• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
شنبه 20 دی 1399
کد مطلب : 121277
+
-

از کوچه و اقاقیا

بداعت‎‌‎های زبانی در آثار راضیه تجار

نثر
از کوچه و اقاقیا


علی‌اکبر شیروانی

راضیه تجار «هفت‌بند» کارش را آغاز کرد و بند به بند در سال‎‌‎های بعد داستان نوشت و کتاب منتشر کرد و در بطن جریان‎‌‎های ادبی بود. تجار ورِ زنانه داستان‎‌‎ها و شخصیت‎‌‎هایش را با دغدغه‎‌‎های سال‌های دهه60 و دهه‎‌‎های بعد پیوند زد؛ از جنگ و زنان جنگ‌نوشت، درباره نگرانی‎‌‎ها و دل‎‌‎آشوبی‎‌‎های سلسله مستمر بحران‎‌‎ها قلم زد و در همه اینها رگه‎‌‎هایی از گذشته‎‌‎گرایی را با آرمان‎‌‎ها توأمان دید. نثر و زبان تجار ساده، پیوسته و در چارچوب مشخص است و از همین رو نمونه‎‌‎ای پرخواننده برای داستان‎‌‎نویسی دوره‎‌‎اش بود.
 بداعت‎‌‎های زبانی در کارهای تجار هست اما غلبه ندارد و مضمون داستان‎‌‎هایش بیش از آنچه هست، طلب نمی‎‌‎کند. کارهای راضیه تجار پایی در ادبیات زنانه و پایی در ادبیات نخبگانی دارد و نقیصه بر کارش، استحکام پیوند زبان و مضمون است. مرور پرونده دهه‌60 و سال‌های پس از آن بی‎‌‎نگاه و مرور کارهای راضیه تجار ناقص است.
«شب، یک شب‎‌‎ِ گرفته ابری است. کاج‎‌‎ها، آرام و پرسکون، ایستاده‎‌‎اند. از زیر‎‌‎زمین صدا می‎‌‎آید. انگار کسی یا کسانی آه می‎‌‎کشند. عزیز جایش را پهن کرده و خوابیده است. جای مرا هم انداخته است؛ تشکی با ملافه سفید و لحاف اطلس گلدار. اما خواب از من دور است و من با آن بیگانه. بر لب درگاه اتاق می‎‌‎نشینم و به شب نگاه می‎‌‎کنم که نیاز به باریدن دارد و به شعله سرخ چراغ که از پس پنجره خورشیدی اتاق، پنبه‎‌‎ها را به وهم خاکستر می‎‌‎کشاند. برهنه‎‌‎پا از پله‎‌‎ها پایین می‎‌‎روم. بر آجر‎‌‎فرش‎‌‎ها به‌دنبال رد‌‎پای آهو می‎‌‎گردم. در‎‌‎ِ اتاق پنبه‎‌‎ها باز است. تلنگری می‎‌‎زنم و باز‎‌‎ترش می‎‌‎کنم. خزیده بر زمین، جسمی سیاه و بی‎‌‎حرکت، بر دستی قلمی و بر جلو رو کاغذی، با یک جفت چشم که چون زغالی گداخته می‎‌‎سوزاند. می‎‌‎لرزم چون سیم تاری از زخمه‎‌‎ای. مجید، این تویی؟ تکان نمی‎‌‎خورد؛ حتی دستش هم».

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :