روی خط سقوط
چالشهای دولت آینده درباره تئاتر ایران چیست؟
زهرا رستگارمقدم- روزنامهنگار
ویروس کرونا، صحنههای تئاتر را به آتش کشاند؛ هنرهای نمایشی که به نفس مخاطب وابسته بودند، رنگ تماشاگر را از خاطر بردند و سعی کردند برای نجات خود دست به اقدامات تازهای بزنند. این شد که نمایش نیز مانند دیگر حوزهها به حوزه آنلاین پیوست. اما این نیز چاره نشد و حالا تئاتر کشور روی خط ورشکستگی ایستاده است. اما دولت با چالش در اینباره روبهروست؛ چالشی جدی تا این صحنههای دودگرفته و سوخته را به پیش از ورشکستگی بازگرداند. هنرمندان تئاتر دیماه سال گذشته بود که مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع و مطالباتشان را از دولت پیگیری کردند. همین شد تا با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی جلسهای برپا شود. معیشت خانواده تئاتر با مشکل جدی روبهرو شده بود و دولت باید کاری میکرد. شاید کار دولت آینده، نیز پیگیری و پرداخت وعدههای مالی باشد که در طول یک سال گذشته به هنرمندان داده شده اما محقق نشده است. خبرهایی رسیده که مجلس برای حمایت از هنرمندان ۳۵۰ میلیارد تومان مصوب کرده است، ولی جزئیاتی درباره چگونگی پرداخت این مبلغ وجود ندارد. این دولت آینده است که وظیفه دارد، تنهای به خاک افتاده را از روی صحنهها برخیزاند.
پس از آنکه مطالبات مادی هنرمندان خسارتدیده از دوره رکود کرونا پرداخت شد، دولت آینده باید مسیر بازگشایی تماشاخانههای تعطیلشده را هموار کند؛ تماشاخانههایی که محصول نگاه مجموعههای فرهنگی دولت حسن روحانی بهخصوصیسازی در حوزه فرهنگ بودند و در ابتدا با رونق همراه، اما پس از مدتی کاملا منزوی شدند. اما کار سخت دولت آینده دعوت عموم مردم به سالنهای تئاتر است. تئاتر ایران در دهه90توانسته بود نمایشهایی را روی صحنه ببرد که بسیاری از مردم برای اولینبار، چشمشان به تماشای یک نمایش باز شود. اما با تعطیلی صحنههای نمایش همهچیز انگار فراموش شد.
سال گذشته نمایشها تحتتأثیر شرایط ناشی از شیوع ویروس کرونا، با بهرهگیری از ۵۰ درصد ظرفیت سالنهای نمایشی روی صحنه رفتند. ۴۴۹ اثر نمایشی صحنهای از اسفندماه 1398تا اردیبهشتماه 1399از ادامه فعالیت بازماندند که از این آمار ۱۹۴ اثر در حال اجرا بودند و ۲۵۵ اثر در حال تولید یا در مراحل اخذ مجوز اجرا و مجموعاً ۶ هزار و ۴۸۶ هنرمند از فعالیت بازماندند. برآورد شده است که حداقل ۳ هزار نفر در همین دوره کوتاه در حوزه نمایش و تئاتر در تهران بیکار شدند. با احتساب آمار فعالان در ۷۵۳ گروه نمایش صحنهای و یک هزار و ۱۱۸ نفر نمایشگران تئاتر خیابانی در همه کشور و ۲۲۹ نفر هنرمندان سرگرمیهای نمایشی و مجموعاً جمعیت آماری بالغ بر ۱۰ هزار و ۸۳۳ نفر در کل کشور بهخاطر تعطیلی ناشی از کرونا از فعالیتهای خود باز مانده و دچار آسیب و خسارت شدهاند. همچنین حدود ۶۰۹ سالن و ۲۲۹ سینمای دولتی و خصوصی فعالیتشان متوقف شد و 3هزار نیروی کار آنها با بحران و آسیبهای ناشی از بیکاری مواجه شدند.
فرسودگی را درمانی نخواهد بود
سعید اسدی- مدرس تئاتر
اگـرچـه در سراسر وعده و گفتار همین معدود نامزد ریاستجمهوری، اندکی درباره هنر و فرهنگ و وضعیت کنونی و آیندهاش در چشمانداز دولت احتمالی آنها به چشم نمیخورد، اما آن کسی که بر کرسی مدیریت اجرایی کشور جلوس میکند، خواهد دید که مهمترین قافیه باختهشده در این مملکت، غفلت از فرهنگ و هنر و نادیدهگرفتن آن در انسجام جامعه در مسیر توسعه اقتصادی و اجتماعی بوده است. انبوه نهاد و سازمان به ظاهر فرهنگی و بلعنده بودجههای کلان فرهنگی تاکنون نتوانستهاند، چندان که باید، زیست اجتماعی ایرانیان را در مسیر درونیسازی فرهنگ کار در برابر فرهنگ کاهلی و فرصتطلبی، نفی خودمحوری و منفعتطلبی شخصی در جهت انتفاع کلان اجتماعی و ملی، مولدبودن در برابر دلالمسلکی و ابنالوقتبودن اقتصادی، خودباوری در برابر خودباختگی، آیندهگرایی توسعهخواهانه در برابر گذشتهگرایی متصلب و بسیاری خلق و خوی سازنده دیگر دگرگون کنند. هر که بر این اریکه اجرایی جلوس کند، در برابر خود، انبوهی هنرمند بالقوه و بالفعل خواهد دید که زیرساخت کافی برای کار و کنش، بودجه کافی برای مولدبودن و مخاطب کافی برای مصرف محصولات فرهنگی آنها وجود ندارد. آماس آماتوریسم و تشتت سازمانی در تولید و عرضه حرفهای هنر، افزایش روزافزون دانشآموختگان هنر به جامعه هنری بسیار کمبرخوردار اقتصادی و اجتماعی، کاستیهای قانونی در حمایت از تولید آثار، شرایط مبهم قانونی در نظارت بر فعالیتهای هنری، فقدان امنیت شغلی و ناروشنبودن جایگاه مشاغل هنری در برخورداری از خدمات سلامت و تأمین اجتماعی، فضای امنیتی حاکم بر فضای فعالیت هنری ازجمله معضلات تاریخی هنر و هنرمندان ایرانی بوده است که با وقفه ناگزیر در همهگیری کرونا و تعطیلیهای اجتنابناپذیر تولید و عرضه هنر در بازار فرهنگی، جامعه هنری را در تنگنایی مضاعف قرار داده است که دولت جدید را با عصبیت انباشته، ناامیدی روبه تزاید و خستگی مایل به فرسودگی آنها روبهرو خواهد کرد. نادیدهانگاشتن این گروه مرجع اجتماعی برای دولت جدید و فقدان برنامهای مشکلگشا برای حال و آینده کنشگران عرصه فرهنگ و هنر اعتدال اجتماعی را دچار ناترازی و فرصتهای انسانی برای توسعه سیاسی و اقتصادی را دچار نقصان خواهد کرد. یکی از دلایل فروکاست اخلاقی جامعه و زوال تدریجی فرهنگ عمومی، کاستیهای مزمنی است که کنشگران فرهنگی و هنری را به جای اندیشیدن بلند و متعالی و خلق آثار مؤثر و فرهنگساز، به گرداب چهکنمهای معیشتی و چالش زیست شرافتمندانه انداخته است. دولت جدید باید بداند که عصبیت فرونشستنی، ناامیدی زدودنی و خستگی از تن و روح بهدر شدنی است، اما فرسودگی این جماعت فرهنگمدار را اگر درنیافته شوند، درمانی نخواهد بود.