سینگلترک و امپیتری
ظهور خوانندگان بیمجوز و معرفی گسترده آنها
حسین عصاران
از میانههای دهه80 و با دسترسی همگانی به سیستمهای شنیداری دیجیتال و گسترش نسبی اینترنت و از آن مهمتراقبالگیری رسانههای دیداری غیردولتی (موسوم به ماهوارهای) مناسبات تولید، تبلیغ و انتشار ترانه نیز بهطور بنیادین زیرورو شد. اگر تا پیش از این، قالب انتشار ترانه بر مبنای تولید و ضبط چند کار و انتشار جمعی آنها به شکل «آلبوم» تعریف شدهبود، از میانههای دهه80 بود که به پشتوانه سادگی و فراگیری تکثیر و انتقال فایل دیجیتال ترانهها، کارورزان تازهکار این عرصه هم زحمات و تبعات وقتگیر مجوزگیری رسمی و تولید آلبوم را کنار نهادند و به تولید «تک تراک» یا «سینگل تراک» و انتشار بیمجوز آنها روی خوش نشاندادند و اینچنین بازی دو سر بردی را پیش گرفتند؛ چرا که از یک سو مناسبات سختگیرانه، بیضابطه و سلیقهای شوراهای ارزشیابی نهادهای رسمی را از پیشروی تولید کارهایشان برمیداشتند و از سوی دیگر هم پخش غیررسمی و بهاصطلاح غیرمجاز، مایههایی از مخالفخوانی و گذر از خطوط قرمز را به کارشان پیشکش میکرد. همچنان که راهکارشان در منظمکردن نام کلامپرداز، آهنگساز و خواننده در مقدمه هر ترانه، نهتنها معضل بیشناسنامهبودن کارشان را مرتفع میکرد، بلکه با گوشزد کردن نام آنها در هر بار شنیدن، کمکیار یادسپاری بیشترآنها هم میشد. به بیان دیگر اگر تا پیش از این مجوزگیری از شوراهای ارزشیابی وزارت ارشاد برای اجرا و انتشار ترانه، امکانی برای آغاز راه خوانندگان محسوب میشد، از این به بعد و با وجود چنین میانبری تمرکز و الزام به مجوزگیری، سوت آغاز رقابتی نابرابر را در مقابل شبکه بهاصطلاح غیرمجاز به صدا درمیآورد. کشف این گریزراه در سالهای میانی دهه80 به معرفی گسترده خوانندگانی چون فرزاد فرزین، بنیامین بهادری، بهنام صفوی، رضا صادقی، محسن چاووشی و... منجر شد؛ خوانندگانی که پس از مشهور شدن توانستند با راهنمایی و حمایت تهیهکنندگان شناختهشده و ابراز ندامت و تعهد به پیگیری فعالیتهای هنری بر اساس موازین وضع شده، به مجوزهای لازم برای فعالیت رسمی هم دست یابند. آنان از راه میانبر بهتر از خوانندگان محبوب و معروف مجوزدار رسیده بودند و دوشادوش آنها و چه بسا بیشتر از آنها از فواید سرشار اجراهای زنده نیز بهرهمند شدند. در تحلیلی امروزین شکلگیری این فرایند مسموم را میتوان نتیجه غیظ فرهنگی توده مردم نسبت به ضوابط رسمی نهادهای فرهنگی قلمداد کرد که انتخابهایشان را بیشتر به چهرههای معرفیشده توسط رسانههای غیررسمی معطوف میکنند و در تداوم فرهنگ مصرفی روزمرهشان به آنهاپروبال میدهند.