اسرائیل پس از نتانیاهو
رحمان قهرمانپور- کارشناس خاورمیانه
در تحلیل تحولات اخیر اسرائیل و تغییر احتمالی نخستوزیر این رژیم نباید فراموش کرد که «ائتلاف ضدنتانیاهو» از مدتها قبل شکل گرفته و فعالیت خود را آغاز کرده بود. در حقیقت چهارمین انتخابات زودهنگام اسرائیل عملا به عرصهای برای رأی سلبی علیه او تبدیل شده بود. بر این اساس مهم نبود که کدام جریان یا شخصیت به قدرت برسد، بلکه اولویت این ائتلاف، کنارزدن نتانیاهو از قدرت تعیین شده بود. بهطور مشخص رسانهها و احزاب رژیم صهیونیستی فعالیتهای چشمگیری در این زمینه انجام دادند. شکلگیری چنین ائتلاف گستردهای، دلایل متعددی داشت؛ ازجمله اینکه نتانیاهو راستگرایی افراطی در اسرائیل را تقویت کرده است. برای مثال گروههای راست افراطی که به منازل شهروندان فلسطینی در منطقه شیخ جراح قدس حمله میکردند عمدتا مورد حمایت نتانیاهو قرار داشتند. از سوی دیگر یکی از محورهای اصلی چالش علیه نتانیاهو، تلاش وی برای اعمال نفوذ در دستگاه قضایی، تعیین شخصیتهای نزدیک به او در وزارت دادگستری و... به شمار میرفت.
نکته قابل توجه این است که بحران شیخ جراح در مرحله اول، زمینهای برای شکست ائتلاف ضدنتانیاهو و حرکت بهسوی برگزاری انتخابات پنجم بود. میدانیم که تاکتیک عمومی سیاستمدارانی نظیر نتانیاهو برای انتخابات، «امنیتیکردن فضا» است. در حقیقت نتانیاهو و برخی دیگر از رهبران سیاسی همچون اردوغان، ترامپ و... که از آنها با عنوان «عوامفریب» یاد میشود، کمپینرهای حرفهای هستند. در این میان تأکید نتانیاهو دائما بر امنیتیکردن فضا بوده است. برای مثال با مروری بر انتخاباتهای اخیر اسرائیل میبینیم که همواره چندماه پیش از موعد رایگیری، مسائلی نظیر ایرانهراسی یا تهدید حماس از سوی نتانیاهو مورد تأکید قرار گرفته است. اما این تاکتیک در آخرین دور انتخابات بهدلیل تقویت ائتلاف ضدنتانیاهو و حضور جریانات راستگرا در آن، دیگر کارایی سابق خود را از دست داده بود. از سوی دیگر با وجود آنکه نتانیاهو سخنران بسیار قهاری است و میتواند موج قدرتمندی در جریان تجمعات انتخاباتی بهپا کند بهدلیل کرونا در این زمینه نیز با محدودیت روبهرو بود. البته فرایند واکسیناسیون اسرائیل تاحدی فضا را برای برقراری تجمعات انتخاباتی فراهم کرد اما درنهایت نتانیاهو موفق نشد رأی کافی برای عبور از بحران سیاسی را بهدست آورد. به این ترتیب بحران شیخ جراح آخرین راهکار نتانیاهو بهمنظور امنیتیکردن فضا و زمینهسازی برای انتخابات پنجم بود. او تصور میکرد در سایه سیاست امنیتیسازی، رأی بالاتری در انتخابات بعدی خواهد داشت. اما 3عامل باعث شد معادله به ضرر نخستوزیر اسرائیل تغییر یابد:
1-عدمهمراهی ارتش: گزارشهای موجود نشان میدهد که ارتش با ادامه روند جنگ غزه مخالف بوده و برای توقف آن به دولت فشار آورده است. در این زمینه باید توجه داشت که جنگ اخیر غزه از جهات متعددی نسبت به سایر درگیریهای نظامی میان حماس و رژیم صهیونیستی متفاوت بود. ازجمله مهمترین این تفاوتها میتوان به تکثر جبهههای درگیری اشاره کرد. میدانیم که در جنگ 11روزه اخیر علاوه بر غزه، حملاتی از جنوب لبنان و حتی داخل سرزمینهای فلسطینی اشغالشده در 1948 علیه رژیم صهیونیستی صورت گرفت. این در حالی است که شهروندان فلسطینی مهاجر در اردن نیز خواستار ورود به خاک کشور خود شده بودند. این وضعیت نگرانی ارتش اسرائیل را بهدنبال داشت. در عین حال نباید فراموش کرد که وزارت دفاع اسرائیل هماکنون در اختیار بنیگانتز بهعنوان یکی از سرسختترین مخالفان نتانیاهو قرار دارد.
2-فشار بایدن: بهنظر میرسد نتانیاهو انتظار داشت رئیسجمهور جدید آمریکا تحمل و صبر بیشتری نسبت به جنگ غزه داشته باشد اما مواضع بایدن و بلینکن نشان داد آمریکا بیش از گذشته در پرونده فلسطین نقشآفرینی کرده است. از سوی دیگر جنگ غزه باعث شد موضوع فلسطین بهطور جدیتری در دستور کار کاخ سفید قرار گیرد.
در حقیقت کاخ سفید ناچار به مداخله در این پرونده شده و فشارهای بایدن برای توقف جنگ، در چرخش معادلات به ضرر نتانیاهو مؤثر بود.
3-تقویت ائتلاف ضدنتانیاهو در سطح جامعه: در جریان جنگ اخیر، تنها شهرکهای مجاور غزه زیر آتش حملات حماس قرار نداشتند و دامنههای این موشکها، بزرگترین شهرها در سرزمینهای اشغالی را هم در بر گرفته بود. این پدیده، تاکتیکی بیسابقه از سوی حماس علیه رژیم صهیونیستی بهشمار میرفت و در افزایش فشارهای داخلی و اجتماعی علیه نتانیاهو برای توقف درگیریها مؤثر واقع شد.
معامله قرن و توافق هستهای پس از نتانیاهو
پیش از پرداختن به سیاستهای کلان رژیم صهیونیستی پس از نتانیاهو باید توجه داشته باشیم که بلوک ضدنتانیاهو از جریانهای متعدد تشکیل شده؛ جریاناتی که تنها نقطه اشتراک آنها عبور از نتانیاهو است! چنین دولت ائتلافی نمیتواند درخصوص مسائل حساسی نظیر معامله قرن تصمیم جدی و منسجمی اتخاذ کند. البته نمیتوان انکار کرد که اختلافات داخلی اسرائیل بر سر معامله قرن نسبت به موضوعاتی نظیر انتقال سفارت آمریکا به قدس یا اعمال حاکمیت این رژیم بر جولان کمتر است اما در هرحال این دولت ائتلافی شکننده خواهد بود. درواقع اولویت اصلی این ائتلاف، قطعیشدن محاکمه نتانیاهو ظرف دوسال آینده و جلوگیری از بازگشت او به سیاست است. بدون شک با عبور از این مرحله، اختلافات داخلی میان نیروهای متعارض ائتلاف نمایان خواهد شد. از سوی دیگر باید توجه داشت که بستر اجتماعی اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بهسوی راستگرایی متمایل شده است. بر این اساس هرگونه امتیازدهی به فلسطینیها، تشدید اختلافات داخلی در رژیم صهیونیستی را بهدنبال دارد. هماکنون جامعه اسرائیل از نظر سیاسی بهشدت قطبی شده و ایجاد اجماع در چنین جوامعی کار بسیار دشواری است. موضوع پرونده هستهای ایران نیز در داخل رژیم صهیونیستی از سوی چندین نهاد و سازمان، ازجمله موساد، اطلاعات ارتش، دفتر نخستوزیری و البته وزارت خارجه بهعنوان هماهنگکننده اداره میشود. اگرچه در مصادیق این حوزه، نظیر سیاستهای خرابکاری هستهای یا حمله به کشتیهای ایران نیز روشن است که میان موساد با اطلاعات ارتش یا حتی شورای امنیت ملی اختلاف نظر وجود دارد. با وجود این نتانیاهو به دودلیل از نفوذ و تأثیرگذاری ویژهای در پرونده هستهای ایران و سایر موضوعات با حساسیت مشابه برخودار بود. از یک سو نظام پارلمانی اسرائیل اختیارات ویژهای را برای نخستوزیر درنظر گرفته است و از سوی دیگر، شخص نتانیاهو بهدلیل حضور بیش از 10سال در راس قدرت (امری بیسابقه در تاریخ اسرائیل) تواناییهای خاصی در اداره چنین پروندههایی داشت. بنابراین نحوه تعامل اسرائیل با پرونده هستهای ایران پس از نتانیاهو بدون شک تغییر میکند اما این تغییر بهمعنای پذیرش ایران هستهای یا انفعال نسبت به مذاکرات نخواهد بود و صرفا شیوه تعامل این رژیم را شامل میشود.