسیون و مدیران اجرایی کشور را به حل بحرانهای محیطزیستی ایران جلب کند. او در گفتوگو با همشهری میگوید برخی سوژههای مجموعه مستند خود را از گزارشهای محیطزیستی منتشر شده در همین صفحه وام گرفته است.
شما جزو نخستین افرادی هستید که در کشور اقدام به تهیه مستندهای محیطزیستی از زوایای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، آن هم با دیدگاه حل مسائل و نقدهای کارشناسی کردهاید. نگاه از این زوایه به محیطزیست با توجه به حساسیتهای موجود چقدر دشوار بود؟
از سال78 مستندسازی را بهصورت حرفهای شروع کردم. آن موقع بهصورت مستقیم با تلویزیون همکاری میکردم. آنزمان کار در حوزه محیطزیست برای مستندسازان تجملاتی و لوکس بود؛ یعنی اینطور تعبیر میشد که مستندسازانی که وضع مالی خوب و دغدغه رفاه دارند، میروند سمت موضوعات زیستمحیطی. در حوزه علمی - دانشگاهی نیز بسیار کم از محیطزیستیها شنیده میشد. آنزمان اگر به محیطزیست پرداخته میشد تنها موضوعات علمی و تحقیقاتی مورد توجه بود. درواقع زیستگاهها، اکوسیستم و حیاتوحش برای مردم به نمایش درمیآمد و جذاب بود، اما رفتهرفته بحث تغییرات اقلیمی و «خشکسازیها» مطرح شد. تأکید من برای استفاده از واژه خشکسازی بهجای خشکسالی به این خاطر است که ما انسانها، بسیاری از مدیران و برخی مسئولان باعث آن شدیم که عرصه طبیعت و اکوسیستم به این روز دچار شود که دائما واکنشی عمل میکند.
چه زمان تصمیم گرفتید به جای معرفی زیستگاهها و حیاتوحش (کار معمول و رایجی که مستندسازان حوزه محیطزیست انجام میدهند) در ساخت یک مستند به مسائل مهمتری مانند تأثیر رفتار انسان بر محیطزیست بپردازید؟
تقریبا از سال87 بود که تغییرات اقلیمی باعث شد نگاهها به مسائل محیطزیستی حساس شود و لنز دوربینها به سمت تغییرات و تهدیدات، تغییر زاویه دهد. سال87 بود که صدای مردم از آلودگی هوا که مهمان ریههایشان در کلانشهرها بود، بسیار زیاد شنیده شد و سیاسیون را وادار به پاسخگویی کرد. در همان سالها بود که ریزگردها هم خودشان را به کلانشهرها رساندند و بهگفته کارشناسان، بیماریهای تنفسی بسیار شایع شد و غلبه درمان بر نظام سلامت بالا گرفت. در این وادی بود که مستندات علمی ثابت کردند که تغییرات زیستمحیطی و آلودگی هوا مستقیما با بیماریها و پرشدن بیمارستانها میتواند در ارتباط باشد. با سرعت زیادی نظام درمان و سلامت جامعه مورد تهدید جدی قرار گرفت. در این گیرودار بود که بهعنوان یک مستندساز وارد مباحث اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی ناشی از محیطزیست شدم. محیطزیست دیگر از این زوایه دید لوکس نبود و بسیار میشنیدم و میخواندم که تبدیل به اولویت یک تا5امنیت ملی کشور شده است.
مستندسازی بعد از تغییرات محیطزیستی از نمایش اکوسیستم و معرفی حیاتوحش به سمت چگونگی رفتار محیطزیست با انسان و بالعکس و همچنین تأثیر متقابل این رفتارها رفت. مستند «مجموعه تنهایی» در همین حال و هوا متولد شد و خیلی هم زود به همراه «درنگ تنهایی» در سراسر کشور جای خود را باز کرد؛ بهطوریکه حالا شنیده میشود حتی در محافل سیاسی و پیامکهای نمایندگان مجلس هم در قالب کمیسیونها و فراکسیونها درباره آن بحث و بررسی صورت میگیرد. فکر میکنید مجموعه تنهایی و پس آن درنگ تنهایی که به بررسی کارشناسی پدیدههای محیطزیستی ایران میپردازد، توانسته است در تغییر رفتارهای زیستمحیطی تأثیرگذار باشد؟
ایده مجموعه تنهایی درست در زمان تولیدات تلویزیونی که به نمایش اکوسیستم و حیاتوحش میپرداختند، شکل گرفت. در همین سالها بود که نگاه آلبومی به طبیعت بودجههای خوب میگرفت و دوربینها از فاصله دور و بالا به طبیعت نگاه میکردند؛ یعنی نگاهها سطحی بود و به جزئیات توجه نمیشد و صرفا زیباییشناسی ملاک قرار میگرفت. در حالی که اگر عمیقتر به موضوع نگاه میکردیم متوجه میشدیم اتفاقاتی در حال وقوع است که بهزودی این زیبایی ظاهری(سوژه اصلی مستندات گزارشی آن روزها) را محو و نابود میکند. متولی این امر تلویزیون بود که از فاصله دور تنها زیبایی طبیعت را به تصویر میکشید، اما وقتی سروصداها از پدیدههای مختلف محیطزیستی بلند شد، همه غافلگیر شدند و تازه آن موقع به فکر افتادند که در عمق چه میگذرد؟ درحالیکه اگر از ابتدا نگاهها معطوف به اتفاقات و ویرانیهای محیطزیست ایران بود، اینگونه حالا شاهد تخریب و ویرانیهای گسترده و واکنشهای محیطزیست به رفتارهای تخریبگرایانه انسان نبودیم. در چنین شرایطی توانستیم بالادستیها را قانع کنیم که مسئله حفظ محیطزیست طبق اصل50 قانون اساسی و اسناد بالادستی مسئله حقوق عامه و نگاه به آن یک تکلیف است و بدینترتیب واژههایی مانند توسعه پایدار و عدمتخریب محیطزیست سر زبانها افتاد.
مستندهای شما در حوزه محیطزیست بسیار چالشی است و برنامه راهکار محور درنگ تنهایی نیز بسیار چالشیتر، عمیق و پرمحتواست؛ بهطوری که کمتر سراغ داریم در تلویزیون ایران چنین برنامهای با این پتانسیل در باب موضوعات حیاتی زیستمحیطی ساخته و پخش شود؛ بهخصوص در رابطه با هورالعظیم. در مستند هور بههرحال نکات امنیتی وجود دارد، این نکات لطمهای به کار شما نزد و از آن مهمتر، آیا پرداختن به جزئیات این موضوع تأثیری در تصمیمسازیهای بعدی در ارتباط با تالاب هورالعظیم داشت؟
دشت آزادگان در 2مرز (ایران و عراق) قرار دارد و فضای اطراف این منطقه، حتی در ورود و خروجها امنیتی است. زمانی که پروژه هورالعظیم را آغاز کردیم، متوجه شدیم که صرفا با مجوز تصویربرداری نمیتوان وارد منطقه شد و مجوزهای دیگر نیاز است. خوشبختانه همه مجوزهای لازم را گرفته بودیم، با این حال وقتی لب مرز شروع بهکار کردیم، کار کردن برای ما سختتر شد. فضا بسیار امنیتی بود و با وجود اخذ مجوز از وزارت کشور 4روز تجهیزات ما اجازه فعالیت نداشتند. شما تصور کنید محل اسکان ما فرمانداری هویزه بود، اما با وجود این، اجازه کار نداشتیم! البته این ممنوعیتها و تأخیرها را به فرصت تبدیل کردیم و برای بار چندم، به گشتزنی در منطقه و بازبینی آن پرداختیم. در مدتی که اجازه کار به ما نمیدادند، به این موضوع فکر میکردم که چطور میتوان تصاویری را ثبت کرد که عملا با توجه به شرایط موجود نمیتوان ثبت کرد. خوشبختانه نتیجه هم گرفتیم؛ یعنی این وقفه و این ممنوعیت فرصتی شد برای تحقیقات بیشتر، آن هم در قلب لوکیشنی که قرار بود مستند متولد شود. ما تصاویری تهیه کردیم که برخلاف گفتههای مسئولان، چیزهای دیگری را ثابت میکرد. مسئولان میگفتند فلان نقطه از هور آب دارد، اما در تصاویر ما آن منطقه خشکیده بود! میگفتند اطراف بسیاری از دکلهای نفتی خشک نشده است، اما تصاویر ما از عمق منطقه هورالعظیم چیز دیگری را ثبت کرد.