
شورایاری ارتباط میان شورای شهر و مردم است

سیدمحمد بهشتی- معمار و پژوهشگر شهری
اگر در شهری با جمعیت تهران فقط شورای شهر را نمایندگان مردم درنظر بگیریم، آنگاه متوجه خواهیم شد که ارتباطی طبیعی میان اعضای شورا با بدنه اجتماعی و جامعه شهری وجود ندارد. برای اینکه این ارتباط بهوجود بیاید و شورا حقیقتا نماینده دائمی و مرتبط جامعه شهری باشد، باید سلسله مراتبی ایجاد شود. شورایاریها میتوانند چنین نقشی را ایفا کنند؛ یعنی دستیار شورای شهر باشند و چیزی که در بدنه شهر اتفاق میافتد از خواستههای مردمی، نیازمندیها، مشکلات و ظرفیتهای موجود را به معنای واقعی به شورای شهر انتقال دهند.
حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی که از حوزههای شهرستانها انتخاب شدهاند با ساکنان حوزه انتخابیه خود ارتباط بیشتری دارند تا اعضای شورای شهر تهران با شهروندان تهرانی. به سخن دیگر ارتباطی سازنده که باعث انتقال خواستهای مردمی شود، بین اعضای شورا و ساکنان نیست. در این میان شورایاریها تمهیدی مدیریتی است و میتواند واسطهای میان شهروندان و شورای شهر باشد. قطعا حذف شورایاریها شرایط بهتری برای شهر ایجاد نمیکند. شورایاریها در بهترین حالت باید بستر قانونی مستحکم داشته باشند. البته این به آن معنا نیست که باید مصوبه مجلس شورای اسلامی این زمینه را ایجاد کند، بلکه میتواند در قالب مصوبات شورای شهر اتفاق بیفتد. شایسته است کسانی که به حقوق تسلط دارند به پدید آوردن بستر قانونی مناسبی برای فعالیت شورایاریها کمک کنند، ولی باید دانست که وجود و ادامه کار شورایاریها فینفسه ضرورت دارد؛ زیرا در نبود شورایاریها ارتباط و اتصال میان اعضای شورای شهر و بدنه جامعه شهری قطع میشود. از سوی دیگر موانع قانونی را میتوان با تفاهم میان ارگانها مرتفع کرد. اکنون ارتباط اعضای شورا با جامعه شهری بیشتر از طریق رسانههاست که کافی نیست و بیشتر یکسویه است؛ درحالیکه شورایاریها ارتباط بسیار نزدیکی با شهروندان دارند و این ارتباط در چارچوب خیلی کوچک انجام میشود. در بسیاری مواقع شهروندان تهرانی، با اعضای شورای شهر آشنا نیستند و تفاوت دیدگاه میان این اعضا را نمیدانند. این موضوع را میتوان در همین دوره آزمایش کرد و برای مثال از شهروندان پرسید که چقدر با اعضای منتخب شورای شهر آشنایی دارند و عملکرد آنها به نسبت دورههای پیشین چقدر متفاوت است. در کشورهای توسعهیافته نیز میتوان جایگاه انجمنهای محله را بهعنوان واسطه دید؛ اینطور نیست که در یک شهر یکمیلیوننفری از یکایک اهالی شهر و بیهیچ واسطهای ناگهان به شورای شهر برسیم و در این فاصله هیچ ارگان دیگری وجود نداشته باشد. مسلما در شهر بزرگی مانند پاریس، با نهادهای اجتماعی روبهرو هستیم. پروژههایی مورد نیاز ابتدا در نهادهای مشابه شورایاری حل و فصل و در سلسله مراتبی به شورای شهر منتقل میشود. این جریان کار و انتقال دیدگاههای مردمی در نظامهای شهری موفق جهان وجود دارد.