مسعود میر/ خبرنگار:
دهه60 در تاریخ معاصر ایران آنقدر ماجرا دارد که دست خالی سینمای داستانی و مستند ایران حالا حالاها بتواند از این برش تاریخی لقمه بگیرد و البته مخاطب را غافلگیر کند. محمدحسین مهدویان احتمالا همین جمله ابتدایی این یادداشت را باور دارد که حالا بعد از 2فیلم سینمایی تشویق شده دوباره سراغ ساخت مستند رفته و نشان داده که قواعد بازی را به درستی آموخته است. «ترور سرچشمه» روایت آدمهایی است که در شب هفتم تیرماه سال 60بسته به موقعیت شغلی و سازمانیشان، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی را بهگونهای متفاوت از عوام از سر گذراندند. مهدویان شاهدان مستندش را به یک اتاق دکور شده به سبک اتاقهای بازجویی فرامیخواند و تلاش دارد از مجموعه خردهروایتهای گاه متناقض شاهدان، تصویری نسبتا دقیق از زندگی و ترور مردی بهدست دهد که بودنش در جریان انقلاب بسیار مؤثر بود. شهید بهشتی در شب حادثه همراه تعدادی از وزرای دولت و اعضای حزب جمهوری اسلامی ابتدا به قرار جلسات هفتگی به بررسی موضوع گرانیها میپردازند اما بحث خیلی زود به تحرکات پیرامون برکناری بنیصدر و البته انتخاب رئیسجمهور آینده کشیده میشود. رئیس دستگاه قضا در آن روزهای پرالتهاب بیش از پیش مورد هجوم تهمتها از سوی نیروهای مقابل نظام جمهوری اسلامی واقع شده و سرانجام هم قربانی همین تسویه حسابها میشود. در کنار این روایت عمومی از موضوع انفجار دفتر حزب جمهوری و البته شهادت دکتر بهشتی، کارگردان اما خیلی رندانه سراغ آدمهایی میرود که در این سالها کمتر در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور به چشم آمدهاند؛ از رئیس دفتر دادستان انقلاب در آن سالها گرفته تا مسئول کمیته و البته کارکنان بینام و نشان دفتر حزب جمهوری اسلامی که سالهاست پروندهها و البته خودشان در بایگانی تاریخ فراموش شدهاند. روایت هوشمندانه و دراماتیک فیلمساز از دل مصاحبههای متعدد مستندش به خوبی جریان مییابد و شاید شرح موضوع ساده خروج از دفتر حزب به بهانه خرید بستنی برای حاضران در جلسه، توسط محمدرضا کلاهی که بهعنوان عامل اصلی بمبگذاری هفتم تیرماه 60شناخته میشود ازجمله این زیرکیهاست. به اینها اضافه کنید استفاده بجا از تصویر یکی از مجادلات شهید بهشتی و مرحوم منتظری را و البته نقلقولی از حسن روحانی، رئیسجمهور را که توسط فرزند شهید بهشتی درباره تلاش ایشان برای جا انداختن مفهوم جمهوریت در نظام گفته میشود. محمدحسین مهدویان هرچند میتوانست در ساخت مستندش بیخیال فرم اعتراف گونه گفتوگو با شاهدان حادثه شود اما باید تأکید کرد که او هموارکننده راهی است که بسیاری از مستندسازان ایرانی علاقهمند به تاریخ معاصر از این پس در آن بسیار قدم خواهند زد