قلب تپنده بندر
چند سطری درباره زندگی ابراهیم منصفی و نگاهی به مستند «چی چکا قصه شب» به مناسبت بیستوچهارمین سالروز خاموشی او
مهرداد طبرسی- روزنامهنگار
«دردی/ چه تلخ و ناگفتنی است/ زیستن/ در بیپناهی و تنهایی/ چه رنج ناب و ژرفی است/ زندگی/ این سان که/ بر من میگذرد/ چه اشتیاق هولناکی/ آه/ از من بیپناه/ آه!»
زمانی که ابراهیم منصفی (رامی) در اول تیرماه سال 1376در بندرعباس دنیا را ترک کرد شاید گمان نمیکرد که کمتر از یکی، دو دهه بعد شهرت و محبوبیت او آنقدر فراگیر شود که به شمایل موسیقی جنوب تبدیل شود و بسیاری از خوانندگان، آهنگهای او را بازخوانی کنند و خیل کثیری از جنوب و شمال تا شرق و غرب و عارف و عامی در زمره دوستداران او قرار بگیرند و در جستوجوی زندگی و آثار او برایند و آهنگهای جاودانهاش همه جا شنیده شود. شاید اگر میدانست در مرگ خودخواسته تأمل بیشتری میکرد.
ابراهیم منصفی فقط خواننده یا خنیاگری نوگرا نیست، او شخصیتی هنری است که زیست و سلوک هنرمندانه ویژهاش او را از همنسلان خود متمایز میکند و بیتردید بخش عمده جذابیت شخصیت او را باید در سلوک هنرمندانهاش دانست. در عین حال کارنامهای درخورتوجه در عرصههای گوناگون دارد؛ ازجمله سینما و موسیقی و شعر. نقش او بهعنوان یکی از شاعران نوگرای جنوب انکارناشدنی است. در عین حال در موسیقی، ابراهیم منصفی آغازگر رویکردی است که بعد در کسانی مثل سهیل نفیسی و ناصرعبداللهی و حتی به شکلی در خوانندهای مثل محسن نامجو و دیگران ادامه پیدا میکند.
خوشبختانه همت دوستداران او آنقدر بوده است که همه شعرها و آهنگهای او را یک جا گردآوری کنند و وبسایت جامعی از آثار او فراهم آورند.
در سالهای اخیر مستندهایی درباره ابراهیم منصفی ساخته شده است ازجمله مستند «چی چکا قصه شب» و «واکس چه». چی چکا قصه شب، ساخته رها فریدی که در صف انتظار برای نمایش در سینمای هنر و تجربه بود و پس از شیوع کرونا به تازگی در پلتفرمهای آنلاین به نمایش درآمده است. کارگردان، همه کوشش خود را برای بهدستدادن تصویر کاملی از ابراهیم منصفی انجام داده است، ازجمله تصویرهای قدیمی که از او در فیلمهای دیگر موجود بوده است؛ مثل فیلمهایی که او در دهه50 بازی کرده و مستندی که در دهه70 از زندگی او ساخته و هیچگاه پخش نشده بود و فیلمهایی که از مادر او موجود بوده است. در عین حال به سراغ دوستان قدیمی او نیز رفته است. کارگردان میکوشد اطلاعات و تصویرهای تازهای درباره ابراهیم منصفی ارائه کند؛ ازجمله زندگی او همراه پدربزرگش که سرایدار معبد هندوهای بندرعباس بوده یا نحوه انتخاب نام هنری رامی و....
اما چی چکا قصه شب، قدری تصویرهای اضافه دارد. کارگردان از آنهاست که گمان میکند هر آنچه در مستند میآید، باید معادل تصویری داشته باشد، مثلاً وقتی نام بندرعباس آورده میشود، تصویری از بندر و زنان را در حال پاککردن میگو نشان میدهد و وقتی اختلاف بین شیعه و سنی مطرح میشود مسجدهای شیعه و سنی را نشان میدهد و وقتی بحث به حضور او در تعزیه در سالهای کودکی میرسد، تصویری از تعزیههای امروز میآورد. تصویرهای اضافه قدری آهنگ مستند را کند کرده و تمرکز را از موضوع اصلی گرفته است.
مستند چیچکا قصه شب، میتوانست قدری بیشتر، آثار ابراهیم منصفی ازجمله شعرها و آهنگهای او را واکاوی کند و کسانی را جلوی دوربین بیاورد که قدری تخصصیتر درباره آثار او سخن بگویند. بیتردید در میان انبوه دوستداران او در سالهای اخیر کسانی پیدا میشوند که جدیتر آثار او را بررسی کرده باشند و بتوانند درباره جزئیات فنی کارنامه هنری او سخن بگویند.
با این همه، چی چکا قصه شب برای دوستداران ابراهیم منصفی غنیمتی است و امید است بهزودی امکان تماشای مستند واکس چه که در جشنواره سینماحقیقت با استقبال فراوان مواجه شده بود، نیز در پتلفرمهای آنلاین فراهم شود و دوستداران رامی بتوانند بیشتر درباره شخصیت محبوبشان بدانند.
مرگم اینک/ از کمینگاهی ناپیدا/ به نظاره/چشم بر در/ دوخته است/ مرگ/ به هیأت یک صیاد/ در «کُچه» امن مقدّرش/ / دیده بر دیدگاهم دارد/ تا بچکاند ماشه سرنوشتم را/ با سلاح نامرئی کارسازش/ که خون و حماسه و شوری دیگر است/ تباهی من/ در روایت عشق و نامرادی/ بیکه زبان گفتاریم باشد/ با تو مرگا!/ لرزیده است بارها لبانم/ از وهم حضورت/ از حِسّ وحشتی عظیم/ در مهرههای کمرگاهم/ ترسان و تنها/ بهخود گریختهام/ به پناهِ آخرین توان خویش/ از تو جان به در بردهام/ این زندگیست/ که باز آمده/ و خواهد آمد/ مرگا!/ چه میکنی با من/ که زندگی را میخواهم؟