موبایلهای کیلویی
تجمل، احساس حقارت و خودکمبینی
جمال رهنمایی
صحنه شگفتآوری در اوایل دهه70 کم و بیش در مجامع عمومی و مجالس خانوادگی مشاهده میشد، دستگاههای ناآشنا و زمختی بود که زنگ میخورد و صاحب دستگاه بهوسیله آن مکالمه میکرد. گوشیهای سنگین و بزرگ تلفن همراه «ساژم» هماندازه بیسیمهای بزرگ نظامی بودند که در فیلمهای سینمایی آن را دیده بودیم. تلفن همراه وارد زندگی ایرانیان شده بود.
از سال1373 ثبتنام برای تلفن همراه عمومی شد. قیمت رسمی هر سیم کارت تلفن همراه 500هزار تومان بود که بهدلیل اجباریبودن خرید گوشی از شرکت مخابرات حدودا یک میلیون و200 هزار تومان میشد. البته قیمت این دستگاه و سیم کارت آن در بازار بیش از 3میلیون تومان بود؛ معادل قیمت 3 دستگاه اتومبیل پیکان صفرکیلومتر که آن هم برای خودش کالایی والامقدار بود.
تلفن همراه کمکم عمومیتر شد و با استقبال فراگیر مردم این وسیله ارتباطی از یک کالای لوکس و تجملی و مختص ثروتمندان و بوروکراتهای ردهبالا خارج شد. موبایل در این سالها یک وسیله تجملاتی و موجبات تفاخر بود؛ تفاخری که امروزه هم با داشتن شمارههای رند چندصد میلیونی و حتی میلیاردی ادامه دارد. چرا ما ترجیح میدهیم به هر ترتیبی که شده میان دیگران خاص و منحصر بهفرد باشیم و یک سرو گردن از دیگران بالاتر و بهتر دیده شویم؟ این حس سرآمدی میتواند با ظاهر متمایز، لباسهای خاص، عناوین اجتماعی و شغلی یا امکانات مادی باشد.
احساس منحصر بهفرد و خاصبودن واکنش طبیعی ما در هنگامی است که متوجه مستقلبودن از وجود خالق خود (مادر) میشویم. کودک با کشف این واقعیت و تواناییهایی که آهسته آهسته پیدا میکند حس لذتبخش و غرورآفرین خودبسندگی، خودکفایی و هویتیابی را تجربه میکند؛ حتی اگر این توانایی برداشتن یک شیء یا چند قدم راهرفتن باشد. این غرور و خودشیفتگی اولیه و مسحور خویشتنشدن، راز بزرگ ورود به زندگی و علاقهمندی کودک به خویشتن و دنیا بوده و برای بقای او ضروری است. فرایند سالم رشد باید بتواند این دیدگاه را واقعگرایانه و تعدیل کند و در غیراین صورت با بزرگسالی کودکمآب و خودشیفته روبهرو خواهیم شد. روبهرونشدن با خود واقعی در بزرگسالی میتواند خودش را به شکل جایگزینکردن ارزشهای مادی به جای ارزشهای فردی و احساس حقارت و بیارزشی و تلاش بیامان برای کسب برتری و منحصر بهفردبودن جهت پرکردن این خلأ احساس بیارزشی خواهد داد.