• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
سه شنبه 11 خرداد 1400
کد مطلب : 132146
+
-

جوانی‌ات را گذاشتی شدی «محمود فکری»!

در مورد یک ژست طلبکارانه که بین پیشکسوتان ایرانی رایج است


استقلال التهاب دارد، اعضای هیأت‌مدیره با هم اختلاف دارند، مشکلات بالا گرفته و هزار مسئله دیگر وجود دارد. در چنین شرایطی محمود فکری لب به سخن گشوده و با ادبیاتی تند، برخی صاحب‌منصبان استقلال را زیر سؤال برده است. به هیچ عنوان قصد مداخله در جزئیات داستان را نداریم، اما یک بخش از سخنان فکری جای تامل دارد؛«وقتی حرف می‌زنیم و مصاحبه می‌کنیم به بعضی‌ها برمی‌خورد و می‌گویند فکری که خودش تیم دارد و چرا دنبال استقلال است؟ بعد با لشکر فحاش‌شان در صفحات مجازی حمله می‌کنند. زمانی که جوانی‌ام را برای استقلال دادم، شما کدام گوری بودید؟ من حرف نزنم که شما به بخور بخورتان ادامه دهید؟» گفتیم که تمام داستان به کنار؛ اما این جمله «جوانی‌ام را برای استقلال گذاشتم» یک جوری است که نمی‌توان بی‌تفاوت از کنار آن عبور کرد.
استقلال، مثل پرسپولیس و خیلی از تیم‌های بزرگ دیگر اعتبار و شکوه و قدمت دارد. صرف عمر در این تیم‌ها ابدا منتی بر گردن آنها نیست. فوتبالیستی که پیشنهاد بهتر ندارد، شانس لژیونر شدن در اروپا برایش میسر نیست یا فرصت پولسازی در لیگ‌های عربی را ندارد، کجا را می‌تواند بهتر از پرسپولیس و استقلال برای بازی پیدا کند؟ اگر این آدم‌ها برای تیم‌شان زحمت کشیدند و عرق ریختند، در عوض به اسم و رسمی ماندگار دست یافتند. یکی مثل محمود فکری هر کار دیگری با جوانی‌اش می‌کرد، بعید بود به این نام و نشان برسد. حتی از نظر کسب مال و ثروت هم حضور در این تیم‌ها برای اغلب بزرگان سرخابی پرمنفعت بوده؛ بنابراین واقعا جایی برای منت گذاشتن باقی نمی‌ماند.
عبارتی مثل «جوانی‌ام را گذاشتم»، بیشتر برازنده دهان کسانی است که یک فداکاری بزرگ انجام داده باشند؛ مثلا کسی که برای طولانی‌مدت از یک عزیز بیمار نگهداری کرده باشد. پرسپولیس و استقلال مریض نبودند و نیستند. حضور کنار اینها هر بنده‌ای را «عزیز» می‌کند. نوش جان کسانی که به این موقعیت رسیدند؛ حتما لیاقتش را داشتند، اما دیگر جایی برای این حرف‌ها باقی نمی‌ماند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید