«وارن بافت» را شاید بعضی از شما بشناسید؛ روزگاری بزرگترین ثروتمند آمریکا و دنیا بود و البته بهنوعی بزرگترین سرمایهگذار تاریخ که حالا بخشی از ثروتش را به کارهای خیریه اختصاص داده است. بافت، یک عادت خیلی جالب دارد؛ حرص و ولع شدید به مطالعه. البته نه اینکه فکر کنید وقت آزاد دارد و میخواهد وقتش را پر کند؛ زمان برای چنین آدمی قطعا فوقالعاده ارزشمند است. او بهعنوان یک رهبر اقتصادی و سرمایهگذار کلان درک کرده که مطالعه میتواند انضباط ذهنی بسیاری به شخص ببخشد. حتی دربارهاش نقل کردهاند که در ابتدای کارش، روزانه ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ صفحه کتاب میخواند. در کتاب «گلوله برفی» (Snowball)که زندگینامه این چهره است، نقل شده که او در روزگار کودکی تمام کتابهای مرتبط با سرمایهگذاری و مجلات پدرش را میخواند.
کاری که برای دیگران سخت است
وارن بافت میگوید او کاری را میکند که دیگران انجام نمیدهند و انجامش برایشان فوقالعاده سخت است؛ مطالعه و فکرکردن. او مطالعه میکند و سپس فکر میکند، فکر میکند و فکر میکند. از نظر او، کسانی که کارهای اجرایی و معمولی را انجام میدهند بسیار زیادند ولی کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که فکر کند؛ چون فکر کردن کار سختی است. ضمن اینکه این کار او را قادر میسازد تصمیمات سنجیده و کاملا اندیشیدهای بگیرد و از تصمیمات آنی، هیجانی و احساسی دوری کند. در واقع او علاقه بسیاری به برنامههای مشخص و فکرشده دارد.
اجرای بسیار، فکر اندک
مقدمه کمی طولانی شد؛ پیام این روایت، نقل این گزاره است که فکرکردن و نیز مطالعه حرفهای و مداوم، کاری بسیار دشوار برای بسیاری از مردمان و حتی مدیران است؛ آن هم درحالیکه مطالعه را جزو ملزومات کار مدیران و رهبران اجتماعی برشمردهاند.
متاسفانه بخش اعظمی از مدیران اجرایی و ارشد ما چنان درگیر اجرائیات شدهاند که وقت هیچ مطالعه و فکرکردنی را پیدا نمیکنند. در نتیجه، آنها صرفا اجرا میکنند و واکنشگرا هستند. آنها هیچگاه فکر نمیکنند برای وضعیتهایی که درحال مواجه شدن با آنها هستیم چه کار باید بکنیم و برای بحرانهای پیشرو چه راهحلهایی مناسبتر خواهند بود!
به استقبال آینده
بیایید بحث را از جایی دیگر شروع کنیم. دانشی به نام آیندهپژوهی وجود دارد که اتفاقا خیلی جا افتاده و خوب هم جواب میدهد. درست است که آینده بهطور قطعی و حتی نسبتا قطعی قابل پیشبینی نیست اما این، دلیل و بهانه درستی نیست برای اینکه دست روی دست بگذاریم و کاری نکنیم. آیندهپژوهی دانشی است که سعی میکند ابعاد موارد جدیدی را که هنوز وارد زندگی بشر نشدهاند ولی ورود آنها محتمل است بررسی کند. این دانش حتی سعی میکند با ارزیابی واقعیتهای امروز و دانستنیهایی که میتوانند به کار فردا بیایند سناریوهای محتمل را بررسی کند تا رویکردها و واکنشها نیز به نسبت هر کدام از آنها قابل مدیریت و دستیابی باشند. بشر از دیرباز علاقهمند بوده که موضع خود را نسبت به آینده مجهول که بهشدت او را میترسانده روشن کند. جادوگری، کفبینی، ستارهشناسی، تعبیر خواب و... فعالیتهایی از این دست، تلاشهایی در همین راستا بودند که به او کمک میکردند درست یا غلط، کمی از نگرانیهایش بکاهد. در واقع بشر امروز همان دغدغههای بشر دیروز را دارد ولی حالا آموخته که با سلاح عقل و واقعگرایی و منطق، سروقت پدیدهها و بحثها برود.
چه خواهد شد این آینده؟
همین عقلگرایی، آیندهپژوهان را برآن میدارد که هیچ ادعایی نداشته باشند و از آیندههای احتمالی صحبت کنند؛ صرفا برای ارزیابی و رسیدن به راهکارها و راهحل و برنامههای عملیاتی قطعی برای روز مبادا. در واقع هدف اصلی آیندهپژوهی حدس حالات ممکن آینده، ارزیابی آینده محتمل و انتخاب آینده مطلوب است. به این منظور، روند کنونی مطالعه شده و به این سوال پاسخ داده میشود که اگر روند کنونی همینطور ادامه پیدا کند چه خواهد شد؟ 4 کار عمده برای رسیدن به این پاسخ پیشرو قرار دارد:
- شناسایی و نظارت بر تغییرات
- نقد و تحلیل تغییرات
- حدس حالات جایگزین
- تجسم حالت مطلوب
از آینده مجهول تا آینده مطلوب
آیندهپژوهی را یک دانش بینرشتهای تلقی میکنند. آیندهپژوهان از دانستنیهای مفید همه رشتههایی که صلاح میدانند برای رسیدن به هدف استفاده میکنند و خود را در مرزهای یک علم و دانش محصور و محدود نمیکنند. یکی از روشهای آیندهپژوهی را پیشبینی دنیای فناوری میدانند. در این رویکرد آیندهپژوه به استقبال علمی فناوریهایی میرود که در انتظار ظهورشان هستیم؛ اینکه این تکنولوژیها چه زمانی وارد زندگی بشر میشوند، چه ویژگیهایی دارند و چه تغییراتی در زندگی او ایجاد خواهند کرد. البته بخشی از آیندهپژوهی را میتوان در همه دانشها سراغ گرفت. در سالهای ابتدایی و میانی دهه 80 بخشی از جمعیتشناسان و جامعهشناسان ما از میانسالی و در نهایت کهنسالی وافزایش تجرد قطعی و بحرانی که این موضوع میتواند برای جامعه ایجاد کند میگفتند. این سالها به سرعت طی شد و ما هماکنون، با جوانان دچار تجرد قطعی یا سن ازدواج بالا روبهرو هستیم؛ ضمن اینکه متولدان دهههای 50 و 60 نیز در حال پیش رفتن به سمت میانسالی هستند. این موارد تأثیراتی قطعی روی زندگی ما میگذارند.
دنیا در استقبال آینده ، ما درگیر گذشته
همه این مقدمه طولانی ذکر شد تا به این نکته برسیم که دنیا با سلاح علم و دانش و تفکر در حال مدیریت بحرانهای آتی است، درحالیکه ما هنوز درگیر بحرانهای ماضی هستیم و نتوانستهایم برایشان کاری بکنیم و داریم با همان تجربههای قبلی به استقبالشان میرویم. ما هنوز درگیر تکنولوژیهای ماهواره و شبکههای اجتماعی و خود اینترنت هستیم و اینکه چه رویکرد اخلاقیای باید نسبت به آنها داشته باشیم. این البته کوتاهی ما را میرساند؛ مایی که میتوانیم مسئولان، نخبگان و حتی اصحاب رسانه باشیم. حضرت امیرعلیهالسلام، عقل را حاصل تجربههای خود و تجربههای اندوختهشده دیگران میداند. وقتی چنین تعریفی از عقل داریم، پس چرا باید کوتاهی کنیم و به استقبال تکنولوژیهای آینده نرویم؟ شاید از حیث تکنولوژیک و فنی، ضعفهایی داشته باشیم و نتوانیم در فناوریهای آینده مشارکتهایی در حد و اندازه خودمان بکنیم اما بدون شک واکنش به این فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی که در حال آمدن هستند و قرار است به فناوریهای امروز اضافه شوند و مباحث اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی و تغییرات سبک زندگی خاص خودشان را ایجاد کنند، میتواند جزو واکنشهایی باشد که برایمان شدنی و البته واجب است. آیا با تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی جدید نیز درست به همانگونه برخورد خواهیم کرد که با قبلیها برخورد کردیم؟ ظاهرا جواب، کمی روشن و البته تلخ است.
سه شنبه 4 اردیبهشت 1397
کد مطلب :
13455
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/wKPJ
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved