• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
شنبه 15 آذر 1399
کد مطلب : 117717
+
-

ورق جنگ برگشت

576روز

576روز


 علیرضا احمدی  
 
576روز پس از خروج غم‎‌‎انگیز آخرین نیروهای ایرانی از خرمشهر در 4آبان1359 که بعد از حدود 35روز دفاع جانانه نیروهای ارتش، به‎‌‎ویژه تکاوران نیروی‎‌‎دریایی و گروه‎‌‎های مقاومت مردمی به فرماندهی شهید محمد جهان‎‌‎آرا رخ داد، رزمندگان ایرانی در سومین روز از خرداد1361 با پایان موفقیت‎‌‎آمیز عملیات بیت‎‌‎المقدس، فاتحانه به خونین‎‌‎شهر بازگشتند تا این نبرد به‎‌‎عنوان نقطه عطفی در جنگ هشت‌ساله ایران و عراق مطرح شود.
فتح خرمشهر بزرگ‎‌‎ترین پیروزی نظامی ایران در جنگ بود و عراق با تحمل خسارات لجستیکی و تلفات نیروی انسانی زیاد، مجبور به ترک این شهر شد که به سنگین‌شدن کفه نبرد به سود ایران نیز انجامید. این تحول مهم در صحنه دفاع‌مقدس، جایگاه صدام را که فرمانده کل قوای عراق بود، درمیان مردم و همچنین در حزب بعث متزلزل کرد، تا جایی که حتی زمزمه‎‌‎هایی درباره رئیس‎‌‎جمهوری مجدد حسن ‎‌‎البکر هم شنیده می‎‌‎شد که صدام را مجبور کرد در اجلاس حزب بعث با پذیرش مسئولیت شکست، استعفا کند، اما دوباره رأی اعتماد گرفت و به‎‌‎عنوان دبیرکل حزب بعث انتخاب شد. این درحالی بود که عراق از نظر اوضاع اقتصادی نیز در شرایط سختی به‎‌‎سر می‎‌‎برد؛ سوریه از فروردین1361 لوله‎‌‎های نفت عراق به مدیترانه را بسته بود و کشورهای عربی نیز با طولانی شدن جنگ و ناتوانی بعثی‎‌‎ها در برهم زدن معادلات حاکم بر صحنه نبرد، از حجم کمک‎‌‎های مالی خود به این کشور به شکل محسوسی کاستند و عراق مجبور شد بعضی از طرح‎‌‎های توسعه خود را رها کند.
 
صدام در موضع ضعف
در چنین شرایطی تحولات لبنان و حمله اسرائیل به جنوب این کشور فرصتی به صدام داد تا با چراغ سبز نشان دادن به طرح صلح هیأت ویژه سازمان کنفرانس اسلامی که با تأکید بر خطرات حمله رژیم صهیونیستی به یک کشور مسلمان، از ایران و عراق می‎‌‎خواست به جنگ پایان دهند، راه گریزی از شرایط بغرنج پس از بازپس‎‌‎گیری خرمشهر بیابد.
صدام بی‎‌‎درنگ پیشنهاد صلح را پذیرفت و در 21خرداد1361با صدور اطلاعیه‎‌‎ای خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد «آمادگی عراق را برای عقب‎‌‎نشینی فوری از شهرها و اراضی، ازجمله قصرشیرین، مهران، سومار و خسروی تا مرزهای بین‎‌‎المللی مصرح در قرارداد الجزایر» اعلام کرد. او در این نامه علاوه بر اینکه تصریح کرد عقب‎‌‎نشینی نیروهایش 2هفته به طول می‎‌‎انجامد، متعهد شد هر رأی داوری‌ای که از سوی سازمان کنفرانس اسلامی صادر شود را می‎‌‎پذیرد.
اکنون صدام برخلاف گذشته نه‎‌‎تنها حرفی از اختلافات 2کشور در اروندرود (شط‌العرب) و هویت عربی مناطقی مانند خوزستان و جزایر سه‎‌‎گانه نمی‎‌‎زد، بلکه در نامه دیگری به دبیرکل سازمان ملل در اول تیر1361 اعلام کرد بدون اینکه منتظر واکنش ایران یا سازمان ملل متحد بماند، عقب‎‌‎نشینی نیروهایش از عراق را آغاز کرده که این فرآیند، 10روزه تکمیل می‎‌‎شود. شورای امنیت هم در 21تیر با تصویب قطعنامه514 بر لزوم آتش‎‌‎بس تأکید و عقب‎‌‎نشینی نیروهای دوطرف به مرزهای شناخته‌شده بین‎‌‎المللی را تضمین کرد.
علاوه بر اهمیت نظامی عملیات آزادسازی خرمشهر که اجرای 4عملیات پیروز در 8ماه نشان‎‌‎دهنده تجدید قوای نظامی ایران بود، در بُعد سیاسی نیز عراق با از دست دادن خرمشهر به‎‌‎مثابه برگ برنده برای مهار ایران، شاهد پدید آمدن وضعیت جدیدی در صحنه سیاسی- نظامی جنگ بود که علاوه بر صدام، آمریکایی‎‌‎ها را هم به‎‌‎شدت نگران می‎‌‎کرد. بر همین اساس مسئولان رده بالای ایالات متحده، پیروزی‎‌‎های ایران را برای منافع این کشور زیانبار ارزیابی می‎‌‎کردند. الکساندر هیگریا، وزیرخارجه وقت آمریکا، اعلام کرد این کشور در برابر هرگونه تغییر اساسی در منطقه خلیج‎‌‎فارس که ناشی از جنگ ایران و عراق باشد، بی‎‌‎تفاوت نخواهد بود و هنری کیسینجر، وزیرخارجه اسبق آمریکا نیز با مطرح کردن «انقلاب ایران» به‎‌‎عنوان یکی از چالش‎‌‎های چهارگانه در منطقه، بر ضرورت «توازن قوا» در خلیج‎‌‎فارس تأکید کرد. به این ترتیب ایالات متحده با مستمسک «ایجاد یک نظم مسالمت‎‌‎آمیز بین‎‌‎المللی» و با بیم اینکه «درگیری ایران و عراق به کشورهای همسایه گسترش پیدا کند و سبب تغییرات غیرقابل پیش‎‌‎بینی در توازن نیروهای منطقه شود»، کمک‎‌‎های حیاتی خود به عراق را آغاز و با خارج کردن نام این کشور از فهرست کشورهای حامی تروریسم، محدودیت فروش تسلیحات به بعثی‎‌‎ها را نیز لغو کرد.
 
راهبرد ادامه جنگ
پیروزی در نبرد خرمشهر شرایط ویژه‎‌‎ای را پیش روی ایران قرارداد که تصمیم‎‌‎گیری را بسیار سخت می‎‌‎کرد؛ یک طرف پذیرش آتش‎‌‎بس تحت فشار بین‎‌‎المللی بود و سمت دیگر ادامه جنگ که هرکدام تبعات و سختی‎‌‎های خود را داشت، اما ایران گزینه «ادامه جنگ» را انتخاب کرد. آیت‎‌‎الله‌هاشمی‌رفسنجانی که از 21مهر 1360 با حکم امام‌خمینی(ره)، نماینده رهبرانقلاب در شورای‎‌‎عالی دفاع بود، در کتاب خاطرات سال1361، تصمیم ایران به ادامه جنگ را ثبت کرده‎‌‎ است؛ «ساعت 10صبح شورای‎‌‎عالی دفاع در دفتر امام(ره) تشکیل شد. آقایان علی صیاد‌شیرازی و محسن رضایی گزارش جبهه‎‌‎ها را دادند... نسبت به آینده جنگ هم تصمیم اتخاذ شد. قرار شد در نقاط محدودی وارد خاک عراق شویم؛ برای تأمین شهرهای خودمان و گرفتن خسارت.» گویا در این جلسه امام(ره) با تشریح موقعیت ویژه منطقه ازسوی برخی نظامیان، به عبور از مرز تا پدافند در ساحل اروندرود قانع می‎‌‎شوند و رسیدن به این مانع طبیعی برگ‎‌‎برنده ایران نسبت به ارتش عراق قلمداد می‎‌‎شود که می‎‌‎تواند مسیر پایان‌دادن مقتدرانه به جنگ تحمیلی از طریق «مذاکره» و «مصالحه» را هموار کند. درباره چگونگی اتخاذ تصمیم به ادامه جنگ روایت‎‌‎های بسیار و بعضا متناقضی میان «سیاسیون» و «نظامی‌‌‎ها» وجود دارد؛ از نظر آیت‎‌‎الله‌هاشمی «... امام فرمودند که ما موافق نیستیم نیروهای ما وارد خاک عراق شوند. ولی اصل جنگ را امام(ره) اصلا اجازه نمی‎‌‎دادند کسی با ایشان بحث کند که جنگ متوقف شود یا آتش‎‌‎بس شود... امام(ره) حتی یک لحظه به کسی اجازه ندادند با ایشان بحث کند که جنگ متوقف شود... بالاخره (نیز) امام (ره) پذیرفتند که اگر وارد خاک عراق می‎‌‎شوید به آنجایی وارد شوید که مردم نباشند (مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی در اول آذر1378).» گرفته تا نظر محسن رضایی فرمانده وقت سپاه که ‌گفت: «... مسئولان رسمی و سیاسی کشور معتقد به ادامه جنگ برای کسب پیروزی و پایان جنگ از طریق دیپلماسی بودند که با استراتژی ادامه جنگ از طریق نظامی برای سقوط صدام متفاوت بود. این دوگانگی در استراتژی بلافاصله پس از آزادی خرمشهر آغاز شد. در جلسه‎‌‎ای که خدمت امام(ره) تشکیل شد، در جلسه شورای‎‌‎عالی دفاع در محضر امام (ره) که آقایان حاج‌احمد خمینی، میرحسین موسوی، موسوی‌اردبیلی، ولایتی و مقام معظم‎‌‎رهبری- که رئیس‎‌‎جمهور بودند- حضور داشتند، آقای هاشمی‌رفسنجانی گفتند ما باید از مرزهای بین‎‌‎المللی عبور کنیم که اگر خواستیم جنگ را تمام کنیم، یک چیزی را در دست داشته باشیم که بتوان در میز مذاکره از آنها استفاده کنیم (مصاحبه با سایت بازتاب در6مهر 1385).». اما هرچه بود ایران تصمیم گرفت به‎‌‎دلیل بی‎‌‎اعتمادی به صدام و حامیانش، تا «تنبیه متجاوز» به جنگ ادامه دهد و برهمین اساس «عملیات رمضان» برای تابستان1361 تدارک دیده شد.
 
سه‌گزینه روی میز
به‎‌‎طورکلی پس از فتح خرمشهر، 3راه پیش روی تصمیم‎‌‎سازان کشور قرار داشت؛ «ادامه جنگ»، «مذاکره سیاسی» و «ترک مخاصمه». از نظر آنان، ترک مخاصمه معایبی داشت که انتخاب این گزینه را رد می‎‌‎کرد؛ در این راهکار به دشمن برای تجدیدقوا زمان داده می‎‌‎شد، روحیه نیروهای خودی تا حدود زیادی افت و هزینه‎‌‎های اقتصادی زیاد و بی‎‌‎موردی نیز به کشور وارد می‎‌‎کرد. حتی ناظران بین‎‌‎المللی نیز معتقد بودند «توقف ایران در خاک خود نمی‎‌‎تواند متضمن آن باشد که صدام حسین به دادن امتیاز بیشتری تن دهد». 
ازسوی دیگر اگر گزینه مذاکره سیاسی انتخاب می‎‌‎شد، نیاز به تحقق شرایطی بود که با توجه به جبهه‎‌‎بندی‎‌‎های جهانی و منطقه‎‌‎ای تاحدود زیادی نامحتمل به‎‌‎نظر می‎‌‎رسید، چراکه سازمان‎‌‎های بین‎‌‎المللی ازجمله سازمان ملل از اراده‎‌‎ کافی برای معرفی عراق به‎‌‎عنوان «متجاوز» برخوردار نبودند و در قطعنامه‎‌‎ها اشاره‎‌‎ای به این موضوع نمی‎‌‎شد. مجامع جهانی هم آمادگی پذیرش خواسته‎‌‎های ایران را نداشتند و ملاحظات سیاسی و منطقه‎‌‎ای، به‎‌‎ویژه قدرت‎‌‎های بزرگ، آنان را از این موضوع برحذر می‎‌‎داشت. برهمین اساس اراده‎‌‎ای هم برای امتیاز دادن به جمهوری‎‌‎اسلامی وجود نداشت که این موارد روی هم رفته پذیرش مذاکره سیاسی را برای ایران دشوار می‎‌‎کرد. بنابراین با توجه به موقعیت نظامی برتر ایران و پیروزی‎‌‎های پی‎‌‎درپی در صحنه نبرد، ادامه جنگ با توجه به اینکه باهدف تامین حقوق ایران انجام می‎‌‎شد، صلح مقتدرانه را تضمین می‎‌‎کرد، تعقیب و تنبیه متجاوز را به‎‌‎دنبال داشت و به آزادسازی بقیه زمین‎‌‎های اشغالی می‎‌‎انجامید، به‎‌‎عنوان «بهترین گزینه» برگزیده شد. این تصمیم که براساس بی‎‌‎اعتمادی به سیاست‎‌‎های جانبدارانه آمریکا و مجامع بین‎‌‎المللی اتخاذ شد، به قوای ایران امکان می‎‌‎داد که «با تکیه بر عوارض طبیعی و تهدید شهر بصره و در تیررس قرار دادن منطقه نفتی رمیله و صفوان»، صدام‎‌‎حسین را به پذیرش شرایط ایران برای پایان دادن به جنگ وادار کند.  



 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :