از ایده تا استارتاپ
یک سفر تحصیلی نسبتا کوتاه یک دانشجوی ساده فلسفه غرب به شهر رشت سرنوشت او و البته بخشی از صنعت نشر را تغییر داد. ورود کتابهای الکترونیک فارسیزبان به بازار ایران از زمانی پا گرفت که مجید قاسمی که خودش بسیار اهل کتاب خواندن بود، نتوانست کتابهای مورد علاقهاش را در این شهر نزدیک پایتخت پیدا کند و به قول خودش به «بنجلخوانی» افتاد. نتیجه این شد که بعد از چند گپ و گفت با اطرافیان تصمیم گرفت، پلتفرمی طراحی کند که مردم از طریق آن بتوانند کتابهای موردعلاقهشان را با موبایل و تبلت بخوانند. مجید قاسمی- مدیرعامل و بنیانگذار فیدیبو- داستان این استارتاپ کتابخوان را در گفتوگو با همشهری اینطور روایت میکند.
ایده، برآمده از شهرهای کوچک
شهرهای کوچک حتی آنهایی که نزدیک تهران هستند، بهخاطر شبکه سنتی توزیع کتاب عملا کتابفروشی چندانی ندارند، تقاضای کتاب در آنها کمتر است و بالطبع درآنجا عرضه کمتری هم صورت میگیرد. این مشکلی بود که مجید قاسمی، سالها قبل وقتی برای تحصیل مدتی را در این شهر گذرانده بود، آن را از نزدیک لمس کرد. «با اینکه رشت به تهران نزدیک است و مسافران زیادی هم به آنجا رفتوآمد دارند اما زمانی که آنجا رفته بودم دو کتابفروشی بیشتر نداشت. »
او با کتابفروشها حرف زد و درباره دغدغهشان پرسید: «سیستم توزیع کتاب چندپاره و غیرمنسجم بود. خود کسب و کار هم سیستم سنتی و قدیمی داشت و عرضه چندانی برایش وجود نداشت. تنها کاری که برای ترمیم این شبکه میتوانستیم انجام دهیم، این بود که پول زیادی به این سامانه تزریق شود. این یعنی باید تقاضا بالا میرفت، قیمتها پایین میآمد و کیفیت بیشتر میشد. کتابخوان کیندل آمازون راهحلی بود که آن زمان اجرا شده و خیلی هم موفق بود. با خودم فکر کردم، یک سال روی این پروژه وقت میگذارم، اگر بهجایی رسید که آن را ادامه میدهم و در غیراینصورت، درسم را ادامه میدهم.»
چالش پول، ناشر و کتابخوان
راه انداختن یک کسب و کار تازه، آنهم به شیوه استارتاپی تا همین چند سال پیش ناشناخته بود. قاسمی اما یک سرمایهگذار در این حوزه را پیدا کرد، نقشهاش را برای او گفت و توانست سرمایه اولیه مورد نیازش را از این طریق بهدست بیاورد. حدود یک سال و نیم بهصورت آزمایشی روی پروژههایش کار کرد و در نهایت، در سال 1392استارتاپ بهصورت رسمی وارد بازار شد.
او برای راهاندازی سیستمش، فایلهای Word کتابها را – که یکی از مهمترین داراییهای هر انتشاراتی است - از ناشرها گرفته و آن را روی پلتفرم خودش قرار داد. برای جلب اعتماد ناشران که نتیجه زحمت چندین ماههشان را در اختیار او بگذارند، قاسمی راهحلهایی ارائه کرده بود: «نتیجه نظرسنجیهایم را به آنها نشان میدادم. این نظرسنجیها نشان میداد، خیلی از مردم کتابها را از راه غیرقانونی دانلود میکنند، صرفا به این دلیل که راه قانونی برای اینکار نمیشناسند. من به ناشرها گفتم، با اینکار فروش غیرقانونی کمتر میشود و بازار شما گسترده خواهد شد که درنتیجه آنها قانع میشدند. »
خلق بازار جدید؛ کتابنخوانها
فیدیبو هرچند روی میزان فروش کتاب تأثیر گذاشته اما بازار کتابهای چاپی را خراب نکرده است چون به گفته قاسمی، مخاطب هدف این استارتاپ، گروه خاصی بودند: «کتابهای چاپی را عموما کتابخوانها میخوانند و کتابهای الکترونیک و موبایلی بیشتر مورد توجه گروهی است که سرشان مدام در گوشی تلفن است و عمدتا کتابخوان نیستند. بعضی از مشتریهای ما هم کتابخوان هستند اما آن را قبل از خواب میخوانند. آنها برای زمانهای هدر رفتهشان در مترو و اتوبوس کتاب همراهشان نمیبرند. »
تمرکز روی کار و نوآوری مداوم
به گفته قاسمی، آنچه باعث موفقیت در کار میشود، تمرکز کردن روی یک پروژه خاص است: «شرکتهای دیگری هم ممکن است کار مشابهی انجام بدهند اما کتابفروشی آنلاین، بخشی از کار آنهاست. درصورتی که ما تمام تمرکزمان روی همین موضوع است.» بهخاطر همین تمرکز، گروه میتوانند نوآوریهایی در این حوزه داشته باشند که توجه رسانههای مهم دنیا را نیز جلب میکند: «ما برای نخستین بار در دنیا ایده فیدیباکس را که یک سری جعبه کتاب آنلاین در مترو است، ارائه داده و آن را ثبت کردیم. هر کسی با اسکن کد روی این جعبه تا یک ساعت میتواند رایگان کتاب بخواند. این ایده آنقدر بکر بود که رسانههای فرانسوی مهم دربارهاش نوشتند و به آن توجه نشان دادند اما درمقابل مردم خودمان چندان این طرح را جدی نمیگیرند.