ارتقای کلاس صنعت نفت ایران با مگاپروژه گوره- جاسک
علیرضا سلطانی- روزنامهنگار و کارشناس اقتصاد سیاسی
احداث و بهرهبرداری از مگاپروژه خط لوله انتقال نفت گوره – جاسک برای ایران مجموعهای از اهداف امنیتی، اقتصادی و توسعهای را دربردارد که در شرایط کنونی شاید ابعاد امنیتی بر ابعاد اقتصادی و توسعهای برتری داشته باشد؛ چه اینکه ایران هماکنون تنگنایی به لحاظ اقتصادی و فنی برای صادرات نفتخام از تاسیسات خارک در خلیجفارس به بازارهای جهانی ندارد. به لحاظ اقتصادی هم صادرات نفت از مبدا خارک به نسبت انتقال از طریق خط لوله به سواحل مکران در دریای عمان توجیهپذیرتر است. این مسئله اما ضرورتا نمیتواند برای منطقه و کشورهای همسایه حاوی پیامهای اطمینانبخش و اعتمادساز باشد و چهبسا برخلاف آن هم عمل کند. این مهم در بعد بینالمللی البته متفاوت است. از منظر کلان و بدون ملاحظات خاص سیاسی، هرچه راههای انتقال انرژی در سطوح مختلف متعددتر و متنوعتر باشد، به همان میزان امنیت انرژی جهانی بیشتر تامین میشود. بهطور طبیعی بازیگران و فعالان صنعت نفت در جهان از خط لوله گوره - جاسک باید استقبال کنند. این استقبال زمانی معنا مییابد که خط لوله کنونی در راستای تامین امنیت انرژی جهان و درصورت بروز چالش امنیتی در خلیجفارس و تنگه هرمز، برای انتقال نفت نهتنها ایران بلکه نفت کشورهایی همچون عراق بهکار گرفته شود. اما فارغ از ملاحظات امنیتی، مگاپروژه گوره – جاسک، برای صنعت نفت ایران به لحاظ فنی– مهندسی و مدیریت اجرای پروژههای کلان، راهبردی محسوب میشود و شاید بدینخاطر باید اذعان کرد که کلاس و رتبه صنعت نفت ایران با اجرای این پروژه در ابعاد فنی – مهندسی و مدیریت پروژه ارتقا پیدا کرد. در نگاه نخست، این پروژه در شرایطی اجرا شد که ایران شدیدترین و سختترین تحریمهای نفتی را تجربه کرد. حضور شرکتهای ایرانی در مراحل مختلف طراحی و اجرا، سرعت اجرای طرح با توجه به حجم کار و وسعت جغرافیایی و طولانیبودن مسیر طرح، استفاده از تجهیزات و تاسیسات ساخت داخل در مراحل مختلف ساخت خط لوله و تاسیسات مستقر در پایانه جاسک و مواردی از این دست، باعث ارتقای سطح دانش فنی و مهندسی در صنعت نفت و همچنین شرکتهای سازنده اقلام و تجهیزات طرح شده است و این مسئله توان رقابتی شرکتهای ایرانی را در بخشهای مختلف افزایش داده و راه را برای حضور در دیگر پروژهها در داخل و حتی خارج از کشور فراهم ساخته است.
این مسئله همچنین راه مشارکت شرکتهای ایرانی را در پروژههای مشابه با شرکتهای مطرح بینالمللی آسان میکند. استفاده از لولههایی با قطر ۴۲اینچ (۱۰۶سانتیمتر) با طول ۱۰۰۰کیلومتر، احداث ۵تلمبهخانه، ۱۰پست برق، حدود ۳۰۰کیلومتر خط انتقال نیرو و ۲ایستگاه توپکرانی در طول 1000کیلومتر خط انتقال و همچنین احداث واحد اندازهگیری، یک ایستگاه توپکرانی و سپس تأسیسات بارگیری نفت خام که اساس آن شامل ۳گوی شناور، ۳دستگاه میترینگ، ۶خط لوله زیردریایی ۳۶اینچ (در مجموع به طول ۳۶کیلومتر) است، همچنین حوضچه آرامش و اسکله پشتیبانی و خدماتی و احداث ۲۰مخزن با مجموع حجم ۱۰میلیون بشکه ذخیرهسازی نفتخام، بخشهای مختلف این مگاپروژه است که از اهمیت فنی و مهندسی بالایی برخوردار است و میتواند این پروژه را در حد استانداردهای بینالمللی قرار دهد. ایجاد تاسیسات پاییندستی شامل پتروپالایشگاهها و پتروشیمیها و بخشهای جمعی و پشتیبانی در پایانه جاسک، بهطور طبیعی هم ابعاد پروژه را گسترش میدهد و هم ساحل مکران را به سومین حوزه توسعهای و صنعتی برای کشور پس از خوزستان و پارسجنوبی تبدیل میکند. اما نکته پایانی اینکه خط لوله گوره- جاسک و تاسیسات صادراتی مکران زمانی اهمیت واقعی و راهبردی خود را پیدا و ایجاد آن را به لحاظ اقتصادی و توسعهای توجیهپذیر میکند که ایران از ظرفیت کنونی تولید یعنی 4میلیون بشکه در روز فراتر رفته و به سطح تولید بیش از 6.5میلیون بشکه برسد. این بهمعنای ناتوانی تاسیسات کنونی صادراتی در خلیجفارس برای صادرات بیش از 2.5میلیون بشکه نیست. افزایش تولید با محوریت افزایش ضریب برداشت نفت، ظرفیت جدیدی را برای صنعت نفت ایجاد میکند که قادر است تاسیسات صادراتی ایران خارج از خلیجفارس و بهطور خاص جاسک را فعال کند. با ظرفیت کنونی صادرات نفت یعنی 2.5میلیون بشکه، جز مسائل امنیتی که در مورد آن سخن رفت، فعالیت تاسیسات صادراتی در مکران، از توجیه اقتصادی و فنی برخوردار نیست. بر این مبنا و با فراهمشدن زمینه صادراتی جاسک در مکران، طرح راهبردی افزایش تولید نفت و شکست طلسم 40ساله تولید نفت در سطح 4میلیون بشکه باید عملیاتی شود. بنابراین اهمیت و جایگاه واقعی خط لوله گوره- جاسک را باید در آینده و خارج از چارچوبهای امنیتی و سیاسی جستوجو کرد.