خانواده در موقعیت شوک شدید
گپ وگفت با دکتر عزیزالله اسماعیل تاجیک، روانشناس درباره آسیبهای روانی وارد شده به بازماندگان کرونا
فتانه احدی- روزنامهنگار
فقدان و مرگ عزیز همواره دردناک است و دلتنگیهایش از جنسی دیگر. آنها که تجربهاش کردهاند میدانند که مصیبتی کمرشکن است، خیلی مواقع دنیای افراد سوگوار و داغدیده چنان تغییر میکند که دیگر نمیتوانند به حالت قبل خود بازگردند. حتی بسیاری از افراد دچار مشکلات روانی میشوند. اما با وجود این باید راهی برای تغییر این حالات و رهایی از این وضعیت پیدا کرد تا سوگ کرونایی بازماندگان را در درد و رنج فرو نبرد. در اینباره دکتر عزیزالله اسماعیل تاجیک، روانشناس مواردی را مطرح میکند که با هم میخوانیم.
چرا مرگ ناشی از کرونا با شوک همراه است؟
زمانی که کرونا افراد را مبتلا میکند، قطعا هیچکس به مرگ فکر نخواهد کرد، درست است که این بیماری زنگ خطر مرگ را به صدا درمیآورد اما اطرافیان فرد مبتلا با امیدواری بهبودی، شرایط را سپری میکنند. بنابراین وقتی فردی از بیماری کرونا از دنیا میرود، بهویژه اگر جوان باشد، برای خانواده و اطرافیان قابل باور نیست و باعث شوکه شدن آنها میشود و انتظار مرگ ناگهانی را نداشتهاند. اما گاهی افراد بیماری زمینهای دارند یا سنی از آنها گذشته است و اطرافیان در پس ذهن خود، مرگ را متصور میشوند. در این حالت خیلی شوکه نمیشوند هر چند در هر صورت فقدان عزیز از دست رفته دردناک است. به هر ترتیب با از دست دادن فرد میانسال و جوان افراد در موقعیت شوک شدید قرار میگیرند، اما در هر صورت مرگ را باید بهعنوان یک اتفاق طبیعی قلمداد کرد.
آیا میتوان گفت که کرونا، سوگها را هم تغییر داده است؟
موضوعی که باید به آن توجه کنیم، موضوع «چگونه مردن» است. این، چگونه مردن، بسیار مهم است. اگر خانواده ببینند پدر یا مادر چند سال است با بیماری دستوپنجه نرم میکند، وقتی با مرگ او مواجه شوند، راحتتر میتوانند این موضوع را بپذیرند. اما وقتی پدر و مادر در صحت و سلامت زندگی میکردند، یکآن دچار یک ویروس شده و بعد از یک هفته از دنیا میروند، آسیبهای روانی شدیدی به خانواده وارد میشود. این شکل از مرگ عزیزان و لطمههای روانی آن برای بازماندگان، یک نوع سوگ خیلی خاص را ایجاد کرده که هنوز نمیتوان اسمی روی آن گذاشت. این سوگ که به قشر خاصی اختصاص ندارد و با دغدغهها و رنجهای متفاوتی برای افراد همراه است تا مدتها نیاز به مطالعه و بررسی دارد.
چه چیزی سوگ این نوع مرگ را غیرقابل تحمل میکند؟
بهطور معمول بعد از وقوع مرگ، اطرافیان جمع میشوند سرسلامتی میدهند، مراسم میگیرند و حتی بازماندگان متوفی ممکن است از وجود مراسم توأم باعزت و احترام اجتماعی احساس خوبی پیدا کنند و غم کاهش یابد.
نکته قابل تاملی که باعث شده در 2سال گذشته مرگ، بهویژه مرگ ناشی از کرونا غیرقابل تحمل و از جنسی دیگر باشد، نداشتن همراه در زمان سوگواری است. بیماران کرونایی علاوه بر مرگهای مظلومانه، تدفین غریبانهای نیز دارند. این در حالی است که در گذشته برگزاری مراسم تشییع، خاکسپاری، مراسم ختم، هفتم و چهلم درگذشتگان منجر به احیای روانی افراد سوگوار میشد، اما شرایط خاص سوگواری کرونایی، آلام و دردهای خانوادههای داغدار را مضاعف کرده است. در فقدان عزیزان همواره یکی از نیازهای بازماندگان احساس همدلی و دوست داشته شدن برای تخلیه هیجانات است که این فرایند در مراسم خاکسپاری با گریه کردن در آغوش نزدیکان صورت میگرفت که این حس همدلی در شرایط کرونایی محدود شده است. برای مثال فرد پدر و مادرش را از دست داده است، اما کسی را ندارد تا در کنارش مرهمی برای درد جانگدازش باشد. کسی نیست تا مصیبتش را با او شریک شود. بهویژه در ابتدای دوران کرونا که هنوز مردم و حتی مسئولان خود را نیافته بودند و مردگان کرونایی در شرایط خیلی خاص دفن میشدند. همه این موارد در کنار داغ از دست دادن عزیز بسیار سخت و غریب بود. احساس غربت و یک احساس شدت غم و اندوه متفاوتتر از شرایط عادی فرد را دچار بحران میکند و از اینجا مشکلات آغاز میشود.
آسیبهای وارده بر سوگواران در این دوره به چه صورت است؟
سوگ پیچیده، میتواند آثار جدی و مخربی بر زندگی شخصی، اجتماعی و فعالیتهای شغلی فرد بگذارد. انگار دیگر نمیتواند آن فرد سابق شود. خطاهایش در فعالیتهای شغلیاش زیاد میشود، حواسش سر جایش نیست، حتی گاهی تمایل بهخودکشی پیدا میکند. این سوگ پیچیده حتی میتواند بعد معنوی زندگی فرد را هم تحتالشعاع قرار دهد.خانوادههایی که دچار اختلال سوگواری و بیماریهای افسردگی شدهاند باید تحت حمایتهای روانشناختی نهادهای خاص و مراکز مشاوره و روانشناسی قرار بگیرند اما این وظیفه هنوز بر زمین مانده است. چنانچه مشاورههای سوگ و روانشناختی بموقع به خانوادههای متوفی که نیاز به مداخله درمانی دارند، ارائه نشود این افراد دچار آسیبهای دیرپا و افسردگیهای پس از سوگ خواهند شد. در بسیاری از مواقع افراد حالتهای سایکوتیک پیدا میکنند و ممکن است دچار به همریختگی موقت روانی شوند که به مشاور و روانشناس نیاز پیدا میکنند.
در چنین وضعیتی باید چه اقدامی انجام داد تا کمی از این درد کاهش یابد؟
در شرایطی که فرد سوگوار تنهاست فشار مضاعفی را تحمل میکند. در چنین مواقعی باید برای افرادی که سوگوار هستند بهدنبال چارهاندیشی و راههای جایگزین بود. برگزاری مراسم مجازی نیز میتواند استرس و فشار را کاهش دهد. فضای مجازی بستر مناسبی برای کاهش آلام خانوادههای سوگوار در شرایط کنونی است و همدردی با خانواده متوفیان از طریق گروههای خانوادگی، شبکههای مجازی و قرائت قرآن و فاتحه به کاهش اندوه افراد سوگوار کمک میکند. براساس قاعده روانشناسی وجود مراودات و همراهی در مواقع فشار، نقش حمایتکنندگی دارد. این همراهی را شاید نشود بهدلیل محدودیتهای کرونایی در عالم واقع انجام داد اما میشود فضای مجازی را جایگزین کرد تا درد و غم را با دیگران شریک شد.
فرد سوگوار و داغدیده را چگونه میتوان به آرامش دعوت کرد؟
شیوههای درمانی بیشتر درمانهای شناختی، رفتاری است که به کمک آن، روی باورهای معیوب عزاداران کار میکنیم. وقتی فرد میگوید که «عزیز ما که انسان خیلی خوبی بود و آنهمه برای همه زحمت میکشید، چرا اینطور از دنیا رفت؟ یعنی خدا دوستش نداشت؟» به او نشان میدهیم اینها باورهای صحیحی نیست بلکه باورهای تحریفیافته است. با مرور خاطرات، به او کمک میکنیم مقاطع و اتفاقاتی در زندگی را به یاد بیاورد که نشان میدهد خدا آن متوفی را دوست داشته. بهطور کلی یکی از مشکلات ما این است که چیزهایی را کنار هم میچینیم و از آن نتیجه اشتباه میگیریم. با خودمان میگوییم که «اگر عزیز ما در اثر ابتلا به کرونا از دنیا رفت، پس خدا او را دوست نداشت یا میخواست او را تنبیه کند.» این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که موضوع را شخصیسازی میکنیم و خیال میکنیم این ماجرا فقط برای ما اتفاق افتاده. اینجا ما کمک میکنیم برای فرد یادآوری شود که بیماری، یک مسئله طبیعی برای تمام انسانهاست.